پیامد پدیده رشوه در جامعه دینی

یکى از بلاهاى بزرگى که از قدیم ترین زمان ها دامنگیر بشر شده و امروز با شدت بیشتر ادامه دارد، بلاى رشوه خوارى است که یکى از بزرگترین موانع اجراى عدالت اجتماعى بوده و هست و سبب مى شود قوانین که قاعدتا باید حافظ منافع طبقات ضعیف باشد به سود مظالم طبقات نیرومند که باید قانون آنها را محدود کند به کار بیفتد. قرآن، مقررات الهی را قوانین نیرومند و قوی معرفی می کند و تأثیر پول و پارتی زور را در محکمه عدل الهی نفی می نماید.
در قرآن کریم از پول به عنوان عدل از ماده "عدول" یاد شده است، زیرا وقتی که به عنوان رشوه داده شود سبب عدول و انحراف از حق و حقیقت می گردد.
خداوند می فرماید:«و لا تأکلوا أمولکم بینکم بالبطل و تدلوا بها إلى الحکام لتأکلوا فریقا من أمول الناس بالاثم و أنتم تعلمون»؛ «و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید! و براى خوردن بخشى از اموال مردم به گناه، (قسمتى از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید، در حالى که مى دانید (این کار، گناه است)!» (بقره/188)
اشاره به رشوه در اقتصاد اسلامی
این آیه اشاره به یک اصل کلى و مهم اسلامى مى کند که در تمام مسائل اقتصادى حاکم است و به یک معنى مى شود تمام ابواب فقه اسلامى را در بخش اقتصاد، زیر پوشش آن قرار داد، و به همین دلیل فقهاى بزرگ ما در بخش هاى زیادى از فقه اسلامى به این آیه تمسک مى جویند، مى فرماید: اموال یکدیگر را در میان خود به باطل و ناحق نخورید (و لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل). در اینکه منظور از باطل در اینجا چیست، تفسیرهاى مختلفى ذکر کرده اند، بعضى آن را به معنى اموالى که از روى غصب و ظلم به دست مى آید دانسته اند و بعضى اشاره به اموالى که از طریق قمار و مانند آن فراهم مى گردد و بعضى آن را اشاره به اموالى مى دانند که از طریق سوگند دروغ (و انواع پرونده سازى هاى دروغین به دست مى آید). ولى ظاهر این است که مفهوم آیه عمومیت دارد و همه این مسائل و غیر اینها را شامل مى شود، زیرا باطل که به معنى زایل و از بین رونده است، همه را در بر مى گیرد و اگر در بعضى از روایات، از امام باقر (ع) تفسیر به سوگند دروغ و در روایتى از امام صادق (ع) تفسیر به مار شده است، در واقع از قبیل بیان مصداق هاى روشن است. بنابراین هر گونه تصرف در اموال دیگران از غیر طریق صحیح و به ناحق مشمول این نهى الهى است.
تمام معاملاتى که هدف صحیحى را تعقیب نمى کند و پایه و اساس عقلائى ندارد مشمول این آیه است. همین معنى در سوره نساء آیه 29 با توضیح بیشترى خطاب به مؤمنان آمده است، مى فرماید: «یا ایها الذین آمنوا لاتاکلوا اموالکم بینکم بالباطل الا ان تکون تجارة عن تراض منکم»؛ «اى کسانى که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را به باطل و از طرق نامشروع نخورید مگر اینکه تجارتى باشد که با رضایت شما انجام گیرد.» استثناء تجارت، توأم با تراضى، در واقع بیان یک مصداق روشن از طرق مشروع و حلال است و هبه و میراث و هدیه، وصیت و مانند آن را نفى نمى کند، زیرا آنها نیز از طرق مشروع عقلائى است.
در تفسیر جمله «و تدلوا بها الى الحکام لتاکلوا فریقا من اموال الناس بالاثم و انتم تعلمون» دو احتمال وجود دارد:
نخست اینکه: منظور آن است که بخشى از مال را به صورت هدیه یا رشوه (و هر دو در اینجا یکى است) به قضات دهند که بقیه را تملک کنند، قرآن مى گوید: گر چه ظاهرا در اینجا به حکم قاضى مال را به چنگ آورده اید، ولى این اکل مال به باطل است و گناه.
دوم اینکه: منظور آن است که مسائل مالى را براى سوء استفاده به نزد حکام نبرید، مثل اینکه امانتى، یا اموال یتیم بدون شاهد نزد انسان باشد و هنگامى که طرف مطالبه مى کند، او را به نزد قاضى ببرند، و چون دلیل و شاهدى ندارد، اموالش را به حکم قاضى تملک کند، این کار نیز گناه است و أکل مال به باطل. مانعى ندارد که آیه مفهوم گسترده اى داشته باشد که هر دو در جمله لا تدلوا جمع باشد، هر چند هر یک از مفسران در اینجا احتمالى را پذیرفته اند.
پیامد رشوه خوارى در جامعه
