حکمت امتحان ها و سختی ها در دنیا

خداوند در قرآن کریم می فرماید: «انما اموالکم و اولادکم فتنه؛ جز این نیست که اموال و ثروتهای شما و فرزندان شما برای شما فتنه هستند» (تغابن/ 15).
کلمه فتنه همان مفهوم امتحان و آزمایش را دارد. البته فتنه از این جهت فتنه گفته می شود که چیزی است که انسان را به خود مشغول می کند و امتحان بودنش به همین است. در قرآن می خوانیم: «و نبلوکم بالشر و الخیر فتنة و الینا ترجعون؛ و ما شما را با خیر و شر می آزماییم و شما به سوی ما باز می گردید» (انبیاء/ 35).
آیا این چیزهایی که موجب آزمایش بشر است خیرند یا شر؟ ممکن است چیزی به ظاهر خیر باشد یعنی نعمت باشد و ممکن است چیزی شر باشد یعنی بلا باشد ولی عمده این است که انسان در مقابل آن چیزی که موضوع امتحان اوست چه عکس العملی نشان می دهد. ممکن است عکس العمل انسان درباره نعمت و بلا به گونه ای باشد که هر دو برای او نعمت بشود و ممکن است عکس العمل او در برابر نعمت و بلا به گونه ای باشد که هر دو برای او نقمت شود.
این است که نباید هر چیزی را که مایه امتحان انسان است بد دانست بلکه باید آن را خوب دانست، زیرا امتحان برای سه منظور مختلف صورت می گیرد:
1- گاهی امتحان همان است که به آن اختبار و آزمایش می گوییم که شخص امتحان کننده وقتی می خواهد مجهولی را تبدیل به معلوم کند آزمایش می کند. مثلا مواد غذایی را به آزمایشگاه می برند برای اینکه ببینند سالم است یا نه. این امتحانی است که هدف امتحان کننده از آن این است که می خواهد حقیقتی را کشف کند. در مورد خداوند متعال نسبت به بندگان چنین امتحانی معنی ندارد.
2- نوع دوم امتحانی است که برای اتمام حجت است یعنی برای این است که به خود امتحان شونده (امری را) ثابت کنند. یک معلم که در طول سال با دانش آموز کار می کند، خودش می داند که به کدام دانش آموز باید نمره قبولی بدهد و به کدام نمره رد بدهد، به کدامیک باید بیست بدهد، به کدامیک نوزده و به کدامیک چهارده، ولی مسلم است که اگر امتحان نکرده بخواهد این نمره ها را بدهد غیر از آن کسی که بیست گرفته همه اعتراض می کنند. او امتحان می کند تا بر همه روشن شود که نمره هایی که می خواهد بدهد همه درست است.
البته ممکن است معلمی واقعا نتیجه امتحان را نداند ولی اگر هم بداند باز امتحان می کند، برای اینکه مطلب برای همه روشن باشد و اتمام حجت شده باشد. امتحان به این معنا در مورد خدای متعال معنی دارد. ممکن است خدای متعال بنده ای را مورد امتحان قرار بدهد برای اینکه حجت بر آن بنده تمام شود.
3- نوع سوم امتحان که مهمتر است (به معنای) عمل تمرینی برای امتحان شونده است یعنی خداوند متعال که البته در مورد غیر خداوند متعال هم صدق می کند انسان را در بوته ای قرار می دهد برای اینکه در آن بوته آنچه از استعداد در درون او هست به فعلیت برسد. قرآن کریم در این مورد می فرماید: «الذی خلق الموت و الحیوه لیبلوکم ایکم احسن عملا؛ همان که مرگ و زندگی را بیافرید تا شما را بیازماید که کدامیک به عمل نیکوتر است» (ملک/ 2) یعنی دنیا که تلفیق و ترکیبی از موت و حیات است آزمایشگاه نیکوکاری بشر است.
باید توجه داشت که آزمایش خدا برای نمایان ساختن استعدادها و قابلیت ها است، نمایان ساختن یک استعداد همان رشد دادن و تکامل دادن آنست. این آزمایش برای پرده برداشتن از رازهای موجود نیست، بلکه برای فعلیت دادن به استعدادهای نهفته چون راز است. در اینجا پرده برداشتن به ایجاد کردن است. آزمایش الهی، صفات انسانی را از نهانگاه فنون و استعداد به صحنه فعالیت و کمال بیرون می آورد. آزمایش خدا تعیین وزن نیست افزایش دادن وزن است بنابراین آیه فوق مبین محین حقیقت است که دنیا، پرورشگاه استعدادها و دارالتربیه انسانها است.
مثل آدمی که خودش یا دیگری را به آب می اندازد برای اینکه شنا یاد بگیرد. این نوع امتحان نوعی عمل و رفتار برای کمال یافتن است در جنگیدن با آب، و در تلاش کردن در آب است که انسان شناگر می شود.
اگر به کسی بگویند برو در آب شنا کن و او بگوید من شنا بلد نیستم، هر وقت شنا یاد گرفتم داخل آب می روم، چنین شخصی اگر پنجاه سال هم کنار یک رودخانه و یا استخر بایستد و شناکردن دیگران را ببیند یا قواعد شناکردن را در کتاب بخواند شناگر نمی شود، در داخل آب است که انسان شناگر می شود.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 7- صفحه 184-182

  2. مرتضی مطهری- عدل الهی- صفحه 235

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/22923