موضع اسلام در برابر دیدگاه غرب گرایانه نسبت به زن

بسیاری از مردم قرآن را مهجور پنداشتند و گروهی دروغ پنداشتند و گفتند: آیه «الرجال قو'مون علی النسآء» (نساء/آیه 34)؛ «مردان سرپرست زنانند.» مال این زمان نیست، و اصولا این آیه را نباید خواند و نباید گفت، و نباید تفسیر نمود. خیلی مسلمان ها بدبخت شده اند، می دانید یعنی چه؟ یعنی آنقدر غرب زده شده اند که باید قرآن آنان طبق امیال و شهوات ملت های کافر تفسیر شود؛ حتی بعضی از متخصصین بدون پروا می گویند: اسلام زن و مرد را در حقوق یک نواخت قرار داده است؛ یعنی آنقدر آن تمدن غرب و آداب کفر در دل ها و در فکرها ریشه دوانیده و بال و پر گسترده است که گویا خجالت می کشند بگویند: این کلام غلط است، اسلام زن و مرد را مساوی قرار نداده است، اسلام حق هر کس را طبق موازین نیازهای سرشتی داده است؛ و این معنی غیر از تساوی در حقوق است. زن و مرد دو درجه مختلف دارند و در هیچ امر یکسان نیستند؛ در قرآن مجید داریم:
«و لهن مثل الذی علیهن بالمعروف و للرجال علیهن درجة» (بقره/آیه 228)؛ «و از برای زن ها مانند همان حقوقی که مردها بر آنها دارند، نیز بر عهدۀ مردان است و این حقوق بر اساس معروف و پسندیدگی پایه گذاری شده است؛ ولیکن برای مردان یک درجه مزیت نسبت به زنان است .»
می گویند: ما معنای این آیه را نمی فهمیم؛ خداوند فهم را از شما بگیرد، البته نمی فهمید.
می گویند: حالا بحثش را نکنید! چرا نکنیم؟ مگر آیه قرآن نیست؟ مسلمانان باید با کمال شجاعت، قدم راستین در اعماق قرآن کریم گذارند، بگویند، بخوانند، بحث کنند، به دنیا معرفی کنند، در سخنرانی ها، در کنفرانس ها، در مجامع بین المللی اثبات کنند که قرآن حقوق زن را داده است، بهترین و عالی ترین طرز تقسیم حقوق بر اساس مواهب استعدادی خدادادی است؛ و حق هم همین است. شرق و غرب، این طرف و آن طرف دور می زنند، بدبخت و دست خالی هستند، و بالاخره باید بیایند در مقابل قرآن، و زانو بزنند و برای نجات عالم بشریت دستورات آن را یگانه شمع فروزندۀ فرا راه خود بدانند. امروز مخدره ای آمده منزل و از شوهرش می گفت، که ما در زمان طاغوت طلاق خود را از دادگاه طاغوتی گرفتیم. و چقدر بدبخت بودیم که در آن زمان بدون رضای شوهر و وکالت او، دادگاه حکم طلاق صادر می کرد، ما تجری کردیم و طلاق گرفتیم و خیال می کردیم زرنگی کرده ایم، ولی خودمان را به چه بدبختی انداختیم. و آرزو می کرد کاش این کار را نمی کرد، و اگر نمی کرد، با شوهرش با کمال صفا زندگی می نمود. می گفت: با دست خودمان خود را در آتش افکندیم.
طلاق زن به دست مرد است، این حکم قرآن است زن ها دارای خصائص مختص به خود هستند اگر از آن مختصات انسان به آنها زیادتر بدهد تحمل نمی آورند؛ و وجودشان متلاشی می شود.
حضرت امام علی (ع) در حاضرین وصیت بسیار عالی و پر محتوی برای حضرت امام حسن (ع) نوشته اند که در «نهج البلاغة» آمده و قریب شانزده صفحه است. أخیرا در این چند روزه دیدم در روزنامه اطلاعات به عنوان وصایای أمیرالمؤمنین آن را ترجمه کرده و در چندین شماره آن را به پایان رسانیده است. مترجم، گر چه اسم خود را ذکر نکرده است ولی هر که بوده یک دزدی زیرکانه کرده است، این مترجم در ترجمه تحریف به عمل آورده و نکات دقیق را انداخته است.