یکى از بلاهاى بزرگى که از قدیم ترین زمان ها دامنگیر بشر شده و امروز با شدت بیشتر ادامه دارد بـلاى رشوه خوارى است که یکى از بزرگترین موانع اجراى عدالت اجتماعى بوده و هست و سبب مـى شـود قوانین که قاعدتا باید حافظ منافع طبقات ضعیف باشد، به سود مظالم طبقات نیرومند که باید قانون آنها را محدود کند به کار بیفتد.. زیرا زورمندان و اقویا، همواره قادرند که با نیروى خود، از منافع خویش دفاع کنند، و این ضعفا هستند که باید منافع و حقوق آنها در پناه قانون حفظ شود، بدیهى است اگر باب رشوه گشوده شود قوانین درست نتیجه معکوس خواهد داد، زیرا اقویا هستند که قدرت بر پرداختن رشوه دارند و در نتیجه قوانین بازیچه تازه اى در دست آنها براى ادامه ظلم و ستم و تجاوز به حقوق ضعفا خواهد شد.
به همین دلیل در هر اجتماعى، رشوه نفوذ کند، شیرازه زندگى آنها از هم مى پاشد و ظلم و فساد و بى عدالتى و تبعیض در همه سازمانهاى آنها نفوذ مى کند و از قانون عدالت جز نامى باقى نخواهد ماند. لذا در اسلام مسئله رشوه خوارى با شدت هر چه تمام تر مورد تقبیح قرار گرفته و محکوم شده است و یکى از گناهان کبیره محسوب مى شود. ولى قابل توجه این است که زشتى رشوه سبب مى شود که این هدف شوم در لابلاى عبارات و عناوین فریبنده دیگر انجام گیرد و رشوه خوار و رشوه دهنده از نام هایى مانند هدیه، تعارف، حق و حساب، حق الزحمه و انعام استفاده کنند ولى روشن است این تغییر نام ها به هیچ وجه تغییرى در ماهیت آن نمى دهد و در هر صورت پولى که از این طریق گرفته مى شود حرام و نامشروع است.
در نهج البلاغه در داستان هدیه آوردن اشعث بن قیس مى خوانیم که او براى پیروزى بر طرف دعواى خود در محکمه عدل على (ع) متوسل به رشوه شد و شبانه ظرفى پر از حلواى لذیذ به در خانه على (ع) آورد و نام آن را هدیه گذاشت.
على (ع) برآشفت و فرمود: «هبلتک الهبول اعن دین الله اتیتنى لتخدعنى؟... و الله لو اعطیت الاقالیم السبعة بما تحت افلاکها على ان اعصى الله فى نملة اسلبها جلب شعیرة ما فعلته و ان دنیاکم عندى لاهون من ورقة فى فم جرادة تقضمها ما لعلى و لنعیم یفنى و لذة لا تبقى»؛ «سوگواران بر عزایت اشک بریزند، آیا با این عنوان آمده اى که مرا فریب دهى و از آیین حق باز دارى؟... به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمان هاى آنها است به من دهند که پوست جوى را از دهان مورچه اى به ظلم بگیرم هرگز نخواهم کرد، دنیاى شما از برگ جویده اى در دهان ملخ براى من کم ارزش تر است على را با نعمت هاى فانى و لذت هاى زودگذر چه کار؟...»
اسلام رشوه را در هر شکل و قیافه اى محکوم کرده است، در تاریخ زندگى پیغمبر اکرم (ص) مى خوانیم که: به او خبر دادند یکى از فرماندارانش رشوه اى در شکل هدیه پذیرفته، حضرت بر آشفت و به او فرمود: «کیف تاخذ ما لیس لک بحق؟!؛ چرا آنچه حق تو نیست مى گیرى؟» او در پاسخ با معذرت خواهى گفت: «لقد کانت هدیة یا رسول الله؛ آنچه گرفتم هدیه بود اى پیامبر خدا.» پیامبر (ص) فرمود: «ارأیت لو قعد احدکم فى داره و لم نوله عملا کان الناس یهدونه شیئا؟؛ اگر شما در خانه بنشینید و از طرف من فرماندار محلى نباشید آیا مردم به شما هدیه اى مى دهند؟ سپس دستور داد هدیه را گرفتند و در بیت المال قرار دادند و وى را از کار بر کنار کرد.»
اسلام حتى براى اینکه قاضى گرفتار رشوه هاى مخفى و ناپیدا نشود، دستور مى دهد قاضى نباید شخصا به بازار برود مبادا تخفیف قیمت ها به طور ناخودآگاه روى قاضى اثر بگذارد و در قضاوت جانبدارى تخفیف دهنده را کند، چه خوب است مسلمانان از کتاب آسمانى خود الهام بگیرند و همه چیز خود را در پاى بت رشوه خوارى قربانى نکنند.
مسئله رشوه در اسلام به قدرى مهم است که امام صادق (ع) درباره آن مى فرماید: «و اما الرشا فى الحکم فهو الکفر بالله العظیم؛ اما رشوه در قضاوت، کفر به خداوند بزرگ است.» و در حدیث معروفى که از رسول خدا نقل شده چنین مى خوانیم: «لعن الله الراشى و المرتشى و الماشى بینهما»؛ «خداوند گیرنده و دهنده رشوه و آن کس را که واسطه میان آن دو است از رحمت خود دور گرداند.»


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه جلد 2- صفحه 6-10

  2. مرتضی مطهری- عدل الهی- صفحه 289

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/24609