ارزش عزت نفس، احسان و تعاون در زندگی اجتماعی

عزت نفس و درستکاری
دستگاه آفرینش که انسان را اجتماعی و نیازمند به تعاون آفریده است، او را طوری مجهز نموده که در محیط اجتماع با نیروی شخصی خود می تواند گلیم خود را از آب بیرون کشیده و از بهره کاری که انجام می دهد چرخ زندگی خود را بگرداند. تأمل در بیان گذشته جای تردید باقی نمی گذارد که صفت عزت نفس عبارت از آن است که انسان در زندگی از نیروهای خدادادی استفاده کند و در راه رسیدن به مقاصد خویش، آن ها را به کار اندازد و به نیروی دیگران تکیه نکند و این خود، یکی از اخلاق فطری و پسندیده انسان است.
عزت نفس، سدی است که انسان را از زندگی پست و بسیاری از کارهای ناروا و کردارهای زشت نگه می دارد. کسی که عزت نفس ندارد و چشم به دست این و آن دوخته، به آسانی می تواند اراده و شخصیت خود را به دیگران بفروشد و به طمع نوایی ناچیز، هر چه بگویند آن کند و هر چه از او بخواهند -اگر چه آزادی فطری و آبرو و عزت و شرافت باشد- نثار کند.
غالب جنایت ها -مانند آدم کشی و راه زنی و دزدی و جیب بری و خیانت و دروغ گویی و چاپلوسی و وطن فروشی و اجنبی پرستی و مانند این ها- از نتایج شوم طمع و تکیه زدن بر دیگران است. ولی کسی که تاج افتخار عزت نفس را به سر دارد، در برابر هیچ عظمتی جز عظمت خدای متعال سر فرود نمی آورد و در مقابل هیچ صولت و حشمتی به زانو در نمی آید و همیشه از آنچه حق تشخیص می دهد دفاع می کند. عزت نفس بهترین وسیله ای است که می توان با آن صفت درست کاری را به دست آورده، حفظ نمود.

احسان و دستگیری از درماندگان
این مطلب مسلم است که در هر جامعه ای، درماندگان و بینوایان، مستحق کمک و دست گیری هستند، وظیفه توانگران است که آن ها را یاری کنند و این حق مسلم را پایمال نکنند و شرع مقدس اسلام نیز سفارش های مؤکد در رعایت این حق فرموده، توانگران را موظف می دارد که از ناتوانان و درماندگان دستگیری نمایند.
خدای متعال در قرآن مجید، خود را نیکوکار و بخشاینده و بخشنده معرفی نموده و بندگان خود را به داشتن این صفات پسندیده ترغیب و تشویق می فرماید تا جایی که می فرماید: «ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون؛ بی تردید خدا با کسانی است که پارسایی کرده اند و کسانی که نیکو کارند» (نحل/ 128). و نیز می فرماید: «و ما تنفقوا من خیر فلانفسکم؛ و هر مالی که انفاق کنید به سود خود شماست» (بقره/ 272). و در جای دیگر می فرماید: «و ما تنفقوا من خیر یوف الیکم و انتم لا تظلمون؛ و هر مالی که انفاق کنید (پاداش آن) به تمامی به شما داده خواهد شد و بر شما ستمی نخواهد رفت» (بقره/ 272).
مطالعه و دقت در وضع اجتماعی و نیز در فواید احسان، مضمون شریف این آیات را روشن می سازد، زیرا در حقیقت، همه قوای اجتماع برای همه افراد کار می کند و در جامعه ای که گروهی درمانده بر اثر دست تنگی، از کار و کوشش باز می مانند، به همان نسبت از تولید ثروت کاسته می شود و نتایج نامطلوب آن دامنگیر همه افراد می شود و کار به جایی می رسد که توانگران از همه درمانده تر می شوند. ولی اگر توانگران با نیکوکاری و بخشش خود از درماندگان دستگیری نمایند، نتایج بسیار عالی عایدشان می شود که از آن جمله است:
1- با این کار، در دیگران نسبت به خود ایجاد محبت کرده، دل گروهی را شیفته خود ساخته اند.
2- با سرمایه ناچیزی، احترام زیاد کسب نموده اند.
3- پشتیبانی همه مردم را نسبت به خود کسب کرده اند، زیرا مردم از نیکوکار طرفداری می کنند.
4- از خطر روزی که کینه و خشم تنگ دستان روی هم تراکم کرده، هر خشک و تر را بسوزاند، ایمن می باشند.
5- همان مال ناچیزی که در انفاق خرج کرده اند به واسطه به راه افتادن چرخ اقتصادی جامعه، مضاعف شده به خودشان برمی گردد. آیات و روایات در فضیلت انفاق در راه خدا و تحریص و ترغیب بر آن بی شمار است.

تعاون
مسأله احسان و نیکوکاری که ذکر شد یکی از شعبه های مختلف تعاون است که اساس اجتماع بشری است، چه حقیقت اجتماع، دست به دست هم دادن افراد است که به واسطه کمکی که به همدیگر می کنند کار همه درست گردد و زندگی همه استوار شود و نیازمندی همه رفع شود. نباید تصور کرد که دین مقدس اسلام، نیکوکاری را تنها در مال خواسته، بلکه دستگیری از هر درمانده ای -اگر چه نیاز مالی نداشته باشد- مطلوب دین مقدس اسلام و هم، یکی از خواسته های وجدان انسان است. نادانی را دانش آموختن، نابینایی را دست گرفتن، گمراهی را راهنمایی کردن، افتاده ای را کمک کردن و.... همه از مصادیق احسان و نیکوکاری است و از تعاونی است که ما در نخستین روز تشکیل اجتماع، اعتبار آن را تصدیق کرده و امضا نموده ایم و پر روشن است که اگر انسان بخشی از کارهای فرعی را انجام ندهد، کارهای اساسی را انجام نخواهد داد و اگر وظایف جزیی غیر مهم را رعایت نکند، زیر بار وظایف کلی و مهم نخواهد رفت.

اقدام در خیرات و مبرات
پسندیده بودن نیکوکاری برای نتیجه هایی است که از آن حاصل می شود و البته هر چه این نتایج و آثار، همگانی تر و پاینده تر باشد، نیکوکاری، خود نیز پسندیده تر و عالی تر خواهد بود. معالجه یک بیمار، نیکوکاری و احسان است ولی ساختن و به راه انداختن بیمارستانی که روزانه صدها بیمار را معالجه کند با آن قابل سنجش نیست. تعلیم یک دانشجو، پسندیده است ولی هرگز به پای تأسیس یک موسسه ای که سالانه صدها دانشمند بیرون می دهد، نخواهد رسید. این است که اوقاف عامه و خیرات و مبرات همگانی، از مراتب عالیه احسان و نیکوکاری است. در زبان شرع، از این خیرات عمومی به صدقه جاریه تعبیر می شود. پیغمبر اکرم (ص) می فرماید: دو چیز اسباب سربلندی مرد است: یکی فرزند صالح و دیگری صدقه جاریه (ر.ک: دعائم الاسلام 2: 340). و چنان که از کتاب و سنت معلوم می شود، تا صدقه جاریه برپا است، خدای متعال در حق کسی که آن را صدقه کرده حسنات می نویسد.


منابع :

  1. علامه سید محمدحسین طباطبائی- اصول عقاید و دستورات دینی 1 و 4- صفحه 163-167

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/27591