امتیازات قانون ارث اسلامى

در زمان جاهلیت عرب، ارث از یکى از سه راه بود: از طریق "نسب" (نسب در نزد آنها تنها منحصر به فرزندان پسر بود و کودکان و زنان از بردن ارث محروم بودند)، از طریق "تبنى" یعنى "پسر خواندگى"، از طریق "عهد" و "پیمان" که از آن تعبیر به "ولاء" می کردند. در آغاز اسلام که هنوز قانون ارث نازل نشده بود، به همین روش عمل مى شد، اما به زودى مساله "اخوت اسلامى" جاى آن را گرفت، و تنها مهاجران و انصار که با یکدیگر پیمان اخوت بسته بودند، از یکدیگر ارث مى بردند، پس از مدتى که اسلام گسترش بیشترى پیدا کرد، ارث انتقال به خویشاوندان نسبى و سببى پیدا کرد، و حکم اخوت اسلامى در زمینه ارث منسوخ گشت و قانون نهایى ارث نازل گشت، که در آیات فوق و آیه 6 سوره احزاب به آن اشاره شده است، آنجا که مى فرماید: «و أولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض فی کتاب الله» (احزاب/ 6). این ها همه از نظر تاریخ مسلم است. البته جمله «و أولوا الأرحام» اختصاص به مساله ارث ندارد، بلکه معنى وسیعى را مى رساند که ارث جزء آن است.

در قانون ارث عموما و در قانون ارث اسلام بخصوص مزایایى وجود دارد که ذیلا به قسمتى از آنها اشاره مى شود:
1- در نظام ارث اسلامى هیچ یک از بستگان متوفى با توجه به سلسله، مراتب، از ارث محروم نمى شوند، و آنچه در میان اعراب جاهلى یا پاره اى از کشورها معمول بود که زنان و یا کودکان را بخاطر عدم توانایى بر حمل اسلحه و شرکت در میدان جنگ از ارث محروم مى کردند و ثروت متوفى را به افراد دورتر می دادند در اسلام وجود ندارد، و تمام افراد به نسبت ارتباطى که با متوفى دارند مشمول قوانین ارث هستند.
2- این قانون به نیازهاى فطرى و مشروع انسان پاسخ مثبت می دهد زیرا افراد بشر همواره مایلند که حاصل دسترنج خود را در دست کسانى ببینند که پاره تن آنها محسوب مى شوند و حیات آنها در حقیقت ادامه حیات و زندگى خود آنان مى باشد، لذا مى بینیم که در این قانون سهم فرزندان از همه بیشتر است، و در عین حال پدر و مادر و سایر بستگان نیز به نوبه خود سهم قابل ملاحظه دارند.

3- این قانون افراد را به تلاش و کوشش بیشتر در راه تولید ثروت و گردش چرخهاى اقتصادى تشویق مى کند زیرا وقتى انسان حاصل زحمات عمر خود را نصیب افراد مورد علاقه خویش مى بیند در هر سن و شرائطى که باشد بکار تشویق مى گردد و وقفه و رکودى در فعالیتهاى او ایجاد نمى شود. در تاریخ هست که قانون ارث در پاره اى از کشورها لغو شد و اموال کسانى که از دنیا مى رفتند در اختیار دولت قرار گرفت، ولى به زودى آثار منفى این قانون در محیط اقتصادى آن کشور به صورت یک رکود آشکار گشت و به همین دلیل ناچار قانون مذکور را لغو کردند.


4- قانون ارث اسلامى از تراکم ثروت جلوگیرى مى کند زیرا در این نظام بعد از هر نسل ثروت به طور عادلانه در میان افراد متعددى تقسیم مى گردد و از این راه به توزیع عادلانه ثروت کمک مى کند. قابل توجه اینکه این تقسیم ثروت همانند پاره اى از اشکال تقسیم ثروت که در دنیاى امروز وجود دارد و غالبا با ناراحتی هاى اجتماعى همراه است نمى باشد و طورى است که همه با آغوش باز آن را مى پذیرند.


5- قانون ارث اسلامى تنها بر اساس چگونگى ارتباط متوفى تنظیم نشده بلکه نیاز واقعى وارثان نیز در نظر گرفته شده است، مثلا اگر مى بینیم ارث پسران در ظاهر دو برابر دختران و یا ارث پدر در پاره اى از موارد بیش از ارث مادر است، بخاطر این است که مردان در قوانین اسلامى مسئولیت هاى مالى فراوانى دارند و هزینه زندگى زنان بر دوش آنها است، و به همین جهت نیاز مالى آنها بیش از زنان مى باشد.


منابع :

  1. مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- ج‏7، صفحه 266 ج‏3، صفحه 304-303

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/28097