عرش و کرسی خداوند در مکتب خلفا

خدایی که در روایت های مکتب خلفا دارای دست و پا و دیگر اعضا می باشد، جا و مکان نیز باید داشته باشد! در این باره امام مجسمه در عصر خود، «محمدبن عثمان دارمی» ( متوفای 280 ق) در کتابش می گوید: "إن لله عرشا موصوفا فوق السماء السابعه، تحمله  الملائکه. و الله فوق کما و صف نفسه بائن من خلقه"، «خداوند را عرش مشخص و معلومی، بالای آسمان هفتم می باشد که ملائکه آن را حمل می کنند و خداوند بالای قرار دارد، همان گونه که خودش را وصف کرده جدای از خلقش می باشد.» و همو با بی به نام «قرار داشتن پروردگار تبارک و تعالی بر فراز عرش، و بالا بودن او در آسمان ها، و جدا بودنش از خلق، در کتاب خود آورده است.

«ابن خزیمه» نیز در کتاب خود، بابی با نام «قرار گرفتن خالق علی اعلای ما، که هر کاری که مشیتش قرار گیرد انجام می دهد، بر عرش خویش، و بودنش بالای عرش و بالای هر چیز در بلندی» دارد.

دارمی از پیامبر روایت می کند که فرمود: «منی پس از آنکه چهل شب در رحم ماند، فرشته مسوول نفوس بنی آدم، آن منی را به معراج نزد پروردگار بالا می برد و می گوید: پروردگارا! این بنده تو مرد است یا زن؟...»

دارمی پس از نقل این روایت، خطاب به جهمیه می گوید: «چنانچه خداوند بنا بر دروغ شما در رحم زن و در شکم با همان منی می باشد، پس این فرشته منی را به کجا بالا می برد؟» و نیز می گوید: «خداوند ملک قدوس که از خلقش جدا زیست می کند، چه سبب  می شود که جا و مکان گزیند در اماکن  کثیف، و در شکم انسان ها و مرغان و حیوانات، و اینکه در هر گوشه ای جزئی از ذاتش قرار گیرد؟!» یعنی بنابر گفته مخالفان مجسمه که می گویند: «خداوند در همه جا هست»، باید در هر جا و گوشه ای، جزئی از اندام خداوند باشد. در این صورت چه سبب می شود که خداوند  جای خود را از بالای عرش تغییر دهد، و اجزایی از ذات مقدسش در جاهای کثیف قرار گیرد؟!

«دارمی»، «ابن خزیمه» و دانشمندانی دیگر از مکتب خلفا، درباره مدعای خود در مورد عرش و کرسی؛ به چندین آیه و چندین حدیث استدلال کرده اند که اکنون ما چند نمونه از آنها را بررسی می نماییم.

* عرش خدا قبل از خلق مخلوقات:
در صحیح بخاری، سنن ترمذی، سنن ابن ماجه، مسند احمد، و تفسیرهای طبری و ابن کثیر و سیوطی و دیگران، آمده است: «از پیامبر سوال شد: خداوند پیش از آنکه موجودات عالم را خلق کند، در کجا بود؟ فرمود: در میان ابری بود که نه در زیر آن ابر، هوا بود، و نه در بالایش و در عالم هیچ موجودی نبود، و عرش خداوند بر روی آب قرار گرفته بود.»

دانشمندان مکتب خلفا با این حدیث، آیه "و کان عرشه علی الماء" ( سوره هود / آیه 7) را تفسیر کرده و گفته اند: عرش باری تعالی، پیش از خلق مخلوقات، بر آب قرار داشته است. آنگاه درباره عرش چنین روایت کرده اند:

*عرش خدا بر پشت بزهای کوهی:
ابو داوود و ابن ماجه و احمد ابن حنبل روایت کرده اند: «رسول خدا فرمود: فاصله زمین تا آسمان، هفتاد و یک، و یا هفتاد و دو، و یا هفتاد و سه سال است. فاصله آسمان دوم نیز تا آسمان سوم همان اندازه است»، و همچنان تا هفت آسمان را شمرد. سپس فرمود: «در بالای  آسمان هفتم دریایی قرار گرفته که عمق آن به اندازه فاصله دو آسمان است، و در بالای آن، هشت بز کوهی قرار کرفته است که فاصله سم آنها تا زانویشان، به اندازه دو آسمان می باشد، و عرش بر پشت آن بزهای کوهی قرار گرفته است، و فاصله دو سطح پایین و بالای عرش، به اندازه فاصله میان دو آسمان می باشد. بعد فرمود: و خداوند در بالای آن عرش قرار گرفته است.

* سنگینی خدا بر عرش و کرسی یا «حدیث اطیط»:
ابن خزیمه و ابو داوود و دارمی، و ابن اثیر در نهایة اللغه و آلوسی در تفسیرش، روایت کرده اند: «رسول خدا با انگشت های خود شبه قبه ای تشکیل داد. سپس فرمود: عرش خدا در بالای آسمان ها، مانند این دست من است. و عرش ] در اثر سنگینی خدا که بر آن قرار دارد[ مانند جهاز شتر می ماند که وقتی کسی سوار آن می شد، صدای غژغژ می کند.»

ابوداوود صاحب سنن می گوید: ابن بشار این حدیث را چنین نقل نموده است:
«خداوند در بالای عرش، و عرش او در بالای آسمان ها قرار گرفته، و عرش در زیر خداوند صدا می کند؛ مانند صدای جهاز شتر از سنگینی که بر او سوار شده است.»

