امامت و دلایل نیازمندی دین به آن

یک سازمان دولتی که در کشوری تشکیل می شود و کارهای عمومی مردم را اداره می کند، خودکار نیست و تا جمعی از افراد شایسته و کاردان در نگه داری و اداره آن کوشش نکنند، قابل بقا نخواهد بود و مردم را از فواید خود بهره مند نخواهد ساخت. هر سازمان دیگری نیز که در جامعه های بشری به وجود می آید - مانند سازمان های فرهنگی و سازمان های مختلف اقتصادی - همین حکم را دارد و هرگز از گردانندگان شایسته و درست کار بی نیاز نیست وگرنه در اندک زمانی از بین رفته، به انحلال خواهد گرایید. این حقیقت روشنی است که هر نظر ساده ای آن را درک می کند و تجربه و آزمایش های بسیار نیز به درستی آن گواهی می دهد.
شک نیست که سازمان دین اسلام نیز که - به جرأت می توان آن را وسیع ترین سازمان های جهانی نامید - همین حکم را دارد و در بقا و جریان خود به نگهبان و گرداننده نیازمند است و پیوسته افراد شایسته ای می خواهد که معارف و قوانین آن را به مردم برسانند و مقررات دقیق آن را در جامعه اسلامی اجرا کنند و کم ترین غفلت و مسامحه در رعایت و نگه داری آن روا ندارند.

دلیل دیگر، از راه عقل
و از طرف دیگر، چنان که در دلیل احتیاج به نبوت آمده است، یکی از مقاصد آفرینش، هدایت مردم به راه راست می باشد، چون همان طور که خدای مهربان احتیاجات همه آفریده های خود را رفع کرده و وسایل پیشرفت آن ها را در اختیارشان گذاشته، باید نیازی را که انسان به اعتقاد صحیح و اخلاق پسندیده و کارهای نیکو دارد، با فرستادن پیغمبران و رسانیدن پیغام های خود برطرف نماید. به همین دلیل، خدای مهربان، پس از رحلت پیغمبر برای نگهبانی دین و هدایت مردم باید امام و پیشوایی تعیین نماید و مردم را به عقل خودشان که بیش تر اوقات مغلوب هوا و هوس می شود وا نگذارد و همان طور که پیغمبر را به همه نیازمندی ها و درمان تمام دردهای فردی و اجتماعی بشر آگاه نموده و او را از هر گونه خطا و اشتباه مصون و محفوظ داشته، لازم است که امام و پیشوای دینی را نیز علم و عصمت مرحمت فرماید. با این دلیل عقلی روشن می شود که برای هدایت مردم و حفظ و حراست دین و اجرای مقررات آن پس از رحلت پیغمبر، باید امامی از جانب خدای متعال تعیین شود.

دلیل دیگر، از راه نقل
از پیغمبر اکرم (ص) به طرق مختلف روایت شده است که امت اسلام پس از آن حضرت، امامان و پیشوایانی دارد که جانشینان وی می باشند. در روایت معروفی که شیعه و سنی نقل کرده اند، آن حضرت می فرماید: " امامان دوازده نفر می باشند و همه از قریش اند. " (بحارالانوار 231:36، ح 11و 12، مسند احمد 5: 87). و در روایت مشهور به جابر انصاری فرموده که «امامان دوازده نفرند.» سپس نام های ایشان را یکی یکی شمرده، به جابر فرمود که «تو پنجمین امام را درک خواهی کرد، سلام من را به او برسان» (احتجاج 1: 87، بحارالانوار 23:289، ح 16). گذشته از این ها، پیغمبر اکرم (ص) جانشین خود را که حضرت امیرالمؤمنین (ع) باشد (به خصوص) تعیین فرموده است، آن حضرت نیز امام پس از خود را معرفی کرده و همچنین هر امامی، امام بعد از خود را معین نموده است.

چهارده معصوم
پیغمبر اکرم (ص) و فاطمه زهرا (س) دختر گرامی آن حضرت و دوازده امام را چهارده معصوم می نامند و از میان این چهارده نفر، پنج تن نخست - یعنی پیغمبر اکرم و امیرالمؤمنین علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) - آل عبا و اصحاب کساء نامیده می شوند، زیرا پیغمبر اکرم (ص) روزی کسایی بر سر کشید و آن چهار تن را با خود در زیر کساء جمع کرده و دعا نمود (کلمات الامام الحسین (ع): 51) و خدای متعال آیه تطهیر را در حقشان نازل فرمود: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطیهرا؛ خواست خدا جز این نیست که از شما اهل بیت، هر پلیدی را دور فرماید.»(احزاب/ 33)

