امتیازات قرآن در کلام امیرالمؤمنین علیه السلام

در خطبه ی 176 نهج البلاغه امام علی (ع) امتیازاتی چند از قرآن مجید بیان شده است که ما آن ها را با شرحی مختصر متذکر می شویم:
1- قرآن خیرخواهی است که فریب نمی دهد. این کلام خداوندی است که برای اصلاح بندگان خود در ارتباطات چهارگانه (ارتباط انسان با خدا، با خویشتن، با هم نوع خود، با جهان هستی) نازل فرموده است. از این جهت، خداوند، دانا و توانا و بی نیاز مطلق از مخلوقات خویشتن است و چیزی از دیدگاه و قدرت او خارج نیست و به هیچ چیز نیازی ندارد، و علتی برای فریب دادن مردم به وسیله ی قرآن یا غیر آن وجود ندارد.
2- قرآن هدایت کننده ای است که هیچ کس را گمراه نمی کند. این کتاب از جانب خالق همه ی کائنات است که به موجودیت همه ی آنها داناست و استعداد گردیدن های تکاملی آنها را به بهترین وجه تعبیه نموده است و به سوی مقصد اعلایی که برای آن ها مقرر داشته، به وسیله ی کتب آسمانی که این کتاب جامع همه ی آنهاست، هدایت فرموده است.
3- حدیث راستین عالم وجود را از ازل الآزال تا ابدالآباد، آنچنان که در خور فهم انسان هاست، از این کتاب باید شنید. در طول تاریخ ممتد علوم و فلسفه ها و تمدن های مفید به حال بشری تا کنون، یک حقیقت –نه خیالات حقیقت نما- به عرصه ی معارف بشری وارد نشده است که حتی با آیه ای از آیات قرآنی، مخالفت صریح داشته باشد. عظمت محتویات این کتاب جاودانی، نیرومندترین عقل ها و روشن ترین قواعد و مسائل علمی را در برابر خود وادار به تعظیم نموده است. اگر در مواردی در آیات قرآنی، از دیدگاه برخی از مسائل و قواعد علمی دور از فهم (مشکل) جلوه کند، با یک تفسیر و تأویل مقبول درباره ی آیه، یا با گذشت زمان و تحول در دانش ها، مشکل مزبور حل و فصل شده است. به عنوان مثال، این آیه ی شریفه را در نظر می گیریم: «و السماء بنیناها باید و انا لموسعون؛ ما آسمان را با قدرت آفریدیم و ما آن را وسعت می دهیم» (ذاریات/ 47)
مفسرین گذشته، سه معنی را برای «لموسعون» در نظر گرفته اند.
معنای یکم- وسعت به همان مفهوم لفظی، یعنی خداوند آسمان را وسیع آفریده است.
معنای دوم- خداوند با قدرت بزرگ الهی خود، آسمان را آفریده است.
معنای سوم- روزی، یعنی خداوند سبحان کیهان بزرگ را آفریده و آن را با تغذیه ی مواد مناسب تقویت فرموده است.

