«ازدواج نیابی» و رسم «پسرخواندگی» در ایران قبل از اسلام

کریستن سن، در کتاب "ایران در زمان ساسانیان" می گوید: یکی از مقررات خاصه فقه ساسانی "ازدواج ابدال" است که نویسنده نامه تنسر به شرح آن پرداخته است و تفصیل آن در کتاب "الهند" ابوریحان بیرونی است که مستقیما از ترجمه مفقود ابن المقفع گرفته و آن این است: «اذا مات الرجل و لم یخلف ولدا ان ینظروا (فلینظروا، ظ) فان کانت له امراه زوجوها من اقرب عصبته باسمه، و ان لم یکن له امراه فابنه المتوفی او ذات قرابته، فان لم توجد خطبوا علی العصبیه (العصبه) من مال المتوفی فما کان من ولد فهو له و من اغفل ذلک و لم یفعل فقد قتل مالا یحصی من الانفس لانه قطع نسل المتوفی و ذکره الی آخر الدهر» (ایران در زمان ساسانیان، ص 355).

خلاصه این است که برای اینکه نام خانواده ها محفوظ بماند و اصل مالکیت خاندان هائی که حق مالکیت داشته اند متزلزل نشود و ثروتی که از آنها باقی می ماند به دست بیگانه نیفتد، اگر کسی می مرد و فرزند پسری از او باقی نمی ماند و به اصطلاح اجاقش کور می ماند "ازدواج نیابی" بعد از فوتش انجام می دادند، قاعده و قانون این بود که لزوما زن او را به نزدیکترین خویشاوندانش ولی به نام متوفی، شوهر دهند و اگر زن ندارد دخترش و یا یکی از زنان نزدیکش را به نام او به نزدیکترین خویشاوندانش شوهر دهند و اگر نبود زن بیگانه ای را با مال او جهیزیه داده و به نیابت از او به یکی از خویشاوندان نزدیکش شوهر دهند.
پسری که از این "ازدواج نیابی" پدید می آید قانونا پسر متوفی محسوب و وارث او شمرده می شود، و کسی که از ادای این تکلیف غفلت ورزد سبب قتل نفوس زیادی شده، زیرا نسل متوفی را قطع کرده و نام او را تا ابد به فراموشی سپرده است.
در باب ارث مقرر بود که زن ممتاز و پسرانش یکسان ارث ببرند، به دختران شوهر نکرده نصف سهم می دادند. چاکر زن و فرزندان او حق ارث نداشتند، ولی پدر می توانست قبلا چیزی از دارایی خود را به آنان ببخشد یا وصیت کند که پس از مرگ به آنان بدهند (همان، ص357).
کریستن سن شرح مفصلی درباره رسم "پسر خواندگی" که از اهتمام فوق العاده آن دوره به جلوگیری از متلاشی شدن نام خانواده ها سرچشمه می گیرد نقل می کند (همان، ص 357-355). ملاک و محور مقررات خانوادگی دو چیز بوده و همه مقررات برای حفظ آن دو بوده است: نژاد، ثروت.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- خدمات متقابل ایران و اسلام- صفحه 260-259

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/23514