چند پرسش از علامه طباطبایی درباره برخی از مسائل حقوقی زن در اسلام

پرسش: آیا زن و مرد در قانون اسلام مساوی هستند؟ و آیا زن می تواند در سیاست و کارهای مملکتی دخالت کند و با مرد مساوی باشد؟ پاسخ: در آغاز پیدایش اسلام، جامعه بشری در خصوص زن یکی از دو عقیده را داشتند: دسته ای با زن معامله حیوان اهلی می کردند، زن پیش آنان عضو جامعه نبود ولی می شد که از نگهداری اش استفاده هایی مانند استیلا و خدمت به نفع جامعه کرد. و دسته دیگر که متمدن تر بودند با زن معامله عضو ناقص می کردند و زن پیششان مانند کودک یا اسیر طفیلی جامعه بود و حقوقی به حسب حال خود داشت که به دست مردان اداره می شد، اسلام بود که برای اولین بار در جهان انسانی، عضویت کامل زن را در جامعه اعلام کرد و عمل او را محترم شمرد: «فاستجاب لهم ربهم أنی لا أضیع عمل عامل منکم» (آل عمران/آیه 195)؛ «من ضایع نمی کنم کار هیچ کار کننده ای را از شما مرد باشد یا زن، همه یک آفرینش دارید».

فقط در سه موضوع از موضوعات اجتماعی به زن در اسلام دخالت داده نشده: حکومت و قضاوت و جنگ به معنای کشتار نه سایر قسمتهای مربوطه، که حکمت آن چنان که از مدار دینی به دست می آید این است که جنس زن موجودی است عاطفی و احساسی به خلاف مرد، که موجود تعقلی است و این سه موضوع مربوط به تعقل می باشد نه احساس و بدیهی است یک موجود احساسی را در کاری که صد در صد تعقلی است هیچ گونه نباید دخالت داد و طبعا رشد نمی کند. بهترین گواه این نظر مساعی مشترکی است که عالم غرب در تعلیم و تربیت مشترک مرد و زن به کار می برد، مع الوصف تاکنون در این سه بخش از شؤون اجتماعی نتوانسته رقم قابل توجهی از زنان بار بیاورد و در لیست نوابغ قضاوت و سیاستمداران و سرداران جنگی، نسبت زنان به مردان بسیار ناچیز است چه برسد به تساوی، (مثلا پرستار و رقاص و ستاره سینما و نقاش و آهنگ ساز).

کیفیت ارث زن و مرد
پرسش: چرا ارث به زن کمتر از مرد می رسد؟ پاسخ: زن، روی هم رفته در اسلام از ارثیه یک سهم و مرد دو سهم می برد (و چنان که در روایت است)، سبب آن این است که هزینه زندگی زن به عهده مرد (شوهر)، است و این حکم نیز از عاطفی بودن زن و تعقلی بودن مرد سرچشمه می گیرد. توضیح این که: در هر عصر ثروت روی زمین متعلق به نسلی است که در آن عصر زندگی می کنند و نسل بعدی جایگزین نسل قبلی گردیده، موجودی ثروت را به وراثت خواهند برد و چون روی هم رفته آمار زن و مرد پیوسته متفاوت است از نظر اسلام مالکیت 3/2 ثروت عمومی از آن مرد و 3/1 آن متعلق به زن خواهد بود و از طرف دیگر در اثر عهده دار بودن مرد نسبت به هزینه زن، باز با مرد در سهم وی بالمناصفه در مصرف شریک می باشد، در حالی که 3/1 ثروت را که سهم خودش است دارد و در نتیجه 3/2 ثروت از جهت مصرف در اختیار زن و 3/1 در اختیار مرد قرار می گیرد، در نتیجه 3/2 ثروت از جهت مالکیت از آن تعقل و 3/1 از آن عاطفه و بالعکس 3/2 از جهت مصرف از آن عاطفه و 3/1 از آن تعقل می باشد و این خود بهترین تقسیم عادلانه است، گذشته از این که این ترتیب در تشکیل خانواده اثرات عمیق و نافع دارد.

مرد و حق طلاق
پرسش: چرا حق طلاق در اختیار مرد است؟
پاسخ: از لحن بیانات دینی برمی آید، این مسأله نیز مربوط به تعقلی بودن مرد و احساسی بودن زن می باشد و در عین حال در شرع اسلام راههایی وجود دارد که به وسیله آنها زن می تواند در موقع ازدواج، اختیارات مرد را تا حدی محدود سازد یا برای خود اختیاراتی بر طلاق کسب کند.

