انتقال فلسفه از یونان به اسکندریه، حران و بغداد به روایت فارابی و مسعودی

فارابی بعد از بحثی درباره ظهور و نشر فلسفه در یونان و سپس در اسکندریه می گوید: مقارن ظهور اسلام، تعلیم از اسکندریه مصر به انطاکیه جز یک معلم وجود نداشت. دو نفر یکی اهل مرو و دیگری اهل حران از او حکمت آموختند و از انطاکیه بیرون رفتند در حالی که یک عده کتاب با خود بردند. بعد از آن ابراهیم مروزی و یوحنا بن حیلان نزد شخص مروی، و اسرائیل اسقف و ابراهیم قویری نزد شخص حرانی به تعلم پرداختند. اسرائیل و قویری هر دو به سوی بغداد رهسپار شدند، اسرائیل به امور دینی پرداخت و قویری به کار تعلیم مشغول شد. یوحنا بن حیلان نیز به کارهای دینی پرداخت و ابراهیم مروزی به بغداد آمد و ابوبشر متی نزد او تحصیل کرد. (عیون الانباء ج 3 صفحه 225).
از سخن فارابی پیدا است که تعلیم و تعلم در حوزه انطاکیه که حوزه نصرانی بوده منحصر بوده به منطق، آن هم تا اواخر اشکال وجودیه. فارابی طبق گفته خودش منطق را نزد یوحنا بن حیلان آموخته است و می گوید همین که کار تعلیم بدست مسلمین افتاد تحریم بقیه منطق (که قبلا کلیسا تحریم کرده بود) لغو شد.
مسعودی در کتاب معروف التنبیه والاشراف می گوید: "ما در کتاب فنون المعارف و ماجرافی الدهور السوال" گفته ایم به چه سبب، مقارن زمان عمربن عبد العزیز، تعلیم از اسکندریه به انطاکیه منتقل شد و مقارن ایام متوکل از انطاکیه به حران منتقل گشت، و در زمان معتضد (289 279) امور تعلیم بدست ابراهیم قویری و یوحنا بن حیلان (متوفا در ایام مقتدر در بغداد) و ابراهیم مروزی افتاد و بعد از آنها منتهی شد به ابو احمدبن کرنیب و ابوبشر متی و بعد از آنها به ابونصر فارابی رسید.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- خدمات متقابل ایران و اسلام- ص 466

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/23692