نقش اعمال خوب و بد در ساخته شدن انسان

در آیه 38 سوره مدثر آمده: «کل نفس بما کسبت رهینه؛ هر کسی در گرو دستاورد خویش است.» هر نفسی، هر جانی، هر روحی، هر انسانی در گرو کسب و اکتسابات خودش است. اکتسابات یعنی عمل. عمل را قرآن با تعبیرات مختلف نام می برد. یکی از بهترین و زیباترین و پرمعنی ترین تعبیرات قرآن در مورد عمل این است که از عمل به «کسب» یا «اکتساب» تعبیر می کند. این بر اساس -به اصطلاح امروز- یک فلسفه فوق العاده دقیق است.

معمولا انسان ها عمل و کار را یک امر عرضی و زودگذر و خیلی سطحی می بینند، من من هستم، فلان کار را می کنم (و تأثیری در من ندارد) فلان کار خوب را می کنم، یک امر زودگذری است و رفته است. فلان کار بد را می کنم، یک امر زودگذر دیگری است، رفته و تمام شده است. ولی من هستم که از میان این کارها و اعمال خودم می گذرم و عبور می کنم. هیچ وقت انسان فکر نمی کند که هر عملی، هر کاری برای انسان کسب است یعنی چیزی را به دست آورده و چیزی بر او افزوده شده است. با کار، انسان چیزی می دهد و آن این است که انرژی مصرف می کند. انسان خیال می کند فقط مصرف می کند و چیزی نمی گیرد. ولی این از اصول معارف قرآن است که انسان با عمل خودش همیشه چیزی به دست می آورد.

این از مسائلی است که در فلسفه جدید بالخصوص در فلسفه قدیم هم کم و بیش مطرح بوده و به ویژه در عصر ما در این یک قرن اخیر خیلی بیشتر مطرح است که آن را «فلسفه عمل» می نامند. فلسفه عمل معانی متعددی دارد. آن اوج فلسفه عمل همین است که کار نقش سازندگی در انسان دارد یعنی انسان را کار او می سازد. هر نوع کاری که انسان انجام بدهد، به همان گونه ساخته می شود. یعنی کار یک امر زودگذر و بی اثر نیست. در هر کاری انسان چیزی به دست می آورد، حال یا خوب یا بد. آن که عمل صالح می کند با کار خود خودش را صالح می سازد و آن که عمل صالح می کند با عمل صالح خود خودش را صالح می کند. عمل نقش سازندگی دارد. انسان را مثل خودش می کند. عمل خوب آدم را خوب می کند، عمل بد آدم را بد می کند.

قرآن می فرماید: هر انسانی به موجب آنچه کسب می کند یا با آنچه کسب می کند (یعنی همان عمل خودش) رهین است یعنی در گرو است، یعنی هر انسانی در گرو عمل خودش است؛ هر کسی هست و عمل خودش، تمام سرنوشتش را همان عملش تعیین می کند. انسان در اختیار عمل خود است. اینجا تعبیر «رهن» و «گرو» دارد. معمولا گرو را در جایی می گویند که انسان تعهدی دارد و برای اینکه تعهدش را انجام بدهد خودش را یا مالی از او را گرو نگه می دارند؛ یعنی وظیفه ای، مسئولیتی، عهده ای دارد که باید آن را انجام بدهد. انسان در گرو عمل صالح است یعنی انسان وظیفه و مسئولیت دارد که ایمانش، ایمان پاک باشد و عملش، عمل پاک. ایمان پاک و عمل پاک به انسان آزادی می دهد، انسان را از گرو آزاد می کند. ولی عمل بد، انسان را در قید و بند گرو نگه می دارد. پس هر کسی در گرو عمل خودش است، یعنی عمل انسان را محدود می کند، به زندان می برد، گرفتار می کند که آدم خودش اختیار خودش را ندارد. اگر انسان خانه ای در گرو داشته باشد او دیگر خودش اختیار کامل این خانه را ندارد در اختیار او نیست که این خانه را بفروشد یا هر تصرفی بکند چون در گرو دیگری است، بدون اجازه آن دیگری و بدون رضای او نمی شود (در آن تصرف کرد) مگر برود آن را از گرو بیرون بیاورد و آزاد کند. ولی آن خانه ای که در گرو نیست آزاد است.

حالا اگر کسی خودش در گرو باشد این دیگر بدترین شکل گرو است که انسان خودش را گرو بدهد. قرآن می گوید که انسانها دو گروهند: بعضی در گرو کسب های خودشان هستند، آنها که اعمالشان فقط اعمال سیئه و بد و گناه است و گروه دیگری آزادند، عمل آنها به آنان آزادی می دهد و آنها کسانی هستند که ایمانشان ایمان پاک است و عملشان صالح.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 10- صفحه 165-167

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/27162