تحلیلی درباره جبار بودن خداوند

جبار به کسى مى گویند که از روى خشم و غضب مى زند و مى کشد و نابود مى کند و پیرو فرمان عقل نیست و به تعبیر دیگر جبار کسى است که دیگرى را مجبور به پیروى خود مى کند و یا مى خواهد نقص خود را با ادعاى عظمت و تکبر ظاهرا برطرف سازد، و عنید کسى است که با حق و حقیقت، فوق العاده مخالف است و هیچ گاه زیر بار حق نمى رود. این دو صفت، صفت بارز طاغوت ها و مستکبران هر عصر و زمان است، که هرگز گوششان بدهکار حرف حق نیست و با هر کس مخالف شدند با قساوت و بى رحمى، شکنجه مى کنند و مى کوبند و از میان مى برند. یکی از اسم های پروردگار "جبار" است.
"جبار" از دو ماده می تواند باشد (مفسرین هم گفته اند) : یکی از ماده "جبران" در این صورت "جبار" یعنی آن که کم و کسرهایی را که پیدا می شود جبران می کند. در دعاها به این مضمون خیلی اشاره شده است: «یا جابر العظم الکسیر» (دعای جوشن کبیر- مفاتیح الجنان- فقره 80) یا «یا جابر کل کسیر» که آن معنی اعمی دارد: ای خدایی که هر شکستگی را تویی که جبران می کنی. جبرانی، خودش یک اصلی است در عالم. خدای متعال جبار است به معنی اینکه جبران کننده است و این حالت جبرانی کنندگی - حال اگر انسان را در نظر بگیریم، در جمیع شؤون زندگی انسان هست. خود قبول توبه مظهر جباریت خداوند است. گناه به منزله شکستگی در روح انسان است، به منزله قطعه قطعه شدن و پاره شدن روح انسان است. اگر بنا بود یک چیز همین قدر که شکست برای همیشه شکسته باقی بماند، خیلی کارها زار بود. ولی همین قدر که انسان به درگاه الهی برود و توبه و استغفار کند خدای متعال به آن لطف خودش، به آن جباریتی که دارد اصلاحش می کند، از نو رفویش می کند مثل فرشی که سوراخ شده باشد، بعد رفوگر ماهر بیاید آن را دقیق رفو کند سالم بشود. «التائب من اللذنب کمن لا ذنب له؛ آنکه از گناه توبه می کند مانند کسی است که گناهی نکرده است.» (اصول کافی جلد 4، باب توبه، حدیث/10) معنای دیگر "جباریت" همان قهاریت است، یعنی قدرت محض، قاهریت محض، یعنی همه چیز در زیر سلطه اوست، فوق همه چیز است «و هو القاهر فوق عباده؛ اوست که بر بندگان خویش چیره گردیده.» (انعام/ 18 و 61)
خداوند در قرآن کریم می فرماید: فرمان خدا را رها کرده و از فرمان هر جبار عنیدى پیروى مى کردند «و اتبعوا امر کل جبار عنید.» (هود/ 59) چه گناهى از این گناهان بالاتر، ترک ایمان، مخالفت پیامبران و گردن نهادن به فرمان جباران عنید. چرا یکى از صفات خدا در قرآن سوره حشر آیه 23 و سایر منابع اسلامى جبار ذکر شده است؟ پاسخ این که: جبار در اصل ریشه لغت، یا از ماده جبر به معنى قهر و غلبه و قدرت است و یا از ماده جبران به معنى برطرف ساختن نقص چیزى است. ولى جبار چه به معنى اول باشد یا دوم در دو شکل به کار مى رود، گاهى به صورت مذمت و آن در موردى است که انسانى بخواهد کمبودها و نقایص خود را با خود برتربینى و تکبر و ادعاهاى غلط جبران کند، و یا اینکه بخواهد دیگرى را در برابر اراده و خواست دل خویش مقهور و ذلیل سازد. این معنى در بسیارى از آیات قرآن آمده و با صفات مذموم دیگرى احیانا همراه است مانند آیه فوق که توام با عنید ذکر شده و در آیه 32 سوره مریم از زبان عیسى پیامبر خدا مى خوانیم «و لم یجعلنى جبارا شقیا؛ خداوند مرا جبار شقى قرار نداده است.»