و جمله؛ «و لا تملک المرءة من أمرها ما جاوز نفسها فإن المرأة ریحانة و لیست بقهرمانة» را به گونه ای دیگر ترجمه نموده است. در این جمله حضرت می خواهد بفرماید: «ای فرزندم حسن! آنچه را که بیش از ظرفیت زن است به او تحمیل مکن! چون زن موجودیتش توأم با لطافت است؛ و همانطور که بدنش نسبت به بدن مرد لطیف تر است اصولا غرائز و احساساتش یک لطافت و رقت خاصی دارد. از این مقدار بیشتر به او تحمیل مکن چون او قهرمان نیست؛ مرکز گیر و دار و کشمکش و مورد حملات قهریه نیست».
آن خارهای سخت بیابان یا آن کنده های سخت و چوب های محکم را انسان می تواند در دست بگیرد و با آن کارهائی انجام دهد، ولیکن گل محمدی و گل یاس و مریم را انسان بچیند و دست روی برگش بگذارد پژمرده می شود. (نهج البلاغه/ نامه 31).
و آنقدر لطیف است که أمیرالمؤمنین زن را بدان گل تشبیه می کند و چقدر عالی و با منطق رسا و دقیق می فرماید: «زیاده از ظرفیت زن به او تحمیل منما، اگر به او تحمیل کردی او را فاسد و تباه کردی! اگر زن را در امور اجتماعی شرکت دادی! در سیاست وارد ساختی! مورد مشورت در امور سیاسی قرار دادی در قضاء و حکومت او را قاضی و حاکم نمودی! در جهاد او را واداشتی! وجودش را ضایع کرده ای؛ زن برای این کارهای سنگین نیست، سازمان وجودی زن به شکلی دگر است».
در روایت داریم: و لا أن تستشار؛ در امور سیاسی و اجتماعی نباید زن را مورد مشورت قرار داد.
«إیاک و مشاورة النسآء فإن رأیهن إلی أفن و عزمهن إلی وهن» (نهج البلاغه/ نامه 31)، حضرت می فرماید: «ای حسن! مبادا در امور اجتماعی با زنان مشورت کنی! چون رأی آنها پیوسته رو به ضعف می گراید و عزم و ارادۀ آنان رو به سستی!»
و در معرکه پهلوانی و میدان کشتی گیری انسان باید با پهلوان کشتی بگیرد، اگر با غیر پهلوان کشتی بگیرد آن بیچاره را می کشد و وجود او را در هم می شکند. اینک دنیا نمی فهمد چه می کند و چه بلائی در تحت عناوین جالب و چشمگیر حقوق زن بر سر زنان می آورد، و چه آتش رگبار صاعقه های خانمانسوز را بر آنان می بارد. امروزه دنیا در جهل غوطه ور است، در جهل مرکب غرق است. به عنوان حقوق زن قیام می کنند و غیر از آنکه حقوق حقه و اولیه آنها را تباه کنند و گل وجودشان را پرپر نمایند و عمر نود سال و هشتاد سال و صد سال با عزت و سعادت را به سی سال و بیست سال کاهش دهند، کاری دیگر نمی کنند. و لذا می بینیم که در دنیا با زن بازی می کنند، زن شده بازیچه مردها و مورد هوس آنها؛ اسلام این را نمی گوید، می گوید: اگر کسی یک نگاه خیانت به زنی کند مجرم است زن حقی دارد در حدود خود، مرد هم حقی دارد در حدود خود. آن وقت این آقائی که آمده است و در روزنامه ترجمه کرده است چون می رسد به این سخن أمیرالمؤمنین (ع):
«واکفف علیهن من أبصارهن بحجابک إیاهن! فإن شدة الحجاب أبقی علیهن». «تا میتوانی چشم های آنان را به قرار دادن حجاب برای آنها بپوشان! چون شدت حجاب عین شفقت و مهربانی نسبت به آنانست.» (نهج البلاغه/ نامه 31)
این جمله را به کلی در ترجمه ساقط کرده است؛ این دزدی است. آقا! تو ترجمه ات را بکن! و کسی از تو مؤاخذه نمی کند که چون فکلی مآب قرن هستی و این جمله را نمی پسندیدی چرا نوشتی؟! تو ترجمه ات را بکن و این کلام را به مولا نسبت بده! مال تو نیست!
باری اینها حاضر به سرقت در گفتار هستند و حاضر به ترجمه صحیح نیستند.
قرآن می گوید: بر زن حجاب لازم است. قرآن می گوید: «الرجال قو'مون علی النسآء، و للرجال علیهن درجة» (نساء/آیه 34)، ما چرا بر قرآن پیشی گیریم؟ و چرا کاسه گرم تر از آش شویم؟ و چرا به عنوان اسلام و به اسم اسلام مخالفت صریح با قرآن بنمائیم؟


منابع :

  1. مرتضی مطهری- معادشناسی 7- صفحه 288-282

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/25943