رابطه اخلاق و پرستش

هر کدام از نظریات اخلاقی قسمتی از حقیقت اخلاق را دارد نه تمام حقیقت را. تمام حقیقت این است که اخلاق از مقوله عبادت و پرستش است. انسان به همان میزان که خدا را ناآگاهانه پرستش می کند، ناآگاهانه هم یک سلسله دستورهای الهی را پیروی می کند. وقتی که شعور ناآگاهش تبدیل به شعور آگاه بشود که پیامبران برای همین آمده اند، آن وقت دیگر تمام کارهای او میشود اخلاقی.
دیگر نه فقط همان یک عده کارهای معین اخلاقی است، بلکه خوابیدن او هم می شود یک کار اخلاقی، غذا نخوردن او هم می شود یک کار اخلاقی؛ یعنی وقتی برنامه زندگی ما بر اساس تکلیف و رضای حق تنظیم شد، آن وقت خوردن ما، خوابیدن ما، راه رفتن ما، حرف زدن ما و خلاصه زندگی و مردن ما یکپارچه می شود اخلاق، یعنی یکپارچه میشود کارهای مقدس.
در قرآن کریم از قول حضرت ابراهیم (ع) می فرماید: «ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین؛ همانا نماز و طاعت و کلیه اعمال من و حیات و ممات من همه برای خداست که پروردگار جهانهاست» (انعام/ 162). همه چیز می شود الله، همه چیز میشود اخلاق.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- فلسفه اخلاق- صفحه 133-132

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/2817