استقلال زن در امور اقتصادی
پرسش: آیا زن می تواند در امور اقتصادی و مالی مستقل باشد؟
پاسخ: زن در اسلام در امور اقتصادی و مالی مربوط به خود استقلالی کامل و تام دارد.

مرد و تعدد ازدواج
پرسش: چرا مرد می تواند چند زن اختیار کند؟
پرسش: البته معلوم است که اسلام تعدد زوجات را ایجاب نکرده است فقط اجازه داده است که مرد با بیشتر از یک زن تا چهار زن ازدواج نماید، آن هم فقط در صورتی که بتواند در میان آنان با مساوات و عدالت رفتار نماید و چنین حکمی تنها زمینه می خواهد؛ یعنی باید به طوری باشد که نظم جامعه به واسطه کمبود زن و تراکم مردان به این امر مختل نشود و هرج و مرج لازم نیاید، اما از ناحیه مردان واضح است؛ زیرا در اثر این که مسکن و هزینه زندگی زن و اولاد به عهده مرد است و عدالت شرط شده، اقدام به این امر تنها برای معدودی از مردان مقدور است نه برای همه. از طرف دیگر نیز پیوسته طبیعت و حوادث خارجی از جنس زن صلاحیت دار برای ازدواج بیشتر از مرد تهیه می کند. اگر سال معینی را مبدأ قرار داده، موالید متساوی زن و مرد را مقایسه کنیم در سال شانزدهم عدد زنانی که صلاحیت ازدواج دارند هفت برابر مرد صلاحیت دار خواهد بود و در سال بیستم عدد زن با عدد مرد، به نسبت (یازده – 5)، خواهد بود و در سال بیست و پنجم تقریبا سال معمولی ازدواج است به نسبت (16 = 10)، خواهد بود و اگر در این صورت عدد مردان کثیر الزوجات را 5/1 فرض کنیم هشت درصد مردان دارای یک زن و بیست درصد دارای چهار زن خواهند بود و در سال سی ام بیست درصد مردان دارای سه زن خواهند بود. گذشته از آن، عمر زن بیشتر از مرد است و پیوسته زن بیوه در جامعه بیشتر از مرد زن از دست داده است، گذشته از آن، تلفات جانی در مردان به نسبت قابل توجهی بیشتر از زنان است و مخصوصا تلفات سنگین جنگهای مهم و عمومی بر این مطلب گواه خوبی است.

در این چند سال اخیر در روزنامه ها و مجله ها مکرر خواندیم که جمعیت زنان آلمانی از دولت تقاضا کرده اند که قانون تعدد ازدواج اسلام را در آلمان اجرا کرده بدین وسیله نیاز زنان بی شوهر را رفع نماید ولی دولت به علت مخالفت کلیسا اجابت نکرد. از طرف دیگر، مخالفت زنان با تعدد ازدواج مستند به یک احساس غریزی طبیعی نیست؛ زیرا مردانی که زن دوم و سوم و چهارم می گیرند به زور نمی گیرند و زنانی که زن دوم یا سوم و یا چهارم می شوند از آسمان نباریده اند و از زمین نروییده اند بلکه از همین زنان معمولی می باشند و همین رسم، صدها و هزارها سال در میان بسیاری از ملل و اقوام دایر بوده نه فساد غریزه ای لازم آمده و نه کمبودی در جنس زن حس شده است.

اسلام و مسأله طلاق
پرسش: طلاق از نظر اسلام چگونه است؟
پاسخ: طلاق، یکی از مفاخر قانونگذاری اسلام است و خاتمه دهنده بدبختی جاویدی است که از عدم سازش میان زن و مرد پیش می آید و از متانت این قانون است که دولتهای غیراسلامی نیز یکی پس از دیگری تدریجا آن را پذیرفته اند. طلاق یکی از ضروریات اسلام است و نیازی به ذکر مدرک ندارد و تفصیل قوانین طلاق و ذکر مدارک آنها از عهده این مختصر بیرون است.

زن و حق انتخاب همسر
پرسش: آیا زن در اسلام مطابق مرد، حق انتخاب همسر دارد یا خیر؟
پاسخ: زن در اسلام در انتخاب همسر آزاد است.

تعلق فرزند به مرد
پرسش: در صورت طلاق بین مرد و زن، فرزند به چه کسی تعلق دارد؟
پاسخ: زن مطلقه حق دارد که بچه خود را تا هفت سالگی نگه دارد و هزینه زندگی بچه در این مدت به عهده مرد است. در مدرک حکم باید به فقه اسلامی مراجعه کرد.


منابع :

  1. سید محمد حسین طباطبایی- اسلام و انسان معاصر- صفحه 138-134 و 145

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/27459