بیداری عالم تکوین

باری عالم تکوین و تحقق خارج بیدار است و ولی کارخانه خدا زنده است و انسان همیشه باید در صراط مستقیم و عدالت حرکت کند؛ یعنی تمام سراسر وجود انسان از اعمال خارجی و از افکار ذهنیه و از خاطرات قلبیه تمام باید در صراط هدایت حق باشد. و خلاصه انسان باید به تمام معنی متحقق به حق باشد و از باطل اجتناب ورزد، و الا روزی میرسد که برای انسان حسرت و ندامت بسیار خواهد بود، و در روز بازپسین که اعمال انسان را می آورند و ملائکه نشان میدهند انسان فریاد بر می دارد:
«و وضع الکتـ'ب فتری المجرمین مشفقین مما فیه و یقولون یـ'ویلتنا مال هـ'ذا الکتـ'ب لا یغادر صغیرة و لا کبیرة إلا أحصـ'ها و وجدوا ما عملوا حاضرا و لا یظلم ربک أحدا»؛ «و نامه عمل قرار داده می شود، و ای پیغمبر! می بینی که مجرمین از آنچه در آنست سخت هراسناک و دهشت زده اند و می گویند: ای وای بر ما! به چه سبب این نامه عمل از شمارش هیچ عمل کوچک و یا عمل بزرگ دریغ نکرده است؟ و آنچه که در دنیا به جا آورده اند همه را حاضر می یابند؛ و البته ای پیامبر! پروردگار تو به کسی ستم روا نمی دارد.» (کهف/ 49)
آن وقت وقت سر افکندگی و خجالت است و آن موقف، موقف شرمساری و ذلت و مسکنت است. انسان در این دنیا چون کبکی که در برف سر فرود آورد برای آنکه صیاد او را نبیند، هر عمل زشتی که به جا آورد چنین می پندارد که خدا نمی بیند و اگر خود را به غفلت زند عالم کون هم به غفلت می روند و اگر این جهان را کور و جاهل و عالم ماده و طبع را بدون شعور تصور کند و ملائکه را مسیطر و مهیمن بر این جهان نبیند، می پندارد حقیقت امر هم چنین است، غافل از اینکه این جز پنداری و توهمی بیش نیست؛ بلکه عالم، زندگی و حیات دارد.
و به هر حال، «أیحسب الإنسـ'ن أن یترک سدی»؛ «آیا انسان چنین گمان دارد که یله و رها واگذار شده است؟» (قیامت/ 36) امام علی (ع) که این آیه را قرائت می کرده اند، تکرار می نموده اند. امیرالمؤمنین (ع) می بیند و میداند که چه خبرها هست. با آن چشم بصیرت می نگرد که تمام موجودات عالم ملکی در تحت قیومت موجودات عالم ملکوتی است، عالم جسم و طبع محکوم عالم روح است، عالم ظاهر محکوم عالم باطن است، عالم شهادت محکوم عالم غیب است، بدن محکوم نفس است، تمام جهان محکوم آن روح کلی و ولایت کلیه است که بر تمام موجودات سیطره دارد؛ بنابراین اگر با این خصوصیات انسان خود را به غفلت زند، فردا دچار حسرت و ندامت عمیق خواهد شد؛ و «یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله» او بلند میشود. (زمر/ 56) میگوید: من در پیشگاه پروردگار غفلت کردم، من چنین مقامی را داشتم و خودم را نرساندم، من به خدا خیانت کردم، خدایی که از هر جانب مراعات حال مرا کرد، مرا به وجود آورد، مرا به مقام رشد رسانید. ما به مقام کمال و علم و قدرت رسیدیم و این دنیا را با نگاه کوچک نگریستیم و به شهوات و غفلات خود را بازی دادیم تا عمر به سر آمد و از این عالم حرکت کردیم با دست خالی؛ اینجا موقف ندامت است.
امیرالمؤمنین (ع) امام ماست؛ معنای امام اینست که او جلودار است و ما به دنبال. لازمه امامت اینست که مأموم طبق حرکات و سکنات او کارهای خود را تطبیق دهد و الا ایتمام صدق نمی کند. اگر کسی امام جماعت گردد، ولی چون امام به رکوع رود مأموم بایستد، و چون سجده رود مأموم حمد و سوره بخواند؛ و چون قنوت بگیرد مأموم به سجده رود، و چون بایستد مأموم بنشیند؛ این را ایتمام نمی گویند، بلکه ایتمام پس از نیت صادق و قصد ایتمام برای خدا، عبارت است از پیروی در تمام اعمال و افعال و اقوال.
امیرالمؤمنین (ع) امام ماست و در آن شکی نیست، ولی باید دید چقدر ما مأموم او هستیم؟ در تمام حالات و لحظات، آیا فقط در افعال خارجی، یا در خاطرات ذهنی و یا در معانی و وجدانیات قلبی؟ آیا ما حاضر شده ایم چون آن حضرت خود را پاک کنیم؟
کاندرین ویرانه پر وسوسه *** دل گرفت از خانقاه و مدرسه
نه ز خلوت کام بردم نه ز سیر *** نه ز مسجد طرف بستم نه ز دیر
عالمی خواهم از این عالم بدر *** تا به کام دل کنم سیر دگر
(نان و حلوا، شیخ بهاءالدین عاملی)


منابع :

  1. سید محمد حسین حسینی تهرانی- معادشناسی جلد 7- صفحه 178-182

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/25820