مصادیق شرک در قرآن

در قرآن مجید مصادیق گوناگونی برای شرک آمده است که ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم که ضمنا معنی توحید عملی قرآن اجمالا روشن می گردد.

1- «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لانشرک به شیئا و لایتخذ بعضا بعضا اربابا من دون الله؛ بگو اى اهل كتاب! بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است؛ كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم؛ و بعضى از ما، بعضى ديگر را -غير از خداى يگانه- به خدايى نپذيرد» (آل عمران/ 64). این همان آیه ایست که رسول الله در سال 5 یا 6 هجری به صورت بخش نامه به سران کشورهای دنیا فرستاد. بگو ای اهل کتاب! ای کسانی که خودتان را به یک کتاب آسمانی مستند می کنید؛ همگی بیائید به سوی یک حقیقتی که برای همه ما علی السویه (یکسان است)؛ نه ما می توانیم بگوییم به ما اختصاص دارد و نه شما می توانید ادعا کنید مخصوص شماست و آن الله است. بیایید؛ هیچ چیزی را شریک او قرار ندهیم تا آنجا که می فرماید: «و لایتخذ بعضا بعضا...» برخی از ما برخی دیگر را رب و صاحب اختیار نگیریم؛ هیچ کدام دیگری را عبادت و اطاعت نکنیم؛ معبود و مطاع نگیریم، تنها خدا را رب و معبود و مطاع بدانیم و بس. این نیز یکی دیگر از مظاهر توحید عملی قرآن است که می فرماید: هیچ انسانی انسان دیگر را رب خودش قرار ندهد و انسانی انسان دیگر را مربوب خویش نسازد. پس معنی «ایاک نعبد؛ تنها تو را میپرستیم» (حمد/ 5) این است: خدایا تو را رب و مطاع قرار می دهیم و هیچ معبود اجتماعی نداریم و هیچ انسانی را و فرمان انسانی را در برابر تو و فرمان تو مطاع قرار نمی دهیم.

2- «و تلک نعمة تمنها علی ان عبدت بنی اسرائیل؛ آيا اين منتى است كه تو بر من مى‏ گذارى كه بنى اسرائيل را برده خود ساخته ‏اى؟!» (شعراء/ 22). موسی (ع) وقتی که با فرعون رو به رو شد و او را دعوت کرد فرعون با خشونت گفت: تو همان کسی هستی که در خانه ما بودی و در زیردست ما بزرگ شدی. آن کار مهم و زشت (مراد همان کشتن قبطی است) را انجام دادی. موسی جواب داد: حال این منت را به سر من گذاشتی در مقابل اینکه بنی اسرائیل را بنده خودت قرار داده ای؟! یعنی آیا تو می گویی من هیچ نگویم در مقابل این عملت که بنی اسرائیل را بنده ساخته ای؟! ملاحظه می کنید که حضرت موسی، فرعون مآبی یعنی همان استبداد فرعون را تعبد نامیده است. بنی اسرائیل هیچگاه فرعون را سجده نمی کردند؛ بلکه فرعون آنها را ذلیل ساخته و به اطاعت اجباری و کار اجباری و بهره کشی وادار کرده بود و هر نوع حق اختیار و آزادی را از آنها سلب نموده بود. آنها عملا در مقابل فرعون رام و مطیع بودند.
پس «ایاک نعبد» یعنی خدایا تن به تعبیدها و تذلیل ها و اطاعت های اجباری و بهره کشی و سلب حق اختیار و آزادی نمی دهیم. اینها نمونه هائیست که در قرآن آمده است و می تواند روشنگر معنای توحید عملی باشد. توحید عملی همان است که در اصطلاح علمای اسلام توحید در عبادت می گویند که مراد توحید در عینیت خارجی است. یعنی آنکه واقعیت وجود انسان هم یگانه شده باشد. خلاصه آنکه در اسلام کافی نیست که مسلمان تنها در مرحله فکر و اندیشه موحد باشد و خدا را در ذات و صفات و افعال به یگانگی بشناسد و بداند و درک کند که اگر به او پیشنهاد کنند که درباره خداشناسی بحث کند، بتواند 6 ماه در اطراف خدا سخن بگوید، این چنین شخصی نیمی از توحید را دارد و نیم دیگر آنست که در عمل یگانه گرا باشد؛ بلکه یگانه شده باشد. آن هنگام که خدا را با تمام اوصاف شناخت و در اطاعت و تسلیم نیز یگانه بود می توان گفت موحد است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 1 و 2- صفحه 109-107

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/26665