تفسیر آیات مربوط به پندار مردم درباره فرزند داشتن خداوند

بعضی از معتقدان به تعدد خدایان، برای خدای متعال، فرزندانی قائل می شوند که در آیات قرآن کریم به آنها اشاره شده است در زیر برخی از الفاظ این آیات را، توضیح می دهیم:
1- افک: دروغ و افترا و روی گرداندن از حق به سوی باطل.
2- کظیم: کسی که غم و اندوه شدید و جانکاه دارد.
3- سلطان: سلطان در این جا به معنای دلیل و برهان است.
4- ضیزی: جائرانه و ستمگرانه، «قسمة ضیزی»: تقسیم ناعادلانه.
5- خرق: ادعای دروغین، ساختگی و تراشیدنی.
6- بدیع: پدیدآورنده و ایجاد کننده ای که پدیده او بی سابقه و ابتکاری باشد. بدیع السموات و الارض یعنی: پدید آورنده آسمان و زمین بدون وسیله و ابزار و مدل از پیش تعیین شده، و بدون ماده و زمان و مکان. پس گفتن بدیع (= مخترع حقیقی) به غیر خدا روا نیست.
7- یضاهئون: یشابهون، یعنی شبیه و همانند می کنند.
8- ادا: اد به معنای امر عظیم و چیز ناپسند و بسیار زشت است.
9- هد: ویرانی شدید و نابودی، کوبیدن و خراب کردن بنا.
10- مسیح: مسیح لقب عیسی بن مریم و برگردان واژه عبرانی مشیخ است. زیرا آن حضرت با مسح کردن و دست کشیدن بر اندام پیسی گرفته و نابینایان مادرزاده، آنان را به اذن خدای متعال شفا می بخشید.
11- کلمه: مخلوقی که خداوند او را با لفظ: کن (= موجود شو) و همانند آن می آفریند، و از روش معمول و شناخته شده خلقت، یعنی آفرینش به توسط اسباب، جداست. عیسی (ع) از آن رو "کلمه خدا" نامیده شده که خداوند با گفتن کلمه: کن (= موجود شو) او را آفریده است؛ همانگونه که زکریای پیامبر (ع) را مورد خطاب قرار داده است: «ان الله یــبشرک بیحیی مصدقا بکلمه من الله؛ خداوند تو را به یحیی بشارت می دهد، کسی که کلمه خدا (= مسیح) را تصدیق می کند.» (نساء/ 39)
و خطاب به مریم (س) فرموده: «ان الله یبشــرک بکلمه منه اسمه المسیح عیسی بن مریم؛ خداوند تو را به کلمه ای از طرف خودش بشارت می دهد که نامش «مسیح، عیسی پسر مریم» است.» (آل عمران/ 45)
و در آیه ای که گذشت آمده بود: به یقین مسیح، عیسی بن مریم، فقط فرستاده خدا و کلمه (مخلوق) اوست. (نساء/ 171)
نامیدن عیسی (ع) به «کلمه» از قبیل نامیدن مسبب به اسم سبب می باشد، یعنی چون کلمه خدا (کن) سبب پیدایش عیسی (ع) که مسبب آن است گردیده، نام سبب بر مسبب نهاده شده است.
12- صدیقه: صدیق کسی است که هرگز دروغ نمی گوید، و درستی گفتارش را با کردار خوب اثبات می کند، صدیقین در فضل و مقام، پس از انبیاء قرار دارند، و صدیقه مؤنث صدیق است.
13- عبد: عبد در اینجا به معنای بنده و برده ای است که اختیار سود و زیان و مرگ و زندگی خود را ندارد.
14- صمد: صمد همان کسی است که نه زاده و نه زاده شده و نه همتا و همانند دارد، یعنی: هیچ چیز از او بیرون نیامده است؛ چه اشیاء جرم دار و سنگین و پر، مانند: مثل، فرزند و امثال آن که از مخلوق زاده می شود، و چه اشیاء لطیف و بی جرم و نرم و نازک، مانند نفس آدمی و حیوانی و... خدای سبحان را نه چرت و خواب در رباید، و نه غم و اندوه فرا گیرد. بیم و امید، بی میلی و سرور، خنده و گریه، گرسنگی و سیری، خستگی و نشاط او را عارض نگردد. او از هیچ چیز بیرون نیامده، آنگونه که اشیاء جرم دار پر وزن فربه از همانندان خود بیرون می آیند، مثل جنبنده ها از جنبنده، و روئیدنیها از زمین و آبها از چشمه و میوه ها از درخت.
همچنانکه از هیچ یک از اشیاء لطیف و بی جرم هم بیرون نیامده، آنگونه که آتش از سنگ می جهد، یا سخن از زبان بیرون می آید، و شناخت و تشخیص از قلب، و روشنی از خورشید و نور از ماه.
هیچ چیز مانند او نیست، بلکه یگانه واحد صمدی که نه از چیزی بیرون آمده، و نه در چیزی پیچیده است، و نه بر چیزی تکیه دارد. پدید آورنده و مخترع و ایجاد کننده همه اشیاء اوست؛ و همه را با دست قدرت خود آفریده است.
هرچه را بخواهد به خواست خود نابود می کند، و هر چه را در علم خود صلاح بداند باقی می گذارد. این است آن خدای صمدی که نه زاده و نه زاده شده و کفو و همانند و همتا ندارد.