و نیز در تفسیرهای طبری، ابن کثیر و سیوطی، از عمر روایت کرده اند: «زنی به خدمت پیامبر رسید، و از حضرتش رفتن به بهشت را درخواست کرد. پیامبر در جواب او پس از گرامی داشتن باری تعالی فرمود: کرسی خدا به پهنای زمین و آسمان ها وسعت دارد، دارای صدای غژغژ می باشد، مانند صدای غژغژ جهاز نوی شتر که از سنگینی خدا غژغژ می کند، و ]خدا [ چهار انگشت از هر سمت ]کرسی[ بیشتر است.» یعنی اینکه نشیمنگاه خدا- العیاذ بالله- از هر طرف چهار انگشت بزرگ تر از پهنای کرسی می باشد! همچنین معلوم می شود  خداوند بسی سنگین و عظیم الجثه می باشد! معاذ الله من هذا القوال. اینک بنگریم این روایت ها که آنها را «حدیث اطیط» نام گذاردیم، از کجا آمده است و اصل آن چیست؟

«حدیث اطیط» در روایت کعب الاحبار یهود:
کعب گوید: "إن الله خلق سبع سموات و من  الإرض مثلهن. ثم جعل ما بین کل سمائین کما بین السماء الدنیا و الارض  و کثفهن مثل ذلک. ثم رفع العرش فاستوی علیه. فما فی السموات سماء إلا و لها أطیط  کأطیط الرحل العلافی أول ما یر تحل من ثقل الجبار فوقهن"، «خداوند، هفت آسمان، و مانند آن از زمین آفرید. سپس بین آسمانی تا آسمان دیگر، فاصله ای به اندازه فاصله آسمان دنیا تا زمین قرار داد. و ضخامت هر آسمانی را به اندازه فاصله بین آسمان ها قرار داد. سپس عرش را برافراشت و بر آن آمد. آنگاه هیچ آسمانی نبود مگر آنکه به سبب سنگینی خدای جبار بر فراز آن صدای غژغژی داشت؛ مانند صدای غژغژ  جهاز شتر که تازه بر آن سوار شده باشند.» به نظر می رسد، اصل روایت های اطیط، همین روایت کعب الاحبار  می باشد.

* روایتی درباره کرسی و حاملان کرسی:
«مقاتل» در تفسیر آیه "و سع کرسیه السموات و الأرض» ( سوره بقره / آیه 255)، چنین روایت کرده است: «کرسی را چهار فرشته حمل می کنند... فرشته ای چهره اش مانند انسان است که او سرآمد شکل ها باشد. آن فرشته از خدا  برای آدمیان روزی می طلبد. و فرشته ای چهره ای بر شکل  سرآمد چارپایان، یعنی گاو نر، می باشد. آن فرشته از برای چارپایان روزی طلب می کند. و فرشته ای چهره اش بر مثال سرآمد پرندگان است، و از خدا برای پرندگان روزی می خواهد که آن سرآمد پرندگان، عقاب می باشد. و فرشته ای به شکل سرآمد درندگان است که آن شیر باشد، و آن فرشته از برای درندگان روزی سوال می کند.»

روایات در باره عرش و کرسی، در مکتب خلفا بسیار است. این روایت ها سبب شده است که دانشمندان مکتب خلفا، «عرش» و «کرسی» را در قرآن به معنای یک جسم مادی تأویل کنند که خداوند بالای آن دو قرار گرفته است. در این باره ابن خزیمه، در کتاب توحید خود چنین گوید: «باب ذکر اینکه خالق علی اعلا، بالای عرش قرار دارد و بالای هر چیزی می باشد، همچنان که خود به ما خبر داده است؛ در آنجا که می فرماید: "الرحمن علی العرش استوی" ( سوره طه / آیه 5 سپس ابن خزیمه چند آیه دیگر را ذکر نموده به آنها استشهاد می کند. از آن جمله این دو آیه است:
* "ثم استوی علی العرش الرحمن" ( سوره فرقان / آیه 59)
* "و هو الذی خلق السموات و الأرض فی سته أیام و کان عرشه علی الماء..." (سوره هود / آیه 7).


دراین باره، دیگر دانشمندان مکتب خلفا نیز به این آیات استدلال نموده و گفته اند: خداوند بالای عرش جا دارد. و اما درباره کرسی، یک آیه در قرآن کریم آمده است: "وسع کرسیه السموات و الأرض" ( سوره بقره / آیه 255)، «کرسی خدا، آسمان ها و زمین را فراگرفته است.»

«کرسی» در زبان عربی، چهارپایه ای را گویند که شاهان آنگاه که بر عرش جلوس می کنند پاهای خود را روی آن می‏گذارند. گروهی از دانشمندان مکتب خلفا، کرسی را در آیه کریمه "وسع کرسیه السموات و الأرض" به همین معنی دانسته اند. و بعضی دیگر کرسی را در این آیه، همان عرش دانسته اند.

خلاصه آنکه دانشمندان مشهور مکتب خلفا، عرش و کرسی را یک جسم مادی پنداشته اند و گمان برده اند که باری تعالی خود نیز همانند یک جسم مادی، بالای عرش قرار دارد. به این ترتیب، آیات گذشته و آیات دیگر همانند آنها را، طبق پنداشت خود تأویل می نمایند.


منابع :

  1. سید مرتضی عسکری- نقش ائمه (ع) در احیای دین- از صفحه 335 تا 341

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/400968