مرگ و برزخ و قیامت از نظر قرآن

مرگ از نظر اسلام
در عین اینکه نظر سطحى، مرگ انسان را نابودى وى فرض میکند و زندگى انسان را تنها همین زندگى چند روزه که در میان زایش و درگذشت محدود میباشد، میپندارد، اسلام مرگ را انتقال انسان از یک مرحله زندگى به مرحله دیگرى تفسیر مینماید. بنظر اسلام انسان زندگانى جاویدانى دارد که پایانى براى آن نیست و مرگ که جدائى روح از بدن میباشد وى را وارد مرحله دیگرى از حیات میکند که کامروائى و ناکامى در آن بر پایه نیکوکارى و بدکارى در مرحله زندگى پیش از مرگ استوار میباشد. پیغمبر اکرم (ص) میفرماید (گمان مبرید که با مردن نابود میشوید بلکه از خانه اى به خانه دیگرى منتقل میشوید) (بحار، ج 3، ص 161 از اعتقادات صدوق).

برزخ
طبق آنچه از کتاب و سنت استفاده میشود انسان در فاصله میان مرگ و رستاخیز عمومى یک زندگانى محدود و موقتى دارد که برزخ و واسطه میان حیات دنیا و حیات آخرت است (بحار، ج 2، باب البرزخ).
انسان پس از مرگ از جهت اعتقاداتى که داشته و اعمال نیک و بدى که در این دنیا انجام داده مورد بازپرسى خصوصى قرار میگیرد و پس از محاسبه اجمالى طبق نتیجه اى که گرفته شد به یک زندگى شیرین و گوارا یا تلخ و ناگوار محکوم گردیده با همان زندگى در انتظار روز رستاخیز عمومى بسر میبرد (بحار، ج 2، باب البرزخ). حال انسان در زندگى برزخى بسیار شبیه است بحال کسیکه براى رسیدگى اعمالى که از وى سرزده به یک سازمان قضائى احضار شود و مورد بازجوئى و بازپرسى قرار گرفته به تنظیم و تکمیل پرونده اش بپردازند، آنگاه در انتظار محاکمه در بازداشت بسر برد. روح انسان در برزخ، بصورتى که در دنیا زندگى میکرد، بسر میبرد اگر از نیکان است از سعادت و نعمت و جوار پاکان و مقربان درگاه خدا برخوردار میشود و اگر از بدان است در نقمت و عذاب و مصاحبت شیاطین و پیشوایان ضلال میگذراند. خداى متعال در وصف حال گروهى از اهل سعادت میفرماید: «و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون* فرحین بما آتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لا هم یحزنون* یستبشرون بنعمة من الله و فضل و ان الله لا یضیع اجر المؤمنین؛ البته گمان مبر اى پیغمبر کسانى که در راه خدا کشته شده اند، مرده اند بلکه زنده اند و پیش خداى خودشان در مقام قرب روزى داده میشوند* از آنچه خدا از فضل خود بایشان داده شاد هستند و به کسانى از مؤمنین که بدنبالشان میباشند و هنوز به ایشان نرسیده اند مژده میدهند که هیچگونه ترس و اندوهى برایشان نیست* مژده میدهند با نعمت و فضل وصف نشدنى خدا و اینکه خدا مزد و پاداش مؤمنان را ضایع و تباه نمیکند» (آل عمران/ 169-171).
و در وصف حال گروهى دیگر که در زندگى دنیا از مال و ثروت خود استفاده مشروع نمیکنند، میفرماید: «حتى اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلى اعمل صالحا فیما ترکت کلا انها کلمة هو قائلها و من ورائهم برزخ الى یوم یبعثون؛ تا آن دم که به یکى از آنان مرگ میرسد میگوید خدایا مرا (به دنیا) برگردانید شاید در ترکه خود کار نیکى انجام دهم نه هرگز این سخنى است که او میگوید به سخنش گوش داده نمیشود و در پیششان برزخى است که تا روز رستاخیز ادامه دارد» (مؤمنون/ 99-100).

