معنی ازلیت خداوند در نهج البلاغه

تقدم ذات حق بر زمان و بر هر نیستی و بر هر آغاز و ابتدائی یکی از لطیفترین اندیشه های حکمت الهی است و معنی ازلیت حق فقط این نیست که او همیشه بوده است. شک نیست که همیشه بوده است، اما همیشه بودن یعنی زمانی نبوده که او نبوده است. ازلیت حق فوق همیشه بودن است، زیرا همیشه بودن مستلزم فرض زمان است، ذات حق علاوه بر اینکه با همه زمانها بوده است بر همه چیز، حتی بر زمان تقدم دارد و این است معنی ازلیت او. از اینجا معلوم می شود که تقدم او نوعی دیگر غیر از تقدم زمانی است.
«الحمدلله الدال علی وجوده بخلقه و بمحدث خلقه علی ازلیته و باشتباههم علی ان لا شبه له لا تستلمه المشاعر و لاتحجبه السواتر؛ سپاس خدای را که آفرینش دلیل بر هستی او و حدوث مخلوقاتش دلیل بر ازلیت او و مانند داشتن مخلوقاتش دلیل بر بی مانندی او است. از حواس پنهان است و دست حواس به دامن کبریائیش نمی رسد، و در عین حال هویداست و هیچ چیزی نمی تواند مانع و حاجب و پرده وجودش شود» (نهج البلاغه، خطبه 152). یعنی او هم پیداست و هم پنهان است، او در ذات خود پیداست، اما از حواس انسان پنهان است، پنهانی او از حواس انسان از ناحیه محدودیت حواس است نه از ناحیه ذات او. در جای خود ثابت شده است که وجود مساوی با ظهور است، و هر چه وجود کاملتر و قویتر باشد ظاهرتر است و بر عکس هر چه ضعیفتر و با عدم مخلوطتر باشد، از خود و از غیر پنهانتر است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- سیری در نهج البلاغه- صفحه 66-65

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/21280