مقام اهل اعراف و گفتگو درباره درنگ در دنیا

اهل اعراف کسانی هستند که به آنها علم و ایمان داده شده، و در پاسخ سوگند مجرمان که ما غیر از ساعتی درنگ نکردیم می گویند: شما در کتاب خدا تا روز بعث درنگ کرده اید! «و یوم تقوم الساعة یقسم المجرمون ما لبثوا غیر ساعة کذالک کانوا یؤفکون* و قال الذین أوتوا العلم و الایمان لقدلبثتم فی کتاب الله إلی یوم البعث فهذا یوم البعث ولکنکم کنتم لا تعلمون؛ و در روزی که ساعت قیامت برپا شود، مجرمان سوگند یاد می کنند که غیر از یک ساعت در دنیا درنگ نکرده اند؛ این چنین روش آنها بود که به دروغ و بهتان سخن می گفتند، و کسانی که به آنها علم و ایمان داده شده است می گویند: شما در کتاب خدا تا روز بازپسین و حشر درنگ کرده اید! و این است روز بازپسین، ولیکن شما چنین بودید که نمی دانستید.» (روم/ 55- 56)
این گمان غلط و پندار نادرست آنان، به جهت آن است که در دنیا خود را مقید ساخته بودند، و انظار خود را به نگاه کردن و توجه به همان ساعتی که در آن سرگرم افکار شیطانی، و هواجس نفسانی، و ملتذات حیوانی بودند منعطف داشته بودند، و بیشتر از این مقدار انظار و افکار خود را وسعت نبخشیده بودند که زمان های خود را قبل از دنیا، و امور واقعه خود را بعد از دنیا بنگرند، و به حسب سیطره زمان، این أمد طویل و مدت طولانی و دراز را ادراک کنند! آنان فقط ساعت فعلی و زودگذر را می دیدند که پیوسته به وجود می آید و از بین می رود، یک ساعت ظاهر می شود و آن ساعت مختفی می شود؛ و بنابراین سوگند یاد می کنند در روز حشر که ما غیر از یک ساعت در دنیا توقف نداشته ایم!
آری اگر تمام مدت زندگی و حیات دنیوی را نسبت به عمر زمان و دهر اندازه بگیریم، بسیار کم است و حقا می توان گفت ساعتی بیش نیست؛ ولی آنان چنین منظوری از تقلیل را نداشته اند، وگرنه حرف صحیحی بود و چون این مقصودشان نبوده است، از آنها مؤاخذه می شود، و این قول به درنگ یک ساعت را به عنوان افک و دروغ از آنان می شنوند، ولیکن همانطور که گفته شد، بنابر اصل قیاس عمر انسان به سعه زمان و عالم طویل و دهر سرمد، بیش از یک ساعت نیست؛ همچنان که خدا می فرماید: «کأنهم یوم یرون ما یوعدون لم یلبثوا إلا ساعة من نهار؛ گویا آنها در روزی که آنچه از آن بیم داده شده اند را ببینند، بیش از یک ساعت از روز درنگ نکرده اند.» (احقاف/ 35)
نیز فرماید: «قـ'ل کم لبثتم فی الارض عدد سنین * قالوا لبثنا یوما أو بعض یوم فسئل العـآدین* قـال إن لبثتم إلا قلیلا لو أنـکم کنتم تعلمون؛ خداوند در روز قیامت به کافران میگوید: چند سال شما در روی زمین توقف کردید؟ آنان میگویند: ما یک روز یا مقداری از یک روز را توقف کرده ایم! و تو ای پروردگار! از حسابگران بپرس (که ما در این سخن راست میگوئیم) خداوند میگوید: شما اگر از زندگانی ابدی خود مطلع بودید، میدانستید که مدت توقفتان در دنیا، با آنکه چندین سال بوده است، بسیار اندک و کم بوده است!» (مؤمنون/ 112-114).
باری، شاید گفتار اهل علم و ایمان به مجرمان که: شما در کتاب خدا تا یوم بعث درنگ کردید! و اینست روز بعث «و قال الذین أوتوا العلم و الاءیمـان لقد لبثتم فی کتـاب الله إلی' یوم البعث فهـذا یوم البعث ولـ'کنکم کنتم لا تعلمون» اشاره باشد به گفتار خداوند متعال در آیه: «و لولا کلمة سبقت من ربک إلی' أجل مسمی لقضی بینهم؛ و اگر گفتاری از پروردگار تو ای پیغمبر سبقت نگرفته بود که: آنان را تا اجل مسمی نگاه میداریم، هر آینه بین آنها حکم می شد» (شوری/ 14).
و همچنین اشاره باشد به آیه: «هو الذی خلقکم من طین ثم قضی' أجلا و أجل مسمی عنده؛ اوست آن کسی که شما را از گل آفرید و اجل را معین کرد، و اجل مسمی در نزد اوست» (انعام/ 2). منظور از اجل و اجل مسمی در آیه کریمه: «ما خلق الله السمـ'و'ت و الارض و ما بینهمآ إلا بالحق و أجل مسمی؛ خداوند آسمانها و زمین و آنچه بین آنهاست را نیافرید مگر به حق و اجل مسمی» (روم/ 8).
اجل ثابت است و در نزد خداست، و وجهه ملکوتی و ثابت این اجل است. و علیهذا گفتار اهل علم و ایمان ـ که اصحاب اعرافند ـ به مجرمان، از آن جنبه ملکوتی و تعیین اجل مسمی است، به اینکه چون درنگ شما و انتهاء آن هر دو مسلم بوده است، بنابراین اینست روز بعث! و لیکن شما بر این تحدید و انتهاء ملکوتی علم نداشتید! و اجل مسمی را حاکم و محیط بر اجل نمی دیدید! و نمیدانستید که: «الساعة الا کلمح البصر أو هو أقرب؛ ساعت قیامت و روز بعث مانند چشم بر هم گذاردن است بلکه نزدیکتر» (نحل/ 77) و نمیدانستید که «و إن جهنم لمحیطة بالکـ'فرین؛ روز جهنم به کافران احاطه دارد» (توبه/ 49). و بنابراین در غفلت و جهل بسر بردید! و اینک دانستید که اینست روز بعث و یوم الحشر و القیامه.
یک نکته ناگفته نماند: این ادعای غیرصحیح از مجرمین که ما غیر از یک ساعت توقف نکرده ایم، و پس از آن ظهور بطلان این ادعا، و امثال این اختلافاتی که در مخاصمات بین ضعفاء و مستکبران واقع می شود، و رد و بدلهائی را که قرآن بین تابعین و متبوعین بیان میکند، و در روز قیامت با یکدیگر مشاجرات و منازعاتی در پیرامون مسائل دنیویه دارند که هر کدام میخواهند جرم و جریمه را به گردن دیگری اندازند؛ منافاتی ندارد با این که: روز قیامت، روزی است که حقائق ظهور و بروز میکند، و حجاب ها و پرده ها کنار میرود، و سرائر و بواطن آشکارا می شود. زیرا این کشف حقائق و آشکارا شدن و غیر قابل إنکار گشتن، دارای مراتب و درجاتی است، در نزد بعضی تام و تمام و به کمال مرتبه، و در نزد بعضی دیگر فی الجمله و مقدار کمی؛ و این تفاوت مراتب در تمام شؤون قیامت موجود است.


منابع :

  1. سید محمدحسین حسینی طهرانی- معادشناسی 10- صفحه 45-49

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/26415