تکامل غایت آفرینش و روز قیامت
در میان کتب آسمانى، قرآن کریم تنها کتابى است که از روز رستاخیز به تفصیل سخن رانده و در عین اینکه تورات نامى از این روز به میان نیاورده و انجیل جز اشاره مختصرى ننموده ،قرآن کریم در صدها مورد با نامهاى گوناگون روز رستاخیز را یاد کرده و سرنوشتى را که جهان و جهانیان در این روز دارند، گاهى به اجمال و گاهى به تفصیل بیان نموده است. و بارها تذکر داده که ایمان به روز جزا (روز رستاخیز) هم تراز ایمان به خدا و یکى از اصول سه گانه اسلام است که فاقد آن (منکر معاد) از آئین اسلام خارج و سرنوشتى جز هلاکت ابدى ندارد. و حقیقت امر نیز همین است زیرا اگر از جانب خدا حسابى در کار، و جز او پاداشى در پیش نباشد، دعوت دینى که مجموعه اى از فرمانهاى خدا و اوامر و نواهى او است، کمترین اثرى دربر نخواهد داشت و وجود و عدم دستگاه نبوت و تبلیغ در اثر، مساوى خواهد بود بلکه عدم آن بر وجودش رجحان خواهد داشت، زیرا پذیرفتن دین و پیروى از مقررات شرع و آئین، خالى از کلفت و سلب آزادى نیست و در صورتیکه متابعت آن اثرى در بر نداشته باشد هرگز مردم نیز بار آنرا نخواهند پذیرفت و از آزادى طبیعى دست بر نخواهند داشت. و از اینجا روشن میشود که اهمیت تذکر و یادآورى روز رستاخیز، معادل با اهمیت اصل دعوت دینى است. و هم از اینجا روشن میشود که ایمان به روز جزا مهمترین عاملى است که انسان را به ملازمت تقوى و اجتناب اخلاق ناپسندیده و گناهان بزرگ وادار میکند چنانکه فراموش ساختن یا ایمان نداشتن به آن ریشه اصلى هر بزه و گناهى است. خداى متعال در کتاب خود میفرماید: «ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب؛ کسانیکه از راه خدا بیرون رفته و گمراه میشوند، براى ایشان عذابى است سخت در مقابل اینکه روز حساب را فراموش کردند» (ص/ 26).
چنانکه پیدا است در آیه کریمه، فراموشى روز حساب منشأ هر گمراهى گرفته شده است. تأمل در آفرینش انسان و جهان و همچنین در غرض و هدف شرائع آسمانى در پیش بودن چنین روزى (روز رستاخیز) را روشن میسازد. ما وقتیکه در کارهائى که در آفرینش تحقق میپذیرد، دقیق میشویم میبینیم که هیچ کارى (که بطور ضرورت به نوعى از حرکت نیز مشتمل است) بدون غایت و هدف ثابت انجام نمی یابد و هرگز خودکار بطور اصالت و استقلال مقصود و مطلوب میباشد. حتى در کارهائى که بنظر سطحى بی غرض شمرده میشوند مانند افعال طبیعى و بازیهاى بچگانه و نظایر آنها اگر بدقت نگاه کنیم غایتها و غرضهائى مناسب نوع کار می یابیم چنانکه در کارهاى طبیعى که عموما از قبیل حرکت میباشد غایتى که حرکت بسوى آنست غایت و غرض آنست و در بازیهاى بچگانه مناسب نوع بازى غایتى است خیالى و وهمى که مطلوب از بازى همانا رسیدن بدان است.
البته آفرینش انسان و جهان کار خدا است و خدا منزه است از اینکه کار بیهوده و بی هدف انجام دهد و دائما بیافریند و روزى دهد و بمیراند و باز بیافریند و روزى دهد و بمیراند و همچنین درست کند و بهم زند بی اینکه از این آفرینش غایت ثابتى را بخواهد و غرض پابرجائى را تعقیب کند. پس ناچار براى آفرینش جهان و انسان، هدف و غرض ثابتى در کار است و البته سود و فائده آن بخداى بی نیاز نخواهد برگشت و هر چه باشد بسوى آفریده ها عاید خواهد شد، پس باید گفت که جهان و انسان بسوى یک آفرینش ثابت و وجود کاملترى متوجهند که فنا و زوال نپذیرد. و نیز وقتیکه از نظر تربیت دینى، در حال مردم دقیق میشویم میبینیم که در اثر راهنمائى خدائى و تربیت دینى، مردم به دو گروه نیکوکاران و بدکاران منقسم میشوند، با اینحال در این نشأه زندگى و تمیز و امتیازى در کار نیست بلکه بالعکس و على الاغلب پیشرفت و موفقیت از آن بدکاران و ستمکاران میباشد و نیکوکارى توأم با گرفتارى و بدگذرانى و هر گونه محرومیت و ستمکشى می باشد.
در این صورت مقتضاى عدل الهى آنست که نشأه دیگرى وجود داشته باشد که در آن نشأه هر یک از دو دسته نامبرده جزاى عمل خود را بیابند و هر کدام مناسب حال خود زندگى کنند. خداى متعال در کتاب خود باین دو حجت اشاره نموده میفرماید: «و ما خلقنا السماوات و الارض و ما بینهما لاعبین* ما خلقناهما الا بالحق ولکن اکثرهم لایعلمون؛ ما آسمان و زمین و آنچه را که در میان آنها است بیهوده نیافریدیم* آنها را جز به حق و از روی حکمت و مصلحت خلق نکردیم ولکن اکثر این مردم آگاه نیستند» (دخان/ 38-39). و در جاى دیگر که هر دو حجت را در یک آیه جمع نموده، میفرماید: «ام حسب الذین اجترحوا السیئآت ان نجعلهم کالذین آمنوا و عملوا الصالحات سواء محیاهم و مماتهم ساء ما یحکمون* و خلق الله السمآوات و الارض بالحق و لتجزى کل نفس بما کسبت و هم لایظلمون؛ آیا کسانیکه به جرم و جنایتها پرداخته اند، گمان میبرند که ما آنان را مانند کسانى که ایمان آورده و کارهاى نیک انجام داده اند، قرار خواهیم داد بطوریکه زندگى و مرگشان برابر باشد، بد حکمى است که میکنند خدا آسمانها و زمین را آفرید بحق (نه بیهوده) و براى اینکه هر نفس به آنچه با عمل خود کسب کرده جزا داده شود بی اینکه به مردم ستم شود» (جاثیه/ 21-22).


منابع :

  1. سید محمدحسین طباطبائی- شیعه در اسلام- صفحه 161-168

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/27217