نتیجه اعتماد به پیشوایان باطل در دنیا

در سوره واقعه در مقابل اصحاب یمین، اهل سعادت تعبیر به اصحاب شمال یعنی افراد چپ گرا می نماید: «و أصحـاب الیمین مآ أصحـاب الیمین... و أصحـاب الشمال مآ أصحـاب الشمال» (واقعه/ 27 و 41) و گاهی تعبیر به اصحاب شوم و نکبت می نماید: «و أصحـاب المشئمة مآ أصحـاب المشئمة» (واقعه/ 9) و گاهی تعبیر به اهل کذب و ضلالت می کند: «و أما إن کان من أصحـاب الیمین * فسلـام لک من أصحـاب الیمین * و أما إن کان من المکذبین الضالین * فنزل من حمیم * و تصلیة جحیم؛ و اما آن کسانی که از اصحاب سعادتند پس سلام خدا بر آنها از جانب تو باد، یعنی بشارت سلامت پیوسته به آنها میرسد؛ و اما آن کسانی که از منکران و گمراهانند پس از غذای حمیم دوزخ به عنوان طعام به آنان داده می شود و منزلگاهش جهنم است» (واقعه/ 90-94)
مکذب آن کسی است که عقلش می رسد و تکذیب می کند و ضال کسی است که گم شده است و در عالم حقایق اثری ندارد و در نشئه انوار اصلا یافت نمی شود؛ بنابراین مکذبین ضالین و اصحاب شمال و اصحاب المشأمه گروه واحد هستند. اینان افرادی هستند که به هیچوجه نمی توانند در عالم حقایق به جلو بروند و در عالم آراء و افکار شیطانی منغمر و از هوسات نفسانیه و غفلات تمتع دارند و در همانجا گم میشوند و می میرند و دفن میگردند. اینها همان کسانی هستند که در سوره حآقه آیات 28 و 29 درباره آنها می فرماید:
«مآ أغنی ' عنی مالیه* هلک عنی سلطـانیه» اینها اصحاب شمال و یاران مشئمه بودند که در دنیا به مال خود اعتماد دارند، به قوم و عشیره خود اتکاء می کنند، به رئیس و رعیت و سپاه و درهم و دینار پشت گرمند و خیال می کنند که این عالم اعتبار را بدانجا راهی هست، و آنچه در اینجا بدان اعتماد دارند در آنجا هم به دردشان می خورد؛ ابدا ابدا. چون اینجا عالم اعتبار است و آنجا عالم حقیقت؛ اعتبار و حقیقت دو عالم متعاکس است. اینجا جهان مجاز است و آنجا عالم واقعیت و استقرار. بعدی را که انسان در اینجا برای خود تعیین کرده و جایی را که کسب کرده است، راه عبور به آن نشأه را ندارند، گم میشوند. اینجا ملیون ها ثروت کسب کرده اند که یک ذره از آن را با خود نمی برند و نمی توانند ببرند؛ تمام اهل دنیا یار و یاور آنان باشند در وقت ورود عزرائیل یک نفر را با خود نمی توانند ببرند، و یا اقلا در حال موت به او کمکی بنمایند. اینان در آنجا اعتراف دارند که مالی را که اندوخته ایم به درد ما نخورد؛ «مآ أغنی' عنی مالیه» و قدرت و قوتی که به هم زدیم نیز تباه شد؛ «هلک عنـی سلطـانیه»
کسانی که به ائمه جور ملحق میشوند و به پیشوایان جائر و ظالم و فرعون های زمان و ظلمه دوران که مردم را به عبادت و بندگی و اطاعت خود می خوانند پیروی می کنند و آنها را بت قرار داده و می پرستند، در روز قیامت با امامشان معیت پیدا می کنند و همه با هم مجتمعا و متراکما به جهنم می روند. «لیمیز الله الخبیث من الطیـب و یجعل الخبیث بعضه علی بعض فیرکمه جمیعا فیجعله فی جهنم أولـئک هم الخـاسرون؛ به علت آنکه خداوند زشت را از پاکیزه جدا کند و زشت ها را بعضی بر روی بعضی بگذارد و چون متراکم و فشرده گردد آن را در جهنم قرار دهد؛ آنان از گروه زیانکارانند» (انفال/ 37) این گروه زشت کردار و زشت سیرت در روز قیامت چگونه حرکت میکنند چون گفتیم که آنان نیز به وسیله امامشان خوانده میشوند؛ «ندعوا کل أناس بإمـإمهم» (اسراء/ 71)

گمراهی ابدی پیروان فرعون
روز آخرت هر کسی با پیشوای خودش؛ یعنی با همان کس که عملا الگوی او و الهام بخش او بوده است، محشور می گردد. قرآن کریم درباره تجسم پیشوایی فرعون نسبت به قوم خود در معاد می فرماید: «یقدم قومه یوم القیمة فاوردهم النار»؛ «فرعون پیشاپیش اتباع و پیروانش حرکت می کند، پس در آتش واردشان می سازد.» (هود/ 98)
فرعون که در این جهان، گمراه و پیشوای گمراهان بوده و گمراهان دیگر قومش گام جای گام او می گذاشتند، در آن جهان نیز به صورت قائد و امام آنان مجسم می شود. فرعون، شفیع و واسطه قوم خود می باشد هم در دنیا و هم در آخرت. شفیعی است که در دنیا موجب گناهان و ضلالت ها بوده است و در آخرت واسطه رسانیدن به دوزخ و آتش. شفیع و واسطه بودن او در بردن قوم به دوزخ در جهان آخرت، همانا تجسم واسطه بودن او در جهان دنیا در گمراهی قومش است. نکته جالب در تعبیر قرآن این است که می فرماید فرعون قوم خود را در آن جهان وارد دوزخ می سازد. قرآن با این تعبیر خود تجسم تأثیر فرعون را در گمراهی پیروانش گوشزد می کند و می گوید همانطور که در دنیا فرعون آنها را وارد گمراهی کرد، در آخرت آنها را وارد دوزخ می کند؛ و بلکه وارد کردن آنها به دوزخ در آن جهان عینا ظهور و تجسم وارد کردن آنها در گمراهی در این جهان است.


منابع :

  1. سید محمد حسین تهرانی- معادشناسی جلد 7- صفحه 26-30

  2. مرتضی مطهری- عدل الهی- صفحه 298

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/25693