تفسیر آیات
خداوند در آیات گذشته، برخی از یهود زمان پیامبر (ص) را معرفی می کند، و می فرماید: «آنان می گفتند: «عزیر پسر خداست!» این طایفه منقرض شدند، چنانکه برخی از مشرکین که می گفتند: «فرشتگان دختر خدایند» نیز منقرض گردیدند، ولی نصاری تا به امروز باقی مانده اند، و همانگونه که خدای متعال از ایشان خبر داده می گویند: مسیح پسر خداست. و می گویند: خداوند یکی از سه خداست: اب و ابن و روح القدس. راستی را که نمی توان فهمید، چگونه خدای واحد سه گانه می شود، و همان سه گانه واحد! نصاری با این سخنشان با کفار همانندی و شباهت نشان دادند؛ و با این قول به خدائی مسیح معتقد شدند. درحالی که مسیح کسی جز فرستاده خدا نیست که پیش از او هم فرستادگانی بوده اند، مادرش نیز زنی راستگو و درست کردار بود. هر دو غذا می خوردند، مانند دیگران، و بدیهی است که هر کس غذا بخورد نیازمند و ناچار از تخلیه می گردد، و از خود مدفوع به جای می گذارد، و چنین فردی نمی تواند «اله و معبود» باشد، بلکه عیسی بن مریم کلمه خداست که او را به مریم القاء فرمود: اگر چه نصاری او را برای آنکه بدون پدر به دنیا آمده، پسر خدا می گویند؛ پیدایش او همانند پیدایش آدم (ع) است که خداوند او را از خاک آفرید و به او گفت: «موجود باش» او «موجود شد». به راستی اگر بنابر آن است که برای خدا فرزندانی باشد- و خدا منزه و برتر از آن است که فرزند داشته باشد- آدم (ع) که سزاوارتر است تا پسر خدا باشد؛ از این سخن باطل به خدا پناه می بریم. اینان همه، «آدم و عیسی» و «ملائکه و جن و انس و آسمانها و زمین» از آفریده های خدایند. و چه درست فرموده خدای سبحان «بسم الله الرحمن الرحیم. قل هو الله احد* الله الصمد * لم یلد و لم یولد* و لم یکن له کفوا احد؛ به نام خداوند بخشنده مهربان. بگو اوست خداى یگانه، خداى صمد [ثابت متعالى]، [کسى را] نزاده و زاده نشده است، و هیچ کس او را همتا نیست.» (اخلاص/ 1-4)
امام حسین (ع) در پاسخ به نامه مردم بصره که از معنای «صمد» پرسیده بودند، برای آنان نوشت: به نام خداوند رحمان و رحیم. اما بعد! بدون علم و دانش در قرآن فرو نروید، و در آن مجادله نکنید، و ندانسته درباره آن سخن نگوئید که من از جدم رسول خدا (ص) شنیدم می فرمود: هر کس درباره قرآن ندانسته سخن گوید جایگاه خود را در آتش برگزیند، و خدای سبحان و متعال، صمد را در قرآن تفسیر کرده و فرموده: خدا یگانه است، خدا صمد است، سپس آن را شرح داده که نه زاده و نه زاده شده، کفو و همتا و همانندی ندارد، نه چیزی مانند فرزند و امثال آن از اشیاء ثقیل و سنگین – که از مخلوقات بیرون می آید- از او بیرون آمده، و نه چیزی از اشیاء لطیف و غیر سنگین مثل نفس و جان. از چرت و پینه گی، خواب و وهم، غم و اندوه، خنده و گریه، بیم و امید، تمایل و بیزاری، گرسنگی و سیری، منزه و مبراست. او برتر از آن است که اشیاء لطیف و خشن از او بیرون آید، نه زاده شده و نه از چیزی به وجود آمده، یا از آن
خارج شده- آنگونه که اشیاء جرم دار از عناصر خود بیرون می آیند، یا جنبندگان و نباتات از زمین می رویند و زاده می شوند، یا آب از چشمه ساران و میوه از درختان ظهور می یابند- همانگونه که از سنخ اشیاء لطیفه هم نیست، اشیائی که به مراکز خود وابسته اند، مانند دیدن که از چشم است و شنیدن که از گوش، و بوئیدن که از بینی و چشیدن از دهان و سخن گفتن از زبان و معرفت و شناخت از قلب و آتش از سنگ. نه هیچیک از اینها را همانند نیست، بلکه اوست خدای یگانه بی همتای صمد، که نه از چیزی است، و نه در چیزی، و نه بر چیزی، پدید آورنده و مخترع اشیاء است، و خالق و ایجاد کننده آنها به دست قدرت خود، هرچه را با مشیت و خواست خود برای نابودی آفریده در هم نوردد. و هر چه را به علم خود برای بقاء و بودن آفریده باقی نگه می دارد. این است آن خدای یگانه صمد که نه زاده و نه زاده شده، همتا و همانند و همطراز ندارد.