بعضی از تفاسیر، دو معنای اول و دوم را مطرح کرده اند و  بعضی از آن ها، مانند طبرسی در مجمع البیان معنای سوم را متذکر شده اند.
از سال 1920 میلادی یک ریاضی دان روسی به نام الکساندر فریدمن با نظریه ای درباره ی گسترش (انبساط) کهکشان ها، وارد میدان تحقیق شد. عبارت ژرژ گاموف در این باره چنین است: «وی دریافت که نوری که از کهکشان های بسیار دور به ما می رسد، یک انتقال خطوط طیفی به سوی انتهای قرمز طیف نشان می دهد و این انتقال به نسبت مستقیم مسافت کهکشان ها از ما افزایش می یابد. با این تفسیر که انتقال مشهود نور قرمز به علت سرعت های پسروی منابع نوری پدید می آید- و در حال حاضر هیچ توضیح معقول دیگر برای آن وجود ندارد- به این نتیجه می رسند که [جهان ما در یک حالت انبساط یکنواخت است] و سرعت های پسروی مشترک میان هر دو کهکشان در فضا، متناسب با مسافت میان آن هاست.
کار فریدمن، هابل و همکار وی میلتن هوماس، پی ریزی و اساس تئوری جهان انبساط یابنده ای را بنا نهاد که بعدا توسط یک منجم بلژیکی، ژرژ لومتر تکمیل شد.»
4- هر آگاهی از محتویات قرآن، افزایشی در هدایت یا کاهشی در جهل و نابینایی را نتیجه می دهد. هر انسان آگاهی، با توجه به این کلام الهی، مشروط به این که از همه ی استعداد ها و مختصات جسم و جان خود مطلع باشد و در صدد برخورداری از آن ها برآید، و همچنین با وجدان حساس و عقل سلیم، ضرورت «گردیدن» های تکاملی را بپذیرد، بر بینایی و رشد افزوده می شود و از بیماری جهل شفا می یابد. با در نظر گرفتن شرط مذکور، علت ناتوانی از بهره مند شدن از قرآن بلکه خسارت بار بودن آن برای بعضی اشخاص روشن می شود.
خداوند می فرماید: «و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین و لایزید الظالمین الا خسارا؛ و ما از قرآن آن چه که برای مردم با ایمان شفا و رحمت است، نازل می کنیم و [این قرآن] ستمکاران را جز خسارت نمی افزاید». (اسراء/ 82)
5- قرآن برطرف کننده ی هر حاجتی است و بدون ایمان و عمل به آن، هیج نوع بی نیازی امکان ندارد. همه ی نظریات و مکتب هایی که درباره ی انسان در هر قلمرو و «آن چنان که هست و آن چنان که باید» با تمام نیروهای خود وارد عرصه ی حیات انسان ها شدند -همان گونه که می دانیم- یا به هیچ وجه از عهده ی موفق ساختن انسان ها به کسب سعادت حقیقی بر نیامدند، یا اگر حاجتی را به طور نسبی برطرف کردند، احتیاجات دیگری را بر جامعه ی بشری افزودند.
6- شفای دردها و چاره ی بیچارگی ها در قرآن است؛ شفا از بدترین دردها که کفر و نفاق است و انحراف و گمراهی، و چاره جویی برای برطرف کردن مشکل ترین گره که عبارت است از: «جهل از حکمت وجود آدمی در این دنیا».
7- آن چرا که می خواهید، با راهنمایی های قرآن از خدا مسألت کنید و با محبت به قرآن رو به خدا کنید و آن را وسیله ی مسألت از خلق نکنید. به وسیله ی قرآن و  فهم آیات آن همه مسائل زندگی دنیوی و حیات و اخروی خود را از خدا سؤال کنید و پاسخ خود را از این کتاب دریافت نمایید. با توجه به معانی آیات قرآنی، انسان آگاه مسائل حقیقی خود و پاسخ آنها را از خداوند سبحان در می یابد.
8- عمل به قرآن، سعادت انسان را در این دنیا و رستگاری او را در ابدیت تضمین می کند، این است که معنای شفاعت قرآن در دنیا و در روز قیامت و ابدیت. هم چنین، اگر قرآن در آخرت، بدی کسی را گوید، یعنی زندگانی اش در دنیا مطابق قرآن نباشد و قرآن آن را مردود شمارد، گواهی قرآن بر علیه او مورد تصدیق قرار می گیرد.
9- به وسیله ی قرآن برای پروردگارتان استدلال کنید. از دو جهت بسیار مهم، قرآن می تواند دلیل برای خدا باشد:
الف: از جهت عظمت و نهایی بودن همه ی مطالب آن، زیرا همه ی ما می دانیم که هر مطلبی که در قرآن آمده است، درباره ی آن مطلب، فوق آن را که در قرآن آمده است، از هیچ متفکر و مکتبی نمی توان سراغ گرفت.
ب: بشریت باید از آیات قرآنی، همه ی مشیت و اراده ی تکوبنی و تشریعی او را به کمک فطرت پاک و عقل سلیم درک کند.
10- همه ی کشتکاران اقوام و ملل درباره ی کشت و برداشت محصول آن، در روز قیامت مورد بازخواست قرار خواهند گرفت، مگر کشتکارانی که بذرهای حقایق قرآنی را در دل کاشته و به وسیله ی معانی قرآن، آن را آبیاری نموده، شخصیت خود را شایسته ی لقاءالله در ایام الله و ابدیت ساخته اند.
11- از قرآن برای نفوس خود، نصیحت و اندرز بطلبید و آراء و نظریات خود را به قرآن عرضه کنید – و اگر ناسازگاری احساس کردید- آراء خود را متهم نموده و در برابر قرآن، تمایلات خود را خائن تلقی کنید.


منابع :

  1. محمدتقی جعفری- قرآن نماد حیات معقول- صفحه 25-29

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/400314