رابطه فطرت با حنیف از نظر معنا

زراره از امام باقر (ع) می پرسد: کلمه "حنفاء لله" یعنی چه؟ ما الحنیفیه؟ امام می فرمودند: حنیفیت یعنی فطرت. باز ارجاع کرده اند به یک امر تکوینی و طبیعی.
شیخ صدوق در کتاب نفیس توحید می گوید که زراره از امام باقر راجع به «حنفاء لله غیر مشرکین به؛ موحدانی باشید که به خدا روی آورده اید و از شرک دوری گزیده اید.» (حج/ 31) و بعد، از "حنیفیت" سؤال کرد، امام فرمود: «هی الفطره التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله؛ آن همان فطرتی است که خداوند مردم را بر اساس آن آفریده است و تبدیلی در آفرینش خدا نیست.» (روم/ 30) قال فطرهم الله علی المعرفه؛ فرمود: خدا مردم را بر معرفت خودش مفطور کرده است.
بعد امام به داستان ذر اشاره کرد و فرمود: پیغمبر هم فرمود: «کل مولود یولد علی الفطرة یعنی علی المعرفة بان الله عزوجل خالقه؛ در فطرت هر کسی این معرفت هست که خداوند، آفریننده اوست.» باز در حدیث دیگر امام باقر (ع) فرمود: «عروة الله الوثقی التوحید، و الصبغة الاسلام؛ توحید، دستگیره محکم خداست و اسلام رنگ (خدایی) است.»
ابن اثیر در ماده "حنف" همین معانیی را که در احادیث ما آمده است گفته است که معنای "حنفاء" این است که خداوند، انسانها را از معاصی پاک آفریده است: «خلقت عبادی حنفاء ای طاهری الاعضاء من المعاصی و قیل اراد انه خلقهم حنفاء مؤمنین لما اخذ علیهم المیثاق «الست بربکم قالوا بلی»، فلا یوجد احد الا و هو مقربان له ربا و ان اشرک به و اختلفوا فیه والحنفاء جمع حنیف و هو المائل الی الاسلام الثابت علیه و الحنیف عند العرب من کان علی دین ابراهیم (ع) و اصل الحنف المیل؛ بندگانم را جانشینانم آفریدم یعنی اعضای آنان از گناهان پاک است و گفته شد که منظور آن است که خداوند آنان را مؤمنان موحد آفریده است چون در عالم ذر از آنان پیمان بر ربوبیت خویش گرفته است پس هر موحدی به ربوبیت خدا اقرار دارد. حنفاء جمع کلمه حنیف است حنیف یعنی متمایل به اسلام و ثابت قدم بر آن. حنیف در زبان عربی یعنی کسی که معتقد به دین ابراهیم است ولی در لغت به معنای تمایل داشتن به چیزی است.»
خلاصه حرف او این می شود که حنیفیت یعنی میل و گرایش به حقیقت. پس اگر ما بخواهیم لغت حنیف را معنی کنیم معنایش چنین می شود: حق گرا، حقیقت گرا، و یا خداگرا، توحیدگرا. در فطرت انسان حنیفیت هست یعنی در فطرت او حق گرایی و حقیقت گرایی هست. تا اینجا بحث درباره لغت فطرت بود برای اینکه ریشه هایش را در آیات و احادیث به دست بیاوریم و اجمالا بدانیم که فطرت در احادیث و در آیات قرآنی یک ریشه ای دارد و یکی از اصول است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- فطرت- صفحه 29-28

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/22108