کیفر و عاقبت اهل بدعت از نظر اسلام

بدعت عبارت از تصرف در دین است، یعنی چیزهایی را که نمی دانیم از دین است به دین نسبت بدهیم و شدیدتر از آن اینکه چیزهایی را که می دانیم از دین نیست به دین نسبت بدهیم. بدعت بر دو قسم است:
1- بدعت در عقیده یعنی انسان عقیده پیدا کند به چیزی که جزء دین نیست و یا نمی داند جزء دین است یا نه، و آنرا جزء دین بداند.
2- بدعت در تشریع و قانونگذاری به این صورت که قوانین و احکامی را از خارج به احکام واقعی دینی اضافه نماید.
پیروى از هواى نفس، کتمان حق، افتراء و... که در آیاتى از قرآن، مذمت شده اند در روایات به بدعت در دین، تفسیر گردیده اند (وسائل الشیعه، حر عاملى، ج 18 ص 128). بدعت در دین، امر نکوهیده ای است که به هر نام و هدفی که باشد، سرانجام جز خسران و ضربه بر اصل و سیمای دین، حاصل دیگری ندارد. این کار معمولا از سوی افرادی صورت می گیرد که در پی این امر، منافعی دارند. غالبا آنهایی که اقدام به بدعت گذاری در دین می کنند، کسانی هستند که از راههای معمول و متداول نتوانسته اند برای خود جایگاه مناسبی را در میان متدینان فراهم سازند و از طریق صحیح و سالم، قادر نبوده اند که در اعتلای مذهب گامی بردارند یا اینکه اشخاص غافل و جاهلی هستند که به گمان خود از این راه، می توانند خدمتی به دین و دین داران کنند.
این دسته، مصداق بارز افرادی هستند که امام صادق (ع) در حدیثی آنها را چنین معرفی می کنند: «انکسر ظهری رجلان؛ عالم متهتک و جاهل متمسک؛ دو نفر کمر مرا شکستند؛ عالم بی دین و هتاک و نیز جاهل و نادانی که صرفا عامل به ظاهر دستورات دین توجه می کند». دین و امور دینی به دلیل اهمیتشان در جامعه، همواره مورد توجه افراد گوناگون با انگیزه های متفاوت بوده اند، در این میان عده ای هم پیدا شده اند که از کنار آن به سودجویی و کاسبی پرداخته، برای خود مقام و مرتبه ای کاذب دست و پا کنند. حدیثی در کتب حدیث هست که مضمون آن این است که هر وقت اهل بدعت را دیدید با آنها مبارزه کنید. به هر حال بدعت یعنی کسی در دین خدا چیزی را وارد کند که از دین نیست، از پیش خود چیزی را جعل کند که مربوط به دین نیست. همه وظیفه دارند که با بدعت مبارزه کنند. مثلا صلوات فرستادن، همه وقت خوب است. شما در هر شرایطی که صلوات بفرستید، یک عمل مستحبی را انجام داده اید. فرض کنید یک گوینده حرف می زند، در وسط حرف خودش، برای اینکه رفع خستگی کرده باشد، به جمعیت می گوید: صلواتی بفرستید. این امر خوبی است. اما اگر شما فکر کنید که در اسلام یک چنین سنتی هست که در وسط حرف گوینده، صلوات بفرستید، و به عنوان یک امر اسلامی این کار را بکنید این بدعت است، بدانید چنین دستوری در اسلام نرسیده که در وسط موعظه یک نفر صلوات بفرستید. یک عادتی در میان ما ایرانیها هست که اگر از آن پرهیز کنیم خوب است و آن این است که وقتی چراغ را روشن می کنند صلوات می فرستند. ممکن است بگویید صلوات هر وقت خوب است. من هم قبول دارم، هر وقت خوب است، اما در ایران این کار یک پرونده بدی دارد، در ایران سابقه آتش پرستی وجود دارد، سابقه احترام به آتش وجود دارد، نکند یک وقت آن باطن روحیه های احترام به چراغ و تعظیم آتش دخالت کند. اسلام می گوید اگر می خواهی نماز بخوانی، با اینکه وقتی نماز می خوانی توجهت به خداست، اما اگر یک فردی روبروی تو هست، مکروه است، چون بویی از آدم پرستی دارد، اگر یک عکسی روبروی شما هست مکروه است، چون بویی از شکل پرستی دارد، اگر چراغ هم روبروی شما هست نماز خواندن مکروه است، چون بویی از آتش پرستی می دهد. غرضم این است که اینها را بدعت می گویند.
