نسبت بداء با نظام ضروری و لایتخلف عالم

با توجه به این که نظامی در عالم هست و روی آن نظام قضایا قابل پیش بینی است این مقدار قابل تردید نیست که همین طور است و اگر غیر از این بود احدی حتی پیغمبران برایشان مقدور نبود که از آینده خبردار شوند، یعنی هر کسی هم که از آینده خبردار می شود از طریق نشانه هایی است که از راه علت های قبلی حاصل می شود. اگر علم ما هم به تمام جریان های عالم احاطه پیدا کند تمام اوضاع آینده را می توانیم پیش بینی کنیم. اینکه حادثه ای که بعد می خواهد برای کسی پیش بیاید واقعا پیش آمدنی باشد، یک حقیقتی است. بله، یک بحث خیلی عالی فقط در میان علمای شیعه هست و در غیر علمای شیعه نیست به نام بداء، یعنی تغییر سرنوشت. مثلا جریان اصلی عالم همین بوده که اوضاع چنان جلو می آمده که فردی در لحظه معین زمین بخورد ولی اگر همین فرد یک جریان دیگری به وجود می آورد مثلا صدقه ای می داد ممکن بود همین صدقه جلوی این جریان را بگیرد. یا یک دعا ممکن است جلوی یک جریان را بگیرد.

حکایتی درباره نقش صدقه و دعا در تغییر سرنوشت
لهذا ما در باب دعا داریم که «ان الدعاء یرد القضاء؛ دعا جلوی قضا و قدر را می گیرد.» البته خود دعا هم به قضا و قدر است ولی آن یک جریان است و این جریان دیگری. بنابراین آن خودش یک جریانی بوده که به آنجا منتهی می شده ولی مانعی هم نیست که یک جریان دیگری بیاید جلوی آن را بگیرد کما اینکه این قضیه معروف است و در اخبار ما وارد شده که عیسی (ع) از جلوی خانه ای می گذشت که در آن خانه عروسی بود، مسیح گفت فردا شب که شما بیایید اینجا می بینید که عروسی تبدیل به عزا شده. فردا شب آمدند دیدند باز هم عروسی است. گفتند چطور شد؟! عیسی گفت حتما جریان دیگری رخ داده است، عمل خیر سرزده است، بنا و مقرر بود که این عروس تلف شود. بعد می آیند و آن خانه را جستجو می کنند، ماری را در آنجا می بینند در حالی که برگی در دهانش است و بعد، از عروس تحقیق و بازپرسی می کنند، معلوم می شود که در همان شب فقیری می آید و کسی به آن فقیر رسیدگی نمی کند، این می بیند کسی به او رسیدگی نمی کند خودش بلند می شود از غذای خودش به او می دهد. وقتی که این را اقرار می کند مسیح می گوید همین کار جلوی این جریان را گرفت.
پس مسیح هم که خبر می دهد گاهی تخلف می شود برای اینکه او یک جریان را می دیده که دارد به آن سو می رود اما یک جریان دیگر از آن سوی دیگر می آید جلوی این را می گیرد (که) از مسیح هم ممکن است پنهان باشد، و لهذا در خبرهایی که پیغمبران و ائمه می دهند گاهی خودشان می گویند این خبرهایی که ما می دهیم صد در صد قطعی نیست. عیسای مسیح همان یک جریان را می دیده، اگر بر تمام جریان ها احاطه پیدا می کرد (خبر او تخلف نداشت) ولی او وقتی که خبر داده یک جریان را داشته می دیده و طبق آن جریان می گفته است. ضرورت ندارد که عیسای مسیح به تمام جریان های عالم آگاه باشد. مثل همین اوضاعی است که گاهی شما می بینید پیش بینی هایی که افراد خیلی زبردست در مسائل عادی می کنند خطا در می آید. بعد می بینید این اشتباه نکرده، جریانی که او می دیده درست دیده، ولی یک جریان دیگری هم بوده که جلوی این جریان را گرفته است. او، هم درست دیده هم نادرست، درست دیده که آن جریان را دیده، درست ندیده که یک جریان مخالف را نمی دیده.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- نبوت- صفحه 180-179

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/23368