عکس العمل روح و وجدان در برابر معصیت

بشر بن ارطاه یکی از سرداران معاویه، بسیار مرد قسی القلب و عجیبی است. یکی از سیاست هایی که معاویه برای مضطر و بیچاره کردن امام علی (ع) انتخاب کرده بود این بود که یک مرد جانی نظیر "بشر" یا "سفیان غامدی" را در رأس یک سپاه می فرستاد داخل مرزهای علی بن ابیطالب (ع) و می گفت دیگر به بی گناه و با گناه نگاه نکنید (نظیر همین کاری که امروز اسرائیل با کشورهای اسلامی انجام می دهد) برای مستأصل کردن اینها بروید شبیخون بزنید، به آتش بکشید، با گناه و بی گناه را بکشید، به صغیر و کبیر رحم نکنید. مالشان را ببرید. این کار را می کردند.
یک مرتبه همین بشر بن ارطاه را فرستاد. او رفت. این طرف رفت، آن طرف رفت، وارد یمن شد، جنایت های زیادی کرد، از جمله توانست بر بچه های عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب پسرعموی امیرالمؤمنین امام علی (ع) که والی یمن بود دست یابد.
دو تا بچه صغیر بی گناه را گیر آورد، گردن آنها را زد. چون جنایت خیلی بزرگ بود کم کم وجدان همین آدم قسی القلب هم بیدار شد، بعد دچار عذاب وجدان شد، می خوابید، در خواب این جنایت خودش را می دید. راه می رفت، در جلوی چشمش این دو طفل، این دو کودک بی گناه مجسم بودند و سایر جنایت هایش. کم کم کارش به جنون کشید و دیوانه شد. یک اسب چوبی سوار می شد، یک شمشیر چوبی هم بدست می گرفت و در خیابان ها می دوید و شلاق می زد. بچه ها هم دورش را می گرفتند و هو هو می کردند.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آزادی معنوی- صفحه 52

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/26352