معرفی شیخ مفید از زبان علامه شهرستانی

علامه فاضل، مرحوم سید هبة الدین شهرستانی، در مقدمه ای که بر کتاب «شرح عقاید الصدوق» نوشته است، در معرفی شیخ مفید سخنانی دارد که قسمتی از آنها را می آوریم:
شیخ مفید، قلب پر تپش شیعه بود، و قهرمان به پاخاسته ی تشیع، و مغز متفکر و رئیس با تدبیر شیعیان، مردی معروف به خرد و صلاح، و پیشرو کاروان تربیت و اصلاح، سخنرانی فریادگر، و متکلمی بلیغ و پر توان، و مبارزی زبان آور.
او حد مشترک میان امام و امامت بود، نه تنها در پایان سده ی چهارم، بلکه تا هم امروز.
خانه ی او، در محله ی کرخ بغداد، انجمن عالی علوم بود، و دارالفنونی بود در فرهنگ آن روز دنیای اسلام.
درباره ی این مرکز عالی علم و تربیت در تاریخ اسلام، همین بس، که فارغ التحصیلانی مانند سید رضی، و سید مرتضی، و شیخ طوسی، و ابوالعباس نجاشی، از آنجا بیرون آمدند، و همچنین دانشمندان بسیاری جز اینان. و از اینجا بود که او را «معلم بزرگان» نام دادند، چنانکه «ابن المعلم» نیز نامیده می گشت. چون پدرش شغل معلمی داشت.
او نیز به همین کار پرداخت، نهایت او بزرگان علم و دانش را تعلیم داد. هنگامی که در بحثها و مناظرات کلامی و اعتقادی، بر دانشمندانی بسیار، از جمله قاضی ابوبکر باقلانی (قاضی القضاة بغداد) چیرگی یافت، علی بن عیسی رمانی (یکی از بزرگان معتزله) او را به «مفید» ملقب ساخت.
و به راستی، مفید، مفید بود، هم در گفتار و هم در کردار، هم در اندیشه و هم در ابتکار. او آیتی بود در هوش، و سرعت انتقال، و حاضر جوابی...
شیعه ی دوازده امامی، همه، روی به او آوردند و او را پیشوای خویش قرار دادند، آنهم در روزگاری که بغداد در امواج فتنه غرق بود، و دشمنی و کینه ورزی، نیروها و استعدادها را تباه ساخته بود. در آن روزگار، شیعه، به بدترین صورت، پراکنده و فرقه فرقه گشته بود....
شیخ مفید در چنین شرایطی، با هوش و تدبیر، آراء گوناگون را به هم نزدیک ساخت، تا منحرفان را به راه اعتدال آورد. او با عقل گرایی و توانمندی، توانست اجتماع شیعه را از پریشانی رهایی بخشد، و از هم دور شدگان را کنار هم بنشاند. شیخ مفید کوشید تا مسائل بی اهمیتی را که مایه ی اختلاف شده بود، کنار گذارد تا راهی برای اتحاد گشوده گردد. همچنین کوشید تا آتش زیانبار گروه سازیها و فتنه انگیزیها را خاموش سازد؟ و آثار فریبناک فرقه سازان و بدعت پردازان را نابود کند، و رهبران گمراه گمراهی آفرین را از خر مراد به زیر کشد، و تبلیغات تفرقه آموز آنها را تباه گرداند.
بدین منظور، دست به کار شد، و برای آنکه از نفوذ گمراهی بکاهد، و افکار را از انحراف نگاه دارد، به نوشتن کتابهای کوتاه و مختصر پرداخت (تا همه بتوانند آنها را به سرعت بخوانند) و همچنین کتابهای مفصل را گزیده و مختصر کرد. و بسیاری از نوشته های انحرافی را، با دلیلهای کوبنده پاسخ داد...
آری، شیخ مفید برای فرهنگ تشیع، مجموعه ی آثاری سودمند و با ارج برجای هشت...
شیخ مفید، در جهاد و کوشش برای حق، و روشن کردن حق، به مقامی رسید که در رواج بخشی به دین خدا از هیچ چیز پروا نداشت. او شبهه هایی را که در مسائل قرآنی پدید آورده بودند، همه را پاسخ گفت و زدود. و دستاویزهایی که گروههای انحرافی، به خیال خود، از قرآن به دست آورده بودند از دست آنان گرفت.
همه ی این کارها را با پاسخ های علمی و روشنگر و سخنان مستدل و استوار خویش به سامان رسانید.
و مطالبی را که کمتر در آثار دیگر عالمان یافت می شود عرضه داشت. این مصلح عظیم، حقایق و دقایقی را بر پایه ی مطالب عقلی، و مبانی نقلی، استنباط و عرضه کرد، که اگر آنها نبود، بسیاری از مردم راه به جایی نمی بردند، و در میان اوراق تاریک ضلال سطح های پرتوزادی برای هدایت خویش، نمی بافتند...
و این حضور وسیع و فعال در فرهنگ جامعه ی متحرک و پویای قرن چهارم، از او و مرجعی بزرگ پدید آورده بود، برای همه ی متفکران و صاحبنظران دنیای اسلام. و از اینجاست، و پاسخ می طلبیدند. و او در پاسخ آنان کتاب، یا رساله، یا جزوه –کوچک یا بزرگ- می نوشت، و به آنان می داد، یا برای کسانی که در بغداد نبودند می فرستاد. کسانی از رده ی ابوالفتح کراچکی، ابوالفرج بن اسحاق، ابومحمد نوبندجانی، مافروخی، خطیب ابن نباتة، ابوجعفر قمی، زکریا سبط المعافی، ابوالحسن نیشابوری، ابوجعفر لیثی، و...


منابع :

  1. محمدرضا حکیمی- میرحامد حسین- صفحه 56-59

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/211719