بررسی نقد هیوم بر برهان نظم

هیوم درباره برهان نظم می گوید: برهان نظم می خواهد وجود باری تعالی را اثبات کند که مساوی است با حکمت بالغه و قدرت نامتناهی و کمال مطلق. فرضا ثابت شود که مبدأ جهان موجودی انسانگونه است، برای مدعا کافی نیست. این برهان آنگاه برای اثبات ذات باری کافی بود که ما به تجربه دریافته باشیم که این جهان، کامل ترین جهان ممکن است و منطبق بر حکمت بالغه است. در صورتی که برای ما که تنها با همین یک جهان سر و کار داشته و داریم و جهانی دیگر ندیده تا میان آنها و این جهان مقایسه کنیم، غیرممکن است که بتوانیم بفهمیم این جهان بر اساس حکمت بالغه ساخته شده، یعنی بهترین جهان ممکن است. درست مثل این است که از یک روستایی که جز یک کتاب در عمرش نخوانده، هرچند فرضا آن کتاب عالی ترین شاهکار باشد، درخواست کنیم که نظر خود را درباره تنها کتابی که خوانده اعلام دارد که بهترین کتاب است.
هیوم می گوید: فرضا با این برهان ثابت شود که صانع جهان از عقل و هوشی مانند عقل و هوش انسان برخوردار است، مدعا که اثبات کمال لایتناهی خداوندی است اثبات نشده است. اشتباه هیوم در اینجا این است که پنداشته کسانی که خداوند را کمال مطلق و لایتناهی دانسته اند، با اتکا به برهان نظم که به قول او یک دلیل تجربی است بوده است. ما نیز قبول داریم که ارزش برهان نظم تنها در این حد است که ما را تا مرز ماوراء الطبیعه سوق می دهد. این برهان همین قدر ثابت می کند که طبیعت ماورایی دارد و مسخر آن ماوراء است و آن ماوراء، مستشعر به ذات و مستشعر به افعال خود است. اما اینکه آن ماوراء واجب است یا ممکن، حادث است یا قدیم، واحد است یا کثیر، محدود است یا نامحدود، علم و قدرتش متناهی است یا نامتناهی، از حدود این برهان خارج است. اینها مسائلی است که تنها و تنها بر عهده فلسفه الهی است و فلسفه الهی با براهین دیگری اینها را اثبات می کند.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- علل گرایش به مادیگری- صفحه 154

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/24178