جایگاه ازدواج در اسلام

اسلام با در نظر گرفتن نیازهاى واقعى و طبیعى انسان از یک سو و با عنایت به مصالح فرد و اجتماع از دیگر سو، ازدواج را به عنوان بهترین راه و مناسب ترین شیوه برگزید. اسلام، آدمى را از تنهایى و تجرد نهى مى کند و براى تأمین و ارضاى غریزه جنسى او، ازدواج را راهکار عملى مى داند و حتى در مواردى که خطر انحراف و فساد وجود دارد، ازدواج را بر او واجب و ضرورى مى داند. در اهمیت ازدواج که پیامبر (ص) فرمود: «من تزوج احرز نصف دینه» (اصول کافى، ج5، ص328، حدیث2)؛ کسى که ازدواج کند نیمى از دین خود را حفظ کرده است و نیز فرمود: «النکاح سنتى فمن رغب عن سنتى فلیس منى» (بحارالانوار، ج10، ص220)؛ ازدواج سنت من است، پس هر کس از سنت من روى گردان شود از من نیست. وقتى که غریزه جنسى از راه صحیح و شرعى ارضا شود و روح پر اضطراب انسان اعتدال و آرامش یابد، حقایق زندگى را بهتر درک مى کند و به سوى دین و سعادت خود، گام هاى بزرگ ترى برمى دارد.

اسلام از راههای متعددی با پیدایش گناه مبارزه می کند: موعظه، امر به معروف و نهی از منکر، و خود تربیت که اصلا مردم را این طور باید تربیت کرد، در جای خود (راههای مناسبی)، است. یکی دیگر این است که اصول زندگی را بر اساسی قرار می دهد که موجبات غوایت و گمراهی و موجبات تشویق و تهییج به گناه پیدا نشود. مسأله عفاف از همین قبیل است، که اسلام از طرفی کوشش می کند غریزه از طریق ازدواج مشروع اشباع شود، با عزوبت و تجرد در حداکثر مخالفت می کند در قرآن می خوانیم: «و انکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم» (نور/آیه 32)؛ «و زنان و مردان مجرد خود و بردگان و کنیزان درستکارتان را همسر دهید»، به مسأله ازدواج تشویق می کند: حتما و حتما پسر و دختر باید ازدواج کنند. برای اینکه موجبات بی عفتی فراهم نشود تشویق شدید به ازدواج می کند و با عزوبت و تجرد در هر شکلی مخالف است. در اسلام ازدواج یک سنت الهى است. گر چه امروز مسأله ازدواج آن قدر در میان آداب و رسوم غلط و حتى خرافات پیچیده شده که به صورت یک جاده صعب العبور یا غیر قابل عبور براى جوانان در آمده است، ولى قطع نظر از این پیرایه ها، ازدواج یک حکم فطرى و هماهنگ قانون آفرینش است که انسان براى بقاء نسل و آرامش جسم و روح و حل مشکلات زندگى احتیاج به ازدواج سالم دارد. اسلام که هماهنگ با آفرینش گام بر می دارد نیز در این زمینه تعبیرات جالب و مؤثرى دارد، از جمله حدیث معروف پیامبر (ص) است: «تناکحوا، و تناسلوا تکثروا فانى اباهى بکم الامم یوم القیامه و لو بالسقط»؛ «ازدواج کنید تا نسل شما فزونى گیرد که من با فزونى جمعیت شما حتى با فرزندان سقط شده در قیامت به دیگر امتها مباهات مى کنم»! و در حدیث دیگر از آن حضرت مى خوانیم: «من تزوج فقد احرز نصف دینه فلیتق الله فى النصف الباقى»؛ «کسى که همسر اختیار کند نیمى از دین خود را محفوظ داشته، و باید مراقب نیم دیگر باشد». چرا که غریزه جنسى نیرومندترین و سرکشترین غرائز انسان است که به تنهائى با دیگر غرائز برابرى مى کند، و انحراف آن نیمى از دین و ایمان انسان را به خاطر خواهد انداخت. باز در حدیث دیگرى از پیامبر (ص) مى خوانیم «شرارکم عزابکم»؛ «بدترین شما مجردانند».

