استفهام فرشتگان و اعتراض شیطان در مقابل خلقت انسان

وقتی ذات اقدس اله، آفرینش خلیفه را اراده نموده، هم فرشتگان و هم شیطان از این امر غفلت داشتند لذا هر دو از ذات اقدس اله سؤال نمودند، لیکن شایستگی فرشتگان ایجاب می کرد که این سوال را به عنوان استفهام عرض کنند، و شیطنت شیطان او را واداشت که همان سؤال را به عنوان اعتراض طرح کند. بنابراین هر دو سؤال کردند، ولی یکی مستفهما و دیگری متعنتا. این که در جوامع روانی در مورد آداب تعلم از امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمده است که: "سل تفقها و لا تسأل تعنتا، فان الجاهل المتعلم شبیه بالعالم و ان العالم المتعسف شبیه بالجاهل المتعنت؛ براى فهمیدن بپرس، نه براى آزار دادن؛ که نادان آموزش گیرنده، همانند داناست، و همانا داناى بى انصاف چون نادان بهانه جو است!. (حکمت 320 نهج البلاغه)" یعنی، سؤال مفتاح علم است و بسیاری از فضائل بر سؤال مترتب است مشروط براین که سؤال برای فهم، باشد نه به خاطر عناد. لذا وقتی ذات اقدس اله فرمود: «انی جاعل فی الارض خلیفه؛ من در زمین جانشینی قرار می دهم» (بقره/ 30)
فرشته ها عرض کردند: اگر تو خلیفه طلب می کنی، شاید ما برای خلافت، اولی از آدم باشیم. سپس علت عدم شایستگی او برای خلافت را این چنین بیان نمودند که: «أتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء؛ آیا قرار می دهی او (جانشین) را در زمین که در آن فساد انگیزد و خونها بریزد.» (بقره/ 30)
و سر اولویت خود را نیز این چنین تقریر نمودند: «و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک؛ در حالی که ما با ستایش تو، تو را تسبیح و تقدیس می نماییم.» (بقره/ 30)
این یکی جهت راجح بودن خلافت فرشتگان و آن دیگری جهت مرجوح بودن خلافت انسان یکی سلبی است و دیگری اثباتی. اما فرشتگان همه این احتجاجات را در سؤال اول خود، با تسبیح آغاز کرده و عرض کردند: "سبحانک"، یعنی تو منزه از هر نقص و عیب، و مبری از هر نقد و اعتراض هستی و این ما هستیم که نمی دانیم، چه این که بعد از فهمیدن نیز، باز تسبیح نموده و عرض کردند: «سبحانک لاعلم لنا الا ما علمتنا؛ تو پاکی و منزهی، ما را دانشی نیست جز آنچه تو به ما آموختی.» (بقره/ 32) اما اعتراض شیطان در هنگام امر به سجده این چنین بود که: «انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین؛ من بهتر از او (انسان) هستم خلق کردی مرا از آتش و خلق کردی او را از خاک.» (اعراف/ 12) من از او بهتر هستم. آنگاه ماده خلقت خود را، بهتر از ماده خلقت آدم یاد کرد و گفت: مرا از نار آفریدی و او را از خاک خلق کردی. سؤال شیطان چون آمیخته با نقد و اعتراض بود، لذا قرآن کریم، از شیطنت شیطان تحت عنوان "اباء استکباری" تعبیر کرد و فرمود: «ابی واستکبر و کان من الکافرین؛ سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد.» (بقره/ 34)


منابع :

  1. آیت الله عبدالله جوادی آملی- زن در آئینه جلال و جمال- صفحه 116-118

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/211857