اجمال تاریخچه دوازده امام
امام اول: نخستین پیشوای شیعه، علی (ع) می باشد. لقب آن حضرت، امیرالمؤمنین، ولادتش در روز سیزدهم ماه رجب، بیست و سه سال قبل از هجرت اتفاق افتاد و روز بیست و یکم ماه رمضان سال چهلم هجرت به شهادت رسید. مدفن آن حضرت، شهر نجف می باشد.
امام دوم: فرزند امام اول، نامش حسن، لقبش مجتبی، ولادتش پانزدهم ماه رمضان سال دوم هجرت، شهادتش بیست و هشتم ماه صفر سال پنجاهم هجری، مدفنش شهر مدینه می باشد.
امام سوم: فرزند امام اول، نامش حسین، لقبش سیدالشهداء، ولادتش سوم ماه شعبان سال سوم هجرت، شهادتش روز عاشورا، دهم ماه محرم سال شصت و یکم هجری، مدفن مقدسش شهر کربلا است.
امام چهارم: فرزند امام سوم، نامش علی، لقبش زین العابدین و سجاد، ولادتش پنجم ماه شعبان سال سی و نه هجری، شهادتش بیست و پنجم ماه محرم سال نود و پنج هجری، مدفنش شهر مدینه می باشد.
امام پنجم: فرزند امام چهارم، نامش محمد، لقبش باقرالعلوم (شکافنده علم ها)، ولادتش سوم ماه صفر سال پنجاه و هفت هجری، شهادتش هفتم ماه ذی حجه سال صد و چهارده هجری، مدفنش شهر مدینه است.
امام ششم: فرزند امام پنجم، نامش جعفر، لقبش صادق، ولادتش هفدهم ماه ربیع الاول سال هشتاد و سه هجری، شهادتش بیست و پنجم ماه شوال صد و چهل و هشت هجری، مدفنش شهر مدینه می باشد.
امام هفتم: فرزند امام ششم، نامش موسی، لقبش کاظم (فرو برنده غیظ و خشم)، ولادتش هفتم ماه صفر سال صد و بیست و هشت هجری، شهادتش روز بیست و پنجم ماه رجب سال صد و هشتاد و سه هجری، مدفنش شهر کاظمین است.
امام هشتم: فرزند امام هفتم، نامش علی، لقبش رضا، ولادتش یازدهم ماه ذی قعده سال صد و چهل و هشت هجری، شهادتش آخر ماه صفر سال دویست و سه هجری، مدفنش زیارتگاه شیعیان، مشهد مقدس می باشد.
امام نهم: فرزند امام هشتم، نامش محمد، لقبش تقی و جواد، ولادتش دهم ماه رجب سال صد و نود و پنج هجری، شهادتش آخر ذی قعده سال دویست و بیست هجری، مدفنش شهر کاظمین می باشد.
امام دهم: فرزند امام نهم، نامش علی، لقبش نقی و هادی، ولادتش بیست و سوم ذی حجه سال دویست و دوازده هجری، شهادتش سوم رجب سال دویست و پنجاه و چهار هجری، مدفنش شهر سرمن رای «سامره» می باشد.
امام یازدهم: فرزند امام دهم، نامش حسن، لقبش عسکری، ولادتش دهم ربیع الثانی سال دویست و سی و دو هجری، شهادتش هشتم ماه ربیع الاول سال دویست و شصت هجری، مدفنش شهر سامره می باشد.
تذکر: سن شریف و مدت امامت هر یک از امامان، از تاریخ ولادت و وفات آنان استخراج می شود.
امام دوازدهم: فرزند امام یازدهم، نامش نام پیغمبر اکرم، لقبش مهدی، ولادت با سعادتش نیمه ماه شعبان سال دویست و پنجاه و شش هجری است و آن حضرت بعد از شهادت پدر بزرگوار خود به امر امامت قیام کرد ولی از نظرها غایب بود و به واسطه نمایندگان و نایبان خاص خود که چهار نفر بودند با شیعیان ارتباط داشت و این غیبت را غیبت صغری می گویند و پس از آن، غیبت کبری اختیار کرد تا هنگامی که به فرمان خدا ظهور کند و جهان را با عدل و داد پر نماید.
درباره این مطلب، شیعه و سنی اخبار بسیاری از پیغمبر اکرم (ص) نقل کرده اند و نیز از امامان (ع) اخبار زیادی در این موضوع نقل شده است (ر.ک: بحارالانوار، ج 52).


منابع :

  1. سید محمحسین طباطبایی- اصول عقاید و دستورات دینی 1-4- صفحه 48 تا 52

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/27240