رابطه قوانین طبیعت با مسئله قضا و قدر

در زبان پیشوایان دین چه در دعا و چه در غیر دعا از دو گونگی قضا و قدر یاد شده است، و روشن شد که مجردات علوی، قضا و قدرشان حتمی است، بر خلاف موجودات طبیعت. باید اضافه کنیم که در طبیعت نیز قضا و قدرهای حتمی، و به عبارت دیگر، جریان های غیر قابل تبدیل هست. در طبیعت، هر موجودی مسبوق به عدم است و باید از موجودات دیگر سرچشمه بگیرد، این قضای حتمی است. هر موجود طبیعی باید راه فنا و زوال پیش بگیرد مگر اینکه تبدیل شود به موجود غیر مادی. این نیز قضا و قدر حتمی است. موجودات جهان طبیعت به مرحله ای می رسند که تغییر مسیر برای آنها غیر ممکن می شود: یا باید معدوم شوند و یا همان جریان را طی کنند، یعنی تقدیر حتمی پیدا می کنند. مثلا سلول نطفه یک مرد که با تخمک یک زن جفت می شود و مجموعا یک واحد سلول را تشکیل می دهند، سرشت و طینت معینی را برای آینده کودک تشکیل می دهند و صفات موروثی خاصی را در کودک بعدا به وجود می آورند که در سرنوشت آینده او مؤثر است. بدیهی است که اگر سلول نطفه این مرد با تخمک زن دیگر جفت شده بود، واحد دیگری مغایر با این واحد و سرشت و طینت دیگری مغایر با این سرشت و طینت تکوین می شد. پس از تکوین یک سرشت و طینت، دیگر نمی توان آن را به سرشت دیگر تبدیل کرد، یعنی در این مرحله قضا و قدر حتمی می شود. بسیاری از کیفیات دیگر در مراحل بعدی رحم قطعی و حتمی می شود، از این رو می بینیم که در زبان دین، رحم یکی از الواح قضا و قدر نامیده شده است.

نظامات لایتغیر
قوانین و نظاماتی که بر جهان حکم فرما می باشند نیز غیر قابل تغییر و تبدیل اند. موجودات طبیعت در تغییر و تبدیل اند، اما نظامات طبیعت ثابت و لا یتغیرند. موجودات طبیعت متغیر و متکامل اند و در مسیرهای مختلف قرار می گیرند، گاهی به سرحد کمال می رسند و گاهی متوقف می شوند، گاه تند می روند و گاه کند. عوامل مختلف سرنوشت آنها را تغییر می دهد. اما نظامات طبیعت نه متغیرند و نه متکامل، ثابت و یکنواخت اند. قرآن کریم از این نظامات لایتغیر به "سنت الهی" تعبیر می کند و می گوید: «سنة الله فی الذین خلوا من قبل و لن تجد لسنة الله تبدیلا؛ این سنت خدا درباره ی کسانی است که پیش تر بوده اند و در سنت خدا هرگز تغییری نخواهی یافت» (احزاب/ 62) سنت الهی تغییرپذیر نیست، سنت الهی قابل برگرداندن نیست. مثلا اینکه عاقبت با متقیان و پاکان است و زمین از آن صالحان است، سنت لا یتغیر الهی است: «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون؛ و همانا در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد» (انبیاء/ 105) «ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین؛ که زمین از آن خداست، آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد به ارث می دهد و فرجام (نیکو) از آن پرهیزکاران است» (اعراف/ 128)
اینکه تا مردمی با ابتکار خودشان در اوضاع و احوال خود تغییری ندهند، خداوند اوضاع و احوال عمومی آنها را عوض نمی کند، سنت لایتغیر الهی است: «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم؛ بی تردید خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمی دهد تا آنها وضع خود را تغییر دهند» (رعد/ 11) اینکه وضع حکومت مردمی با وضع روحیه و افکار و اخلاق و شایستگی آنها بستگی دارد، سنت تغییر ناپذیر الهی است: «و کذلک نولی بعض الظالمین بعضا بما کانوا یکسبون؛ و این گونه برخی از ستمکاران را به سزای اعمالی که مرتکب می شدند به بعضی دیگر وا می گذاریم.» (انعام/ 129) اینکه اگر در میان قومی طبقه ای مترف پیدا شوند و فسق و فجور و شهوترانی و تن پروری آغاز کنند منجر به هلاکت آن قوم می گردد، سنت تغییر ناپذیر الهی است: «و اذا اردنا ان نهلک قریة امرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمرناها تدمیرا؛ و چون بخواهیم شهری را هلاک کنیم خوشگذران های آن را وا می داریم (و آزاد می گذاریم) تا در آن فسق و فساد کنند پس عذاب الهی بر آن محقق می گردد و آن را به طور کامل فرو می کوبیم» (اسراء/ 16) اینکه اگر مردمی به ایمان مجهز باشند و شایسته عمل کنند، در میدان تنازع بقا گوی سبقت را خواهند ربود و خلافت زمین در اختیار آنها قرار خواهد گرفت، سنت قطعی و تغییرناپذیر الهی است: «وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم؛ خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند وعده داده است که حتما آنها را در زمین جانشین کند، چنان که اسلافشان را جانشین کرد، و دینشان را که برایشان پسندیده، برای آنها استقرار بخشد.» (نور/ 55) اینکه عاقبت و نهایت ظلم و بیدادگری، ویرانی و تباهی و نابودی است، سنت تغییر ناپذیر الهی است: «و تلک القری اهلکناهم لما ظلموا و جعلنا لمهلکهم موعدا؛ و مردم آن شهرها را چون بیدادگری کردند هلاک کردیم و برای هلاکتشان موعدی نهادیم.» (کهف/ 59) «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم؛ فرمانروایی با کفر پایدار می ماند ولی با ستم پایدار نمی ماند» (حدیث نبوی)


منابع :

  1. مرتضی مطهری- انسان و سرنوشت- صفحه 77-80

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/23925