نتیجه بحث
در میان معتقدان به تعدد معبود، افرادی مانند مشرکین قریش بودند که می گفتند: «فرشتگان دختران خدایند»؛ این طایفه منقرض و نابود شده اند.
افراد دیگری بودند که می گفتند: «عزیر پسر خداست»؛ مثل برخی یهود زمان پیامبر (ص) این گروه نیز منقرض گردیدند.
برخی از آنان می گفتند: «عیسی بن مریم پسر خداست» و خدا یکی از خدایان سه گانه است: اب و ابن و روح القدس. همه نصاری تا امروز بر این گفته پایبندند.
برخی دیگر، جن را می پرستیدند، این طایفه در دوره های مختلف دیدگاهها و مذاهب گوناگونی درباره جن داشتند.
خداوند در قرآن کریم بطلان همه این گفته ها و اقوال را آشکار کرده است؛ آنچه که از پندار فرشته پرستان خبر داد که می گفتند: فرشتگان دختران خدایند و مؤنث هستند، فرمود: آیا اینان آفرینش فرشتگان را ناظر بوده و دیده اند که آنها مؤنث هستند؟! و آنجا که از مسیح و مادرش سخن گفت فرمود: این دو غذا می خورند، در حالی که ما می دانیم هر کس غذا بخورد مدفوع دارد، و خوردن و مدفوع گذاردن از صفات بشری است. و فرمود: مثل عیسی در ولادت و آفرینش او بدون پدر، همانند آدم و آفرینش او از خاک است که علاوه بر پدر، مادر هم نداشت! پس، به یقین عیسی و فرشتگان و جن و همه موجودات آسمانها و زمین همه و همه، بندگان خدایند، و خدا نه کسی را زاده و نه از کسی زاده شده، مثل و مانند و کفو و همتا ندارد.
قرآن کریم بدین گونه الوهیت یعنی آفرینش را منحصر و ویژه خداوند یگانه و بی شریک می داند و بر آن استدلال می کند، و ماسوای آفریدگار یگانه را مخلوق او می داند.


منابع :

  1. سیدمرتضی عسگری- عقاید اسلام در قرآن کریم- صفحه 55-60

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/211974