رابطه اقتصادی زن و مرد در گذشته

ما این جهت را که در گذشته مرد به زن به چشم یک ابزار می نگریست و از او بهره کشی اقتصادی می کرد، به صورت یک اصل کلی حاکم بر همه اجتماعات گذشته قبول نداریم. علائق عاطفی زوجیت هرگز اجازه نمی داده که مردان بر زنان به صورت یک "طبقه" زیر دست حکومت کنند، آنان را استثمار نمایند، همچنانکه معقول نیست فرض کنیم در دوره های گذشته، پدران و مادران به عنوان یک "طبقه" بر فرزندان به عنوان یک "طبقه" دیگر حکومت و آنها را استثمار می کرده اند.
علائق عاطفی والدین و فرزندان همواره مانع چنین چیزی بوده است. علائق زوجین به یکدیگر، حتی در اجتماعات گذشته بیشتر عاطفی و عشقی بوده و زن با نیروی جاذبه و جمال خود بر قلب مرد حکومت کرده او را در خدمت خود گرفته است. مرد به میل و رغبت خود نان آور زن شده و راضی شده او با خیال راحت به خود برسد و مایه تسکین قلب و ارضای عاطفه عشقی او باشد، همچنانکه با میل و رغبت خود، زن را در پشت جبهه جنگ برده خود به وظیفه سربازی و فداکاری و دفاع از زن و فرزند قیام کرده است.
در عین حال انکار نمی کنیم که مرد در گذشته هم به زن ظلم کرده و هم به فرزند، و از هر دوی اینها بهره کشی اقتصادی کرده است، همچنانکه به خود نیز ستم کرده است. مرد به علت جهالت و تعصب های بی جا (نه به قصد استثمار و بهره کشی)، هم به خود ظلم کرده هم به زن و فرزند.
مرد در گذشته از لحاظ اقتصادی هم در خدمت زن بوده هم از او بهره کشی اقتصادی کرده است. هر وقت طبیعت مرد به سوی خشونت گرائیده عشق و عاطفه در وجودش ضعیف شده، از زن به صورت یک ابزار اقتصادی استفاده کرده است. ولی این را به صورت یک اصل کلی حاکم بر تمام جوامع ماقبل (قرن)، نوزدهم نمی توان ذکر کرد.
تجاوز به حقوق واقعی زن، استثمار زن، خشونت نسبت به او منحصر به ماقبل قرن 19 نیست. در قرن نوزدهم و بیستم حقوق واقعی زن کمتر از گذشته پایمال نشده است. منتها چنانکه می دانیم از مشخصات این قرن این است که روی مقاصد استثمارگرانه سرپوشی از مفاهیم انسانی گذاشته می شود.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- مسئله حجاب- ص 52-51

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/24788