ثبوت و تحقق مقام ولایت و اکتساب آن

 در ثبوت و تحقق صراط ولایت که در آن انسان مراتب کمال باطنی خود را طی کرده و در موقف قرب الهی جایگزین می شود، تردیدی نیست؛ زیرا چنان که در رابطه نبوت و امامت مشهود است، ظواهر اعمال دینی بدون یک واقعیت باطنی و زندگی معنوی تصور ندارد و دستگاه آفرینش که برای انسان، ظواهر دینی را تهیه نموده و وی را به سوی آن دعوت کرده است، ضرورتا این واقعیت باطنی را که نسبت به ظواهر دینی به منزله روح است، آماده خواهد ساخت.
همچنین دلیلی که دلالت بر ثبوت و دوام نبوت در عالم انسانی کرده و سازمان دینی را بر پا نگاه می دارد، دلالت بر ثبوت و دوام و فعلیت سازمان ولایت می کند، و چگونه متصور است که مرتبه ای از مراتب توحید و یا حکمی از احکام دین، امر زنده بالفعل داشته باشد، در حالی که واقعیت باطنی که در بردارد، در وجود نباشد و یا رابطه عالم انسانی با آن مرتبه، مقطوع بوده باشد درست دقت شود.
کسی که حامل درجات قرب و امیر قافله اهل ولایت بوده و رابطه انسانیت را با این واقعیت حفظ می کند، در لسان قرآن، "امام" نامیده می شود. "امام" یعنی کسی که از جانب خدای حق سبحانه، برای پیشروی صراط ولایت، اختیار شده و زمام هدایت معنوی را در دست گرفته، و انوار ولایت که به قلوب بندگان حق می تابد، اشعه و خطوط نوری هستند از کانون نوری که پیش اوست، و موهبت های معنوی متفرقه، جوی هایی هستند متصل به دریای بیکرانی که نزد وی می باشد. معنی امامت در قرآن کریم همین است، و البته امامت غیر از خلافت و وصایت و حکومت و ریاست دین و دنیا است.
در روایات ائمه اهل بیت (ع) خصایص زیادی از برای امام ذکر شده که به همین معنی از امامت که ذکر شد، منطبق می گردد، مانند روایاتی که در تفسیر آیات "عرض اعمال" وارد شده است و روایاتی که در تفسیر آیات "شهادت"، مروی است و اخباری که در تفسیر سوره قدر، ضبط گردیده و احادیث دیگری که در معنی "عرش و کرسی" رسیده و روایات دیگری که در وصف علوم مختلفه امام، از ائمه اهل بیت نقل شده است.

ولایت از طریق اکتساب و اتباع
ولایت امام چنان که گفته شد، موهوبی بوده و بدون این که تدریجا از راه سعی و کوشش تحصیل شود، تنها به واسطه لیاقت ذاتی و استعداد فطری و به عبارت دیگر، از راه اختصاص الهی و اختیار ربانی به دست آمده و تلاش انسانی در آن تأثیری ندارد، ولی در عین حال، مرتبه ای از ولایت، یعنی انکشاف این واقعیت باطنی، برای افراد دیگر غیر از امام نیز ممکن است و می توان بعضی از مراتب ولایت الهیه را با تلاش و کوشش به دست آورد.
بسیاری از ما جمعی از مردان خدا را از راه تاریخ یا از راه مشاهده، سراغ داریم که حق سبحانه پرده غفلت را از پیش چشمشان برداشته و به واسطه یک جذبه باطنی، پر و بال توحید باز کرده و در آسمان حقایق به پرواز درآمده اند و با توفیق خدایی که پیدا کرده اند و به واسطه تطهیر باطن و تهذیب نفس خود، از این جهان دل کنده و راهی به عالم بالا باز کرده اند.
البته اینها مسموعاتی است که پایه بحث ها و نتایج علمی را نمی توان چندان روی آنها استوار کرد و به آنها استدلال نمود، ولی از راه کتاب و سنت، می توان این مطلب را کشف کرد و به حد کافی توضیح داد.
 


منابع :

  1. سید محمدحسین طباطبایی_شیعه - صفحه 161-158

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/27363