حضور قلب امام سجاد (ع)

امام سجاد (ع) مشغول عبادت بود. یکی از بچه های امام از پشت بام افتاد و دستش شکست. زنها ریختند داد و فریاد کردند که دست بچه شکست. برویم شکسته بند بیاوریم. رفتند شکسته بند آوردند، دست بچه را بستند. بچه گریه کرد، زنها ناله کردند، افراد دیگر داد و قال کردند، تمام شد. قضیه گذشت. امام بعد از آنکه از عبادت فارغ شد آمد در حیاط، چشمش افتاد به بچه اش، دید دست او را بسته اند. چطور شده است؟ گفتند بچه از بام افتاد، دستش شکست، شکسته بند آوردیم، دست او را بستیم در وقتی که شما مشغول نماز و عبادت بودید. اما قسم خورد که اصلا من متوجه نشدم.

ممکن است شما بگویید او امام زین العابدین (ع) است. همه مردم که زین العابدین نمی شوند. بنده خودم در عمر خودم افرادی را دیده ام، البته نمی گویم در این حد و درجه که برای من محسوس بود که از اولی که شروع به نماز می کنند تا آخر نماز چنان غرق در ذکر خدا و یاد خدا می شوند و چنان غرق در نماز می شوند که واقعا متوجه اطراف خودشان نیستند و من دیده ام چنین کسانی را. «العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة» نتیجه عبودیت و بندگی و اولین اثرش این تسلط است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آزادی معنوی- صفحه 96

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/26599