فلسفه تقلید

بحث تقلید یکی از موضوعات مهم فقهی است .تقلید در لغت و اصطلاح تقلید در لغت به معنای قلاده بر گردن نهادن و دنباله روی است و در اصطلاح به معنای پیروی جاهل از عالم و غیرمتخصص از متخصص است. تقلید یا پیروی جاهل از عالم و اطاعت غیرمتخصص از متخصص، یک امر فطری، عقلی و عقلائی است که مورد تأیید قرآن و سنت نیز قرار گرفته است. و چون که هر انسانی در حرکت و تکاپو است، و برای این حرکت نیاز به شناخت دارد. به همین جهت برای کسب این شناخت یا باید خود، عالم و متخصص بوده باشد و یا به عالم و متخصص مراجع و از نظرات او پیروی کند تا حرکت او از سوی بصیرت و شناخت صورت گیرد. امام صادق (ع) در این باره می فرمایند: کسی که بدون بصیرت حرکت کند، مثل کسی است که در بیراهه قدم گذارد و سرعت حرکت او جز دوری از هدف نتیجه ای در برنخواهد داشت. نکته قابل توجه این است که؛ مراجعه شخص غیرمتخصص به عالم و متخصص در رشته مورد نیاز، سلب آزادی از او نیست بلکه عین آزادی است، چرا که تقلید را بر اساس بینش و آگاهی خود انتخاب نموده و از مسیر تقلید به دنبال حقیقت جویی و رفع ظلمت و رسیدن به نور حق و سعادت است. به همین جهت اگر خود انسان متخصص و دانشمند، در رشته ای که تخصص ندارد به صاحب نظران آن رشته مراجعه کند، نوعی خفقان و سلب آزادی او محسوب نمی شود چرا که اساس و بنیان زندگی اجتماعی، بر اساس تحقیق و تقلید از متخصص و عالم پی ریزی شده است و الا سیر رشد و تعالی جامعه مختل می گردد. البته روشن است که اصل بر این است که انسان خود بفهمد و متخصص باشد ولی چون امکان ندارد که همگان به خاطر علل و موانعی، متخصص تمام علوم و رشته ها در تمام امور زندگی باشند، به همین جهت در کنار این اصل، اصل دیگری وجود دارد که انسان باید در هر موردی که متخصص نیست، از متخصص پیروی کند که این امری متداول و مورد قبول و متعارف در بین تمام جوامع است. فقها هم بدون استثنا تقلید را جایز می دانند و ادله ای برای آن اقامه کرده اند از جمله:

دلیل اول: فطرت، مرحوم آخوند خراسانی می فرماید: «تقلید و رجوع جاهل به عالم یک امر بدیهی و فطری است که احتیاج به دلیل ندارد».

دلیل دوم: قرآن، در قرآن هم آیاتی است که مسأله تقلید و جواز آن را می رساند، آیاتی مثل آیه «نفر» که می فرماید: «سزاوار نیست که تمامی مؤمنین کوچ کنند و باید از هر فرقه ای چند نفر برای تفقه در دین بروند و پس از کسب معارف، مردم را انذار کنند. باشد که از لغزش و انحراف دوری نمایند»، (توبه/ آیه 122). این آیه دلالت می کند که وقتی فقیه انذار می نموده و حکم شرعی را بیان می نماید، بر مردم لازم است که از او پیروی کرده و به دستورات دین که از طریق عالم دینی به آنها منتقل می شود، عمل نمایند.

دلیل سوم: روایات، یکی دیگر از ادله تقلید، روایات اهل بیت (ع) می باشد که اظهر روایات در این زمینه، روایت اسحاق بن یعقوب می باشد: «...و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا...» (وسائل الشیعه، ج 27، ص 14، حدیث 9)، یعنی نسبت به حوادثی که رخ خواهد داد، به فقهاء و راویان احادیث ما مراجعه نمایید. این حدیث و احادیث فراوان دیگری که امر به مراجعه به فقهاء و عالمان شیعه می نماید بیانگر لزوم تقلید و سؤال از مسایل شرعی و انجام واجبات و تکالیف دینی با پیروی از عالمان دینی است.


دلیل چهارم: عقل، یکی دیگر از دلایل تقلید، عقل می باشد که مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی، دلیل عقلی را چنین بیان نموده است: بعد از پذیرفتن مبدأ هستی و ارسال انبیاء و این که بندگان خدا بی هدف آفریده نشده اند، عقل اقرار می کند که اطاعت از خدا ضروری و نافرمانی او موجب خروج از بندگی است و کیفیت اطاعت احکام الهی مبتنی بر علم به احکام است و این علم یا از طریق شنیدن سخن معصوم (ع) و یا به اجتهاد و یا با تقلید حاصل می شود، راه اول برای مردم زمان غیبت ممکن نیست و راه دوم برای عموم مردم میسر نیست، پس عقل حکم می کند که باید تقلید کرد و به مجتهد رجوع نمود.


منابع :

  1. حر عاملی- وسائل الشیعه، ج 27، صفحه 24- القضاء- باب 4

  2. آخوند خراسانی- کفایة الاصول- صفحه 539

  3. محمد حسین اصفهانی- بحوث فی الاصول- بحث اجتهاد و تقلید

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/29046