منطق دیالکتیک و نیاز جامعه به رهبری

یکی از نتایج منطق دیالکتیک این است که نیاز جامعه را به هدایت و رهبری نفی می کند. حداکثر نیاز جامعه به روشنفکر و رهبر طبق این منطق این است که توده را واقف به ناهنجاریها و تضادها و نابرابریها بکند و تضاد موجود در جامعه را وارد شعور توده نماید تا حرکت دیالکتیکی ایجاد شود و چون حرکت، جبری است و عبور از تز و آنتی تز به سنتز لایتخلف است جامعه خود به خود راه خود را طی می کند و به تکامل منتهی می گردد.
در ورقه "رهبری - امامت - دیالکتیک" آمده است: یکی از مسائل مهم در باب رهبری و امامت مخصوصا به مفهوم اسلامی امامت این است که وظیفه به اصطلاح روشنفکر چیست؟ آیا وظیفه روشنفکر و مسئولیت روشنفکر فقط منعکس کردن ناهمواریها و ناهنجاریها و بیدار کردن شعور طبقات استثمار شده و وارد کردن تضاد واقعی طبقاتی در وجدان طبقات محروم و توده است و دیگر جامعه خود به خود و دیالکتیکی وار حرکت می کند؟ یا نه، جامعه بیش از هر چیز نیاز به رهبری و هدایت و امامت دارد. لازمه جبری تضادها تکامل نیست.
تکامل بدون هدایت و پیشوایی و راهنمایی و رهبری غیر میسر است. دکتر علی شریعتی در جزوه "از کجا آغاز کنیم؟" صفحات آخر بحث مفصلی تحت عنوان مسئولیت و رسالت روشنفکر طرح کرده است و در صفحه 39 می گوید: "مسئولیت روشنفکر به طور خلاصه انتقال ناهنجاریهای درون جامعه به احساس و خود آگاهی مردم آن جامعه است، دیگر جامعه خود حرکتش را انجام خواهد داد." البته در چند سطر بعد جمله هایی دارد که ضد این مطلب است، نیاز جامعه را به هدایت و راهنمایی تأیید می کند.
در حاشیه جزوه "از کجا آغاز کنیم؟" صفحه 39 استاد شهید مطهری با اشاره به جملات ذکر شده می نویسد: چنین فرض شده که روشنفکر مسئولیتی از نظر رهبری جامعه ندارد، تضاد و دیالکتیک خود راه خود را انتخاب می کند. وظیفه روشنفکر منعکس کردن تضادهاست و به عبارت دیگر برانگیختن طبقات محروم است علیه طبقات حاکم. و آنچه در چند سطر بعد می گوید: "و تعیین راه حل و ایده آلهای مشترک برای جامعه و بخشیدن یک عشق و ایمان مشترک." بر ضد این مطلب است که جامعه خود حرکتش را انجام می دهد. لازمه دیالکتیک و مثلث تز و آنتی تز و سنتز و تکامل جبری همان سخن اول است. سخن دوم بر ضد اصول مقبوله است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- امامت و رهبری- صفحه 24-23

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/22470