نقص و کمال انسان در مکتب سوسیالیسم

یکی دیگر از مکتب ها در مورد انسان کامل، مکتب سوسیالیسم است. در این مکتب، نقص و کمال انسانیت، در دو چیز خلاصه می شود: نقص در آنجاست که بشر هر چه بیشتر جنبه فردیت داشته باشد و کمال انسانیت در جنبه جمعی است، به این معنی که انسان تا "من" است، ناقص است و آن وقت انسان کامل می شود که "من" از بین برود ولی نه به آن معنا که عرفا "من" را از بین می برند. عرفا می خواهند "من" را برای "او" از بین ببرند یعنی "من" به عنوان ضمیر اول شخص، منهدم و معدوم می شود تا او ضمیر سوم شخص آشکار و پیدا شود و البته منظور آنها از "او" خداست، فانی شدن "من" در "او" یعنی فانی شدن انسان در خدا.
این مکتب در این جهت با مکتب عرفا شرکت دارد که طرفدار منهدم شدن و شکستن "من" است، ولی نه برای اینکه "او" پیدا شود و ظاهر و آشکار گردد، بلکه ضمیر متکلم (وحده) "من" از بین برود، برای اینکه "ما" پیدا شود. از نظر اینها انسان کامل، انسانی نیست که عارف باشد و بگوید لیس فی جبتی الا الله، بلکه انسان کامل آن انسانی است که "من" خود را در جمع مستهلک کرده باشد.
چنین انسانی آنچه که حس نمی کند "من" است و آنچه که حس می کند "ما" است. بسیاری از مکتبهای دیگر هم تا این اندازه این مطلب را قبول دارند. حتی مکتب هائی هم که "من" را برای پیدا شدن "او" منهدم می کنند، با پیدا شدن "ما" مخالف نیستند و از اینکه "من" تبدیل به "ما" شود حمایت می کنند.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- انسان کامل- صفحه 272-271

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/25188