تفاوت تعلیمات آسمانی دنیا در شکل اجرا، نه در روح قانون

اختلاف و تفاوت تعلیمات آسمانی پیامبران از نوع اختلافات مکتبهای فلسفی یا سیاسی یا اجتماعی یا اقتصادی که مشتمل بر افکار متضاد است نبوده است، انبیاء تماما تابع یک مکتب و دارای یک تز بوده اند. تفاوت تعلیمات انبیاء با یکدیگر، یا از نوع تفاوت تعلیمات کلاسهای عالی تر با کلاسهای دانی تر، یا از نوع تفاوت اجرائی یک اصل در شرایط و اوضاع گوناگون بوده است. می دانیم که دانش آموز در کلاسهای بالاتر نه تنها به مسائلی برمی خورد که قبلا به آنها به هیچ وجه برنخورده است بلکه تصورش درباره مسائلی که قبلا یاد گرفته و در ذهن کودکانه خود به نحوی آنها را تجسم داده است احیانا زیر و رو می شود. تعلیمات انبیاء نیز چنین است.
توحید، اصل و سنگ اول ساختمانی است که پیامبران دست در کار ساختنش بوده اند اما همین توحید درجات و مراتبی دارد. آنچه یک عامی به نام خدای یگانه در ذهن خود تجسم می دهد با آنچه در قلب یک عارف تجلی می کند یکی نیست. عارفان نیز در یک درجه نیستند. اگر ابوذر بر آنچه در قلب سلمان است آگاه گردد گمان کفر به او می برد و او را می کشد.
بدیهی است که آیات اول سوره حدید و آخر سوره حشر و سوره اخلاص برای بشر چند هزار سال پیش -بلکه بشر هزار سال پیش- قابل هضم نبوده است. تنها افراد معدودی از اهل توحید خود را به عمق این آیات نزدیک می نمایند. در آثار اسلامی وارد شده که: خداوند چون می دانست بعدها افراد متعمق و ژرف اندیشی خواهند آمد، آیات سوره اخلاص و پنج آیه اول سوره حدید را نازل کرد (اصول کافی، ج 1، ص 91). شکل اجرائی یک اصل کلی نیز در شرایط گوناگون متفاوت می شود. بسیاری از اختلافات در روش انبیاء از نوع تفاوت در شکل اجرا بوده است نه در روح قانون. این مطلبی است که بعد درباره آن سخن خواهیم گفت.

وحدت دین در نظر قرآن
قرآن کریم هرگز کلمه دین را به صورت جمع (ادیان) نیاورده است. دین در قرآن همواره مفرد است زیرا آن چیزی که وجود داشته و دارد دین است نه دینها. بعلاوه قرآن تصریح می کند که دین مقتضای فطرت و ندای طبیعت روحانی بشر است. «فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم ولکن اکثر الناس لا یعلمون؛ پس حق گرایانه به سوی این آیین روی آور (با همان) فطرتی که خدا مردم را بر آن سرشته است. تغییری در آفرینش خدا نیست. آیین پایدار همین است ولیکن بیشتر مردم نمیدانند» (روم/ 30). مگر بشر چند گونه فطرت و سرشت و طبیعت می تواند داشته باشد؟! اینکه دین از اول تا آخر جهان یکی است و وابستگی با فطرت و سرشت بشر دارد -که آن نیز بیش از یکی نمی تواند باشد- رازی بزرگ و فلسفه ای شکوهمند در دل خود دارد و تصور خاصی درباره فلسفه تکامل به ما می دهد.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- ختم نبوت- صفحه 17-15

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/21744