خیلی چیزها هست که بدعت است، و در میان مردم مخصوصا خانمها از این بدعتها هست، مثل آش ابودردا، آش بی بی سه شنبه، سفره حضرت ابوالفضل. ما چنین چیزهایی در اسلام نداریم. در اسلام، ما یک چیزی به نام سفره حضرت ابوالفضل نداریم. یک مطلب هست: یک کار خیری بکنید، مثلا فقرا را اطعام کنید، ثواب دارد، بعد ثوابش را نثار حضرت رسول کنید، نثار حضرت امیر کنید، نثار حضرت زهرا کنید، نثار حضرت امام حسن، امام حسین، هر یک از ائمه، یا نثار حضرت ابوالفضل بکنید. اگر نثار یکی از اموات خودتان بکنید، مانعی ندارد. اگر شما سفره ای در منزلتان تشکیل بدهید به شرط آنکه آداب و تشریفات زنانه اش را که من نمی دانم چی هست و اگر کسی خیال بکند جزء آداب اسلامی است باز بدعت می شود حذف کنید، اگر اطعام مسلمان باشد، بالخصوص اطعام فقرا، و ثوابش هدیه به حضرت ابوالفضل باشد، مانعی ندارد، اما اگر کارهایی با آداب و تشریفاتی انجام شود و خیال کنید این هم از اسلام است، این، بدعت و حرام است. قرآن برای اهل بدعت وعده عذاب داده است. افرادی پیدا می شوند که در دین بدعت ایجاد می کنند. یک کسی می آید می گوید من نایب خاص امام زمان هستم، مثل علی محمد باب. این را اهل بدعت می گویند. حدیث معروفی است: «اذا ظهرت البدع فعلی العالم ان یظهر علمه و الا فعلیه لعنة الله؛ اگر بدعتها پیدا بشود (بدعت یعنی آن چیزی که جزء دین نیست ولی نام دین به خودش گرفته است و مردم خیال می کنند مال دین است)، اگر بدعت ظاهر شد در میان مردم، بر دانا است که اظهار بکند و بگوید و اگر این کار را نکرد از رحمت الهی محروم است و مشمول لعنت خدا است» (اصول کافی، ج 1، ص 54).
این حدیث شریف، وظیفه احیاء دین را که در درجه اول بر عهده طبقه علما است بیان می کند، از راه مبارزه با بدعتها و تحریفها. و در یک حدیث تعبیر چنین است: «و باهتوهم؛ مبهوتشان کنید» یعنی بیچاره شان کنید، یعنی با آنها مباحثه کنید و دلیلهایشان را بشکنید. «فبهت الذی کفر؛ مبهوت نمود کسی را که کافر شد» (بقره/ 258). چنانکه ابراهیم، آن کافر زمان خودش را مبهوت کرد، شما هم مبهوتش کنید. بنابراین بدعت در دین، یعنی چیزی را که جزء سنت نیست، جزء سنت وانمود کردن و چیزهائی را که جزء دین نیست، جزء دین و سنت قلمداد کردن این بدعت و نوآوری در دین حرام و محکوم است. بدعت را تمامى فرق اسلامى، به پیروى از قرآن و سنت، حرام مى دانند. فریقین از پیامبر گرامى اسلام نقل کرده اند که آن حضرت فرموده اند: «کل بدعة ضلالة وکل ضلالة سبیلها الى النار؛ هر بدعتى گمراهى و هر گمراهى مسیرش به سوى آتش است» (سنن ابن ماجه، ج 1، ص 16، دار احیاء التراث العربى، بیروت) و (سنن ابى داود، ج 5، ص 16، دار احیاء السنة النبویه، بیروت).
جمله «کل بدعه ضلاله» مفید عموم است و شامل تمام انواع بدعتها مى شود. طبق این بیان، به هر طریقى که عنوان بدعت صدق کند، پیمودن آن راه مذموم و موجب گمراهى است و خداى متعال از پیمودن هر راهى به جز طریق مستقیم کتاب و سنت نهى کرده، مى فرماید: «وأن هذا صراطی مستقیما فاتبعوه ولا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله ذلکم وصاکم به لعلکم تتقون؛ این است قرآن و سنت راه راست از آن پیروى کنید و از راههاى دیگر، که موجب تفرقه و پریشانى شماست، جز راه خدا پیروى ننمایید. این است سفارش خدا بر شما باشد که پرهیزکار شوید» (انعام/ 153).
در مورد بطلان عمل بدعتگذار در روایات آمده است که: پیامبر خدا فرمود: «عمل قلیل فی سنة خیر من عمل کثیر فی بدعة؛ عمل اندکى که با سنت همراه باشد بهتر است از عمل بسیار که با بدعت». همچنین فرمود: «أبى الله لصاحب البدعة بالتوبة؛ خداوند توبه بدعتگذار را نمى پذیرد» و نیز فرمود: «من عمل فی بدعة خلاه الشیطان والعبادة، وألقى علیه الخشوع والبکاء؛ هر کس به بدعتى عمل کند، شیطان او را با عبادت تنها گذارد و خشوع و گریه بر او فرو افکند».


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 4- صفحه 45-42

  2. مرتضی مطهری- ده گفتار- صفحه 151-150

  3. مرتضی مطهری- حق و باطل- صفحه 61-56

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/27851