در حالات بنى اسرائیل در باره ساکنان ستمگر بیت المقدس مى خوانیم که آنها به حضرت موسی (ع) گفتند: «ان فیها قوما جبارین؛ در این سرزمین گروهى ستمگر و ستم پیشه اند.» (مائده/ 22) اما گاه جبار از همین دو ریشه در معنى مدح به کار مى رود و به کسى گفته مى شود که نیازمندیهاى مردم و نقایص آنها را جبران مى کند، و استخوان هاى شکسته را پیوند مى دهد، و یا اینکه داراى قدرت فراوانى است که غیر او در برابر او خاضع مى باشند بى آنکه بخواهد بر کسى ستم کند و یا از قدرتش سوء استفاده نماید و به همین جهت، جبار به هنگامى که به این معنى باشد با صفات مدح دیگر همراه مى گردد. چنانکه در آیه 23 سوره حشر مى خوانیم «الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر؛ او فرمانرواى پاک و منزهى است که بندگانش هرگز از او ستم نمى بینند، و نگهبان و حافظ غیر قابل شکست و قدرتمند و برتر است.» روشن است که صفاتى همچون قدوس و سلام و مؤمن، هرگز با جبار به معنى ظالم و ستمگر، و متکبر به معنى خودبرتربین سازگار نیست، و این عبارت به خوبى نشان مى دهد که جبار در اینجا به معنى دوم است.
در جای دیگر قرآن مطرح شده که: و خداوند هم دعاى این مجاهدان راستین را به هدف اجابت رسانید به طورى که جباران عنید نومید و زیانکار و نابود شدند «و خاب کل جبار عنید.» (ابراهیم/ 15) خاب از ماده خیبة (بر وزن غیبت) به معنى از دست رفتن مطلوب است که با کلمه نومیدى در فارسى تقریبا مساوى است. جبار در اینجا به معنى متکبر و گردن کش است. کلمه جبار گاهى بر خداوند نیز اطلاق مى شود که به معنى اصلاح کننده موجود نیازمند به اصلاح و یا کسى که مسلط بر همه چیز است مى باشد. کلمه عنید در اصل از عند (بر وزن رند) به معنى سمت و ناحیه است، و در اینجا به معنى انحراف و گرایش به غیر راه حق آمده است و به همین دلیل در روایتى از پیامبر (ص) مى خوانیم که فرمود: «کل جبار عنید من ابى ان یقول لا اله الا الله؛ جبار عنید کسى است که از گفتن لا اله الا الله ابا کند.»
جالب اینکه جبار اشاره به صفت نفسانى یعنى روح سرکشى است و عنید اشاره به اثر آن صفت در افعال انسان است که او را از حق منحرف مى گرداند. سپس اشاره می کند به آنچه از شدت مجازات و کیفر که در فکر آدمى بگنجد و حتى آنچه نمى گنجد در انتظار این ستمگران خودخواه و جباران بى ایمان و گنهکار است، بسترشان از آتش، نوشابه آنها متعفن و نفرت آور، مجازات هاى رنگارنگ از هر سو و از هر طرف، و در عین حال نمردن بلکه زنده بودن و باز هم چشیدن! اما هرگز نباید تصور کرد که این گونه مجازات ها غیر عادلانه است، چرا که اینها نتیجه و اثر طبیعى اعمال خود انسانها است، بلکه تجسمى است از کارهاى آنان در سراى دیگر که هر عملى بصورت مناسب خود مجسم می شود، و اگر ما اعمال و جنایات عده اى از جانیان را که در عصر و زمان خود مشاهده کرده ایم و یا در تاریخ گذشتگان مطالعه نموده ایم درست در نظر بگیریم گاهى فکر مى کنیم که این مجازاتها هم براى آنها کم است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 6- صفحه 216-214

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 9 صفحه 145-144 و جلد 10 صفحه 302

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/26046