موارد انتقاد امام علی علیه السلام از عثمان

موارد انتقاد امام علی (ع) از عثمان
در خطبه 130 جمله هایی که علی (ع) در بدرقه ابوذر هنگامی که از جانب عثمان به ربذه تبعید می شد فرموده است، در آن جمله ها کاملا حق را به ابوذر معترض و منتقد و انقلابی می دهد و او را تایید می کند و به طور ضمنی حکومت عثمان را فاسد معرفی می فرماید.
در خطبه 30 می فرماید: «استاثر فاساء الاثره؛ عثمان راه استبداد و استیثار و مقدم داشتن خود و خویشاوندان خویش را بر افراد امت پیش گرفت و به شکل بسیار بدی رفتار کرد.»
عثمان مرد ضعیفی بود، از خود اراده ای نداشت خویشاوندانش، مخصوصا مروان حکم که تبعید شده پیغمبر بود و عثمان او را به مدینه آورد و کم کم به منزله وزیر عثمان شد، سخت بر او مسلط شدند و به نام او هر کاری که دلشان می خواست می کردند. علی (ع) این قسمت را انتقاد کرد و رو در روی عثمان فرمود: «فلا تکونن لمروان سیقه یسوقک حیث شاء بعد جلال السن و تقضی العمر؛ تو اکنون در باشکوه ترین ایام عمر خویش هستی و مدتت هم پایان رسیده است با این حال مهار خویش را به دست مروان مده که هر جا دلش بخواهد تو را به دنبال خود ببرد.» (نهج البلاغه/ خطبه 164)
علی مورد سوء ظن عثمان بود، عثمان وجود علی را در مدینه مخل و مضر به حال خود می دید، علی تکیه گاه و مایه امید آینده انقلابیون به شمار می رفت خصوصا که گاهی انقلابیون به نام علی شعار می دادند و رسما عزل عثمان و زمامداری علی را عنوان می کردند. لهذا عثمان مایل بود علی در مدینه نباشد تا چشم انقلابیون کمتر به او بیفتد، ولی از طرف دیگر بالعیان می دید خیرخواهانه میان او و انقلابیون وساطت می کند و وجودش مایه آرامش است؛ از این رو از علی خواست از مدینه خارج شود و موقتا به مزرعه خود در "ینبع" که در حدود ده فرسنگ یا بیشتر با مدینه فاصله داشت برود.
اما طولی نکشید که از خلاء ناشی از نبود علی احساس ناراحتی کرد و پیغام داد که به مدینه برگردد. طبعا وقتی که علی برگشت شعارها به نامش داغتر شد، بار دیگر از علی خواست مدینه را ترک کند. ابن عباس پیغام عثمان را آورد که تقاضا کرده بود بار دیگر مدینه را ترک کند و به سر مزرعه اش برود.
علی از این رفتار توهین آمیز عثمان ناراحت شد و فرمود: «یا ابن عباس ما یرید عثمان الا ان یجعلنی جملا ناضحا بالغرب اقبل و ادبر، بعث الی ان اخرج ثم بعث الی ان اقدم ثم هو الان یبعث الی ان اخرج، و الله لقد دفعت عنه حتی خشیت ان اکون آثما؛ پسر عباس! عثمان جز این نمی خواهد که حالت من حالت شتر آبکش باشد که کارش این است در یک مسیر معین هی برود و برگردد، عثمان پیام فرستاد که از مدینه خارج شوم سپس پیام داد که برگردم اکنون بار دیگر تو را فرستاده که از مدینه خارج شوم. به خدا قسم آنقدر از عثمان دفاع کردم که می ترسم گنهکار باشم.» (خطبه 240)
از همه شدیدتر آن چیزی است که در خطبه شقشقیه آمده است: «الی ان قام ثالث القوم نافجا حضنیه بین نثیله و معتلفه و قام معه بنو ابیه یخضمون مال الله خضمة الابل نبته الربیع الی ان انتکث علیه قتله و اجهز علیه عمله و کبت به بطنته؛ تا آنکه سومین آن گروه به پا خاست آکنده شکم میان سرگین و چراگاهش، خویشاوندان وی نیز قد علم کردند و مال خدا را با تمام دهان مانند شتر که علف بهاری را می خورد، خوردن گرفتند تا آنگاه که رشته اش باز شد و کارهای ناهنجارش مرگش را رساند و شکم پرستی، او را به سر در آورد.» (خطبه سوم نهج البلاغه)
ابن ابی الحدید در شرح این قسمت می گوید: «این تعبیرات از تلخترین تعبیرات است و به نظر من از شعر معروف حطیئه که گفته شده است هجوآمیزترین شعر عرب است شدیدتر است.» شعر معروف حطیئه این است:
دع المکارم لاترحل لبغیتها *** و اقعد فانک انت الطاعم الکاسی
رها کن بزرگواری های اخلاقی را و برای دست یافتن به آنها کوچ نکن. بنشین و جایی نرو که تو سیراب کننده و پوشاننده هستی.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- سیری در نهج البلاغه- صفحه 176-172

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/22132