دین امر فطری است نه زمانی

یکی از مسائلی که مورد اعجاب محققین و مورخین جهان است شدت و سرعت تأثیر دین مبین اسلام است در عصری که ظهور کرد، هم به سرعت و در مدت کم نفوذ کرد و هم تأثیرش عمیق و شدید بود که انقلاب ها و تحول های سیاسی و فرهنگی که بعدها پیش آمد نتوانست آن را متزلزل کند، رسول خدا (ص) از دنیا رفت در حالی که مردم فوج فوج با کمال میل و رغبت به دین خدا وارد می شدند «یدخلون فی دین الله افواجا؛ مردم گروه گروه به دین خدا وارد می شوند.» (نصر/ 2) ولی تدریجا از تأثیر شدید آن کاسته شد. وقتی که زمان خودمان را با زمان رسول اکرم (ص) مقایسه می کنیم می بینیم از حیث تحت تأثیر واقع شدن مردم نسبت به دین، تفاوت از زمین تا آسمان است. این هم به نوبه خود مسئله ای است، یک مسئله مهم اجتماعی است، این تفاوت علتی دارد، آن علت چیست؟
می دانیم بعضی ها پیش خود این طور خیال می کنند و این مسئله را این طور حل می کنند که علت این است که عصر دین تدریجا منقضی می شود، در آن عصر و آن عهد که تأثیر تعلیمات دین زیاد بود، روح عصر و زمان آن طور تعلیمات را ایجاب می کرد ولی حالا روح عصر و زمان طوری دیگر ایجاب می کند و ایجاب می کند که آن تعلیمات تدریجا از بین برود و چیز دیگر جای آن را بگیرد.
این جواب ممکن است در نظر افرادی که دین را به منزله ابزاری از ابزارهای زندگی فرض می کنند که هر روز جای خود را به ابزاری بهتر و کامل تر می دهد پسندیده باشد ولی اصولا عرض می کنم که دین جزو متن زندگی و اساس روح زندگی است نه جزو ابزار زندگی که قابل تعویض و تبدیل به چیز دیگر باشد.
امروز محققین بزرگ که در اعماق روح بشر دقیق شده اند و هم زندگی اجتماعی بشر را تحت مطالعه و آزمایش در آورده اند این معنا بر آنها روشن شده که دین جزو سرشت آدمی است، رو گرداندن بشر از دین جنبه موقت و استثنایی دارد طرز فکر یک عده دیگر از مردم که بعضی از آنها خودشان معتقد و متدین هستند این است که علت کم شدن تأثیر دین در این عصر مثلا این است که بشر طبعا میل به شهوت و آزادی دارد و دین بر خلاف مقتضای میل و رغبت طبیعی انسان است، برای انسان قید و محدودیت است، تا وقتی که وسیله اعمال شهوات و عیاشی فراهم نیست مردم به سوی دین می گروند و دل خود را با معانی و افکار دینی خوش می کنند و همین که وسیله فراهم شد به دنبال همان چیزی می روند که مقتضای طبیعت و میل و رغبتشان است، در زمان های سابق مثل زمان حضرت رسول (ص) وسیله خوشی و شهوت رانی فراهم نبود، طبعا مردم به سوی دین می آمدند «یدخلون فی دین الله افواجا»، حالا وسایل فراهم است طبعا انحراف پیدا می کنند (یخرجون من دین الله افواجا!؛ مردم گروه گروه از دین خدا خارج می شوند!)
این جواب هم نا صواب و نا تمام است. البته شبهه ای نیست که فراهم بودن و فراهم نبودن وسایل شهوات، بی تأثیر نیست که انسان را از خدا غافل کند و او را نسبت به وظیفه و تکلیفی که خداوند معین فرموده لاقید و لاابالی نماید، ولی این تعبیر صحیح نیست که دین مطلقا مخالف میل و رغبت است، قید و محدودیت است، اگر مخالف یک میل و یک رغبت است با یک میل و یک رغبت دیگر هماهنگی دارد، اگر از یک نظر قید و محدودیت است از نظر دیگر آزادی و حریت است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- حکمت ها و اندرزها- صفحه 252-254

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/24105