وسیله دفاعی راسو

راسو جانداری است چارپا که از گربه کمی بزرگتر است و رنگ پوستش بطور معمول مشکی است. این جانور چندان نیرومند نیست و در زمره جانداران مدافع قرار دارد نه مهاجم و برای شکار شدن توسط حیوانات نیرومند شایستگی کامل دارد. به ویژه اگر بدانیم که از وسائل دفاعی معمولی حیوانات محروم است. نه چنگالی دارد که در چشم دشمن فرو رود، نه سمی که دشمن را بگزد و مسموم سازد، نه شاخی دارد که شکم دشمن را پاره کند و حتی سمی باریک هم ندارد که مانند آهو بگریزد. قانون جنگل حکم می کند که بایستی سالیان دراز از نابودی نسل این حیوان گذشته باشد و مساعد نبودن محیط زیست قانون جنگل را امضا کند. ولی راسو همچنان باقی است و به زندگی ادامه می دهد و نسل این جانور در خطر نابودی نیست چرا؟
کسی که این جانور را از نیستی به هستی آورده همه این حسابها را کرده است. او خواسته است که این جاندار بماند و زیست کند. وی وسیله ای برای دفاع به این حیوان داده است که مهاجم را می گریزاند و راسو را از گزند وی محفوظ نگاه می دارد. وسیله ای دفاعی که جز عقل بزرگ و دانشی نامتناهی بدان پی نخواهد برد. وسیله ای دفاعی که هنوز بشر با مدرنترین ابزارهای جنگی نتوانسته است مانند آن بسازد. وسیله ای دفاعی که بکار بردن آن تخصص می خواهد تا بخودش آسیبی نرساند. ولی راسو دارای چنان وسیله ای می باشد و به آسانی آن را به کار می برد و هر جانداری را از خود دور می سازد و قدرت وی را از وی سلب می کند. آن وسیله چیست؟
کیسه ای در دهان این حیوان نهاده شده که مایعی در آن قرار دارد. وقتی که حیوان، احساس خطر کند، آن مایع را از دهان بیرون ریخته و خود را از خطر می رهاند. آن مایع بوی بسیار بدی دارد و گند آن برای جانداران قابل تحمل نیست و نمی توانند در برابر آن پایداری کنند. بشر پیشرفته امروز که گاز را اختراع کرده تا دشمن را خفه سازد خودش در وقت استعمال گاز ماسک به کار می برد تا خفه نشود. ولی راسو ماسک ندارد و در عین حال می تواند خود را از خطر گند شدید محفوظ بدارد. چه کسی این کیسه مایع را در دهان این حیوان ناتوان قرار داده است؟ طبیعت حیوان که شعور ندارد، پس چگونه می تواند دشمن را از دوست بشناسد؟ طبیعت این ماده را از کجا آروده است؟ فرمول آن را نزد کدام معلم آموخته است و در کدام کارخانه شیمیائی دقیقی ساخته است؟ طبیعت وقتی که نیست بود چیزی نبود پس از هست شدن هم دارای این سلاح شیمیائی بود. پس چه وقت آن را فکر کرده و چه وقت آن را ساخته است؟ نیست که نمی تواند فکر کند، بیاموزد، بسازد. آیا دشمن شناسی را، اسلحه شناسی را، چه کسی در سرشت راسو قرار داده است؟ آیا راسو روزگاری را بدون این مایع متعفن گذرانیده و سپس از روی عقل و دانش دانسته که نیازی به سلاح دفاعی دارد آنگاه برای خود چنین وسیله ای دفاعی فراهم کرده است؟! پس راسو بایستی از انسان دانشمندتر، خردمندتر، قدرتمندتر، مترقی تر و پیشرفته تر باشد. شیمی بداند، طب بداند و تجزیه و تحلیل بداند، وظائف الاعضاء بداند، حیوان شناسی بداند، انسان شناسی بداند، قدرت بر ساختمان کارخانه ای شیمیائی در ظرف کوچکی داشته باشد، قدرتی که انسان پیشرفته ندارد.
پس دانش راسو، قدرت راسو، بینش راسو، بایستی از دانش انسان و قدرت او و بینش او بیشتر و فزونتر باشد. اگر راسو، روزگاری را بدون این وسیله دفاعی گذرانیده باقی نمی ماند، جانوران دیگر، شکارش می کردند و نسل آن قطع می گردید. وجدان سالم می گوید: راسو نشانه ای است از قدرتی نامتناهی، حکمتی نامتناهی دانشی نامتناهی، مهری نامتناهی که چنین جانداری را پدید آورده و از گزند دشمنان در امانش داشته است. زیبائی راسو به اندازه ای است که در آمریکا آن را اهلی کرده اند و در مرغزارها و بیشه های تفریحی رهایش ساخته اند. برای آنکه جنس دو پا از گند این چارپا در آسایش باشد راسو را هنگام ولادت می گیرند و کیسه را از دهانش از بن بیرون می کشند و دهانش را اخته می کنند و این سلاح دقیق شیمیائی را از وی می گیرند.


منابع :

  1. سید رضا صدر- نشانه هایی از او- ج 2 صفحه 184-181

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/2551