به همین دلیل در آیات مورد بحث و همچنین روایات متعددى مسلمانان تشویق به همکارى در امر ازدواج مجردان و هر گونه کمک ممکن به این امر شده اند مخصوصا اسلام در مورد فرزندان مسئولیت سنگینى بر دوش پدران افکنده، و پدرانى را که در این مسئله حیاتى بى تفاوت هستند شریک جرم انحراف فرزندانشان شمرده است چنانکه در حدیثى از پیامبر (ص) مى خوانیم: «من ادرک له ولد و عنده ما یزوجه فلم یزوجه، فاحدث فالاثم بینهما!»؛ «کسى که فرزندش به حد رشد رسد و امکانات تزویج او را داشته باشد و اقدام نکند، و در نتیجه فرزند مرتکب گناهى شود، این گناه بر هر دو نوشته مى شود». و باز به همین دلیل دستور مؤکد داده شده است که هزینه هاى ازدواج را اعم از مهر و سایر قسمتها سبک و آسان بگیرند، تا مانعى بر سر راه ازدواج مجردان پیدا نشود، از جمله در مورد مهریه سنگین که غالبا سنگ راه ازدواج افراد کم درآمد است.
در حدیثى از پیامبر اکرم (ص) مى خوانیم: «شوم المرئه غلاء مهرها»؛ «زن بد قدم زنى است که مهرش سنگین باشد». و باز در حدیث دیگرى که در ذیل حدیث فوق وارد شده مى خوانیم: «من شومها شدة مؤنتها»؛ «یکى از نشانه هاى شوم بودن زن آن است که هزینه زندگى (یا هزینه ازدواجش) سنگین باشد». و از آنجا که بسیارى از مردان و زنان براى فرار از زیر بار این مسؤلیت الهى و انسانى متعذر به عذرهائى از جمله نداشتن امکانات مالى مى شوند در آیه «و أنکحوا الأیمى منکم و الصلحین من عبادکم و إمائکم إن یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله و الله وسع علیم»؛ (نور/آیه 32)، «مردان و زنان بى همسر را، همسر دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را، اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بى نیاز مى سازد، خداوند واسع و آگاه است». صریحا گفته شده است که فقر نمى تواند مانع راه ازدواج گردد، بلکه چه بسا ازدواج سبب غنا و بى نیازى مى شود.
دلیل آن هم با دقت روشن مى شود، زیرا انسان تا مجرد است احساس مسؤلیت نمى کند نه ابتکار و نیرو و استعداد خود را به اندازه کافى براى کسب در آمد مشروع بسیج مى کند، و نه به هنگامى که در آمدى پیدا کرد در حفظ و بارور ساختن آن مى کوشد و به همین دلیل مجردان غالبا خانه به دوش و تهى دستند! اما بعد از ازدواج شخصیت انسان تبدیل به یک شخصیت اجتماعى مى شود و خود را شدیدا مسئول حفظ همسر و آبروى خانواده و تأمین وسائل زندگى فرزندان آینده مى بیند، به همین دلیل تمام هوش و ابتکار و استعداد خود را به کار مى گیرد و در حفظ درآمدهاى خود و صرفه جوئى، تلاش مى کند و در مدت کوتاهى مى تواند بر فقر چیره شود. بى جهت نیست که در حدیثى از امام صادق (ع) مى خوانیم: «الرزق مع النساء و العیال»؛ «روزى همراه همسر و فرزند است». و در حدیث دیگرى از پیامبر (ص) مى خوانیم: «مردى خدمت حضرتش رسید و از تهیدستى و نیازمندى شکایت کرد پیامبر (ص) فرمود: «تزوج، فتزوج فوسع له»؛ ازدواج کن، او هم ازدواج کرد و گشایش در کار او پیدا شد».
بدون شک امدادهاى الهى و نیروهاى مرموز معنوى نیز به کمک چنین افراد مى آید که براى انجام وظیفه انسانى و حفظ پاکى خود اقدام به ازدواج مى کنند. هر فرد با ایمان مى تواند به این وعده الهى دلگرم و مؤمن باشد، در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام (ص) نقل شده: «من ترک التزویج مخافة العیلة فقد ساء ظنه بالله ان الله عز و جل یقول ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله»؛ «کسى که ازدواج را از ترس فقر ترک کند گمان بد به خدا برده است، زیرا خداوند متعال مى فرماید: اگر آنها فقیر باشند خداوند آنها را از فضل خود بى نیاز مى سازد».


منابع :

  1. مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- ج 14 ص 466-464

  2. مرتضی مطهری- اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب- ص 12-11

  3. مرتضی مطهری- نظام حقوق زن در اسلام- صفحه 152-150

  4. مرتضی مطهری- کتاب آشنایی با قرآن 4- صفحه 73-71

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/27696