بررسی گناه دشنام

هر نوع فحش و دشنام که به مسلمان غیرمتظاهر به فسق داده شود و موجب اذیتش شود، حرام است و تعزیرش با شرائطی واجب می شود، مثل اینکه بگوید: ای فاسق، ای شرابخوار، ای خوک، ای سگ، و مثل اینکه او را به بعضی از امراض سرزنش کند مثلا بگوید ای کور، کچل، شل و نظائر این ها. و در مستدرک الوسائل است که حضرت امیرالمومنین (ع) فرمود: «اگر مردی به مرد دیگر بگوید فاسق یا خبیت یا کافر یا منافق یا حمار، باید او را  سی و نه تازیانه بزنند.» در حرمت دشنام فرقی بین رحم و اجنبی نیست و همچنین دشنام به خدمت گزار و شاگرد با دیگران فرقی ندارد.

دشنام و روایات: اخبار وارده در این باب بسیار است از آن جمله امام صادق علیه السلام می فرماید: «هرزگوئی جفا کاریست و جفاکاری در آتش است». «چهار نفرند که دوزخیان  از آن ها در آزارند، یکی از آنها کسی است که پیوسته از دهانش  چرک و خون جاری است و آن کسی است که در دنیا دشنام دهنده بوده».

پاسخ دشنام: ضمنا باید دانست همان طوری که ابتدا فحش دادن حرام است پاسخ دادن به فحش هم حرام می باشد. بلی در صورتی که قذف نکند و فقط به آنچه دشنام داده شده پاسخ گوید مانعی ندارد، مثلا اگر کسی به او بگوید ای جاهل احمق ظالم، در جوابش اگر بگوید جاهل توئی، احمق توئی، ظالم توئی مانعی ندارد، چنانچه در قرآن مجید تصریح می فرماید: «کسی که به شما ستم کرد به آنچه کرده تلافی کنید» ( سوره بقره / آیه  194)، و همچنین فرموده «اگر مظلوم در مقام  تلافی برآید، مانعی ندارد». (سوره شوری / آیه 41)، «و اگر می خواهید تلافی کنید به مثل آنچه به شما شده تلافی کنید» به شرطی که از حد نگذرد.

حضرت موسی بن جعفر (ع) درباره دو نفری که به یکدیگر دشنام می دهند فرموده «آنکه اول دشنام داده ستمکارتر است و تا وقتی که ستم دیده از حد نگذراند وزرش به عهده  اولی است ولی اگر از حد گذرانید وزر و گناهش به عهده خودش می باشد» یعنی مانند اولی گنه کار است. و گذراندن از حد در پاسخ مثل این است که دشنام دهنده بگوید ای الاغ و در پاسخ گفته شود ای سگ یا مثلا در جواب یک مرتبه دشنام دو مرتبه یا بیشتر  همان لفظ را تکرار کند. و باید دانست که جواز جواب دادن به مثل در صورتیست که دشنام دهنده عذرخواهی نکند پس اگر بلافاصله معذرت طلبید و پوزش خواهی کرد باید عذرش را بپذیرد و جواب به دشنام ندهد. حضرت موسی بن موسی جعفر(ع) درباره دو مردی که به هم دشنام دهند، فرمود: آنکه آغاز به دشنام کرده ستمکارتر است و گناه او و گناه طرفش به عهده او است تا وقتی که از ستم دیده عذر نخواسته است.

خاموشی بهتر است: ناگفته نماند، جواب به مثل، با رعایت امور مزبوره، هر چند جایز است لیکن سکوت اولی و افضل خواهد بود چنانچه در قرآن مجید می فرماید: «و سزای بدی، بدی مثل آن است پس کسی که ببخشد و تلافی ننماید و کارش را صلاح کند، پاداشش با خداست ( سوره شوری / آیه 40)، در جای دیگر می فرماید: «بخشیدن شما به پرهیزکاری نزدیکتر است».

و مرویست که حضرت امیرالمومنین شنید مردی قنبر را دشنام می دهد. قنبر خواست پاسخ گوید حضرت او را صدا زد که آرام باش بگذار تا این فحش دهنده خوار شود. همانا  به خاموشی خود خداوند بخشنده  را خشنود می کنی و شیطان را به خشم می آوری و دشمن خود ( دشنام دهنده) را شکنجه می دهی، به خدائی که دانه را شکافت و مردم را آفرید سوگند، که مومن خدا به چیزی مانند بردباری خشنود و شیطان را به چیزی مانند خاموشی خشمناک نمی سازد و احمق  را به چیزی مانند سکوت در پاسخش شکنجه نمی  دهد. اگر بتواند در پاسخ دشنام و سخن ناروا، صحبت شیرین کرده و او را نصیحت کند یعنی در برابر بدی نیکی کند مقام ارجمندی را دارا گردیده چنان که در قرآن مجید می فرماید «کردار نیک و بد با هم برابر نیست، بدی را به نیکی بران، ( با کسی که به تو بدی  کرد نیکی کن) در این هنگام دشمنت چنان با تو دوست می گردد که می پنداری دوستی  خویشاوند است. اما این خصلت پسندیده را ندهند مگر به کسانی که صبر کننده و صاحب بهره بزرگ از خیر و ثواب باشند.

در کتاب کشف الغمة نقل کرده مردی از اهل شام وارد مدینه شد دید مردی بر استر نیکوئی سوار است، گفت نیکوتر از آن مرد ندیدم، دلم به او مایل شد خواستم او را بشناسم  پرسیدم این شخص کیست؟ گفتند حسن بن علی (ع) است. پس خشمناک شدم و حسد ورزیدم که چرا علی (ع) چنین فرزندی داشته باشد پس به سوی او رفتم و گفتم تو پسر علی بن ابیطالب هستی؟ فرمود بلی من پسر علی هستم. گفتم توئی پسر کسی که مشرک بود و چنین و چنان بود؟ تا توانستم ناسزا و دشنام به خودش و به پدرش گفتم و او ساکت بود تا اینکه خودم شرمنده شدم و چون سخن من تمام شد خندید و فرمود گمانم غریبی و شامی هستی؟ گفتم بلی. فرمود اگر نیاز به منزل داری ما تو را جای می دهیم  و اگر به مال نیازمندی ما به تو می دهیم و اگر گرفتاری داری ما تو را  یاری می کنیم. پس از آن حضرت شرمنده شدم و از خلق کریم او به شگفت آمدم و از نزد او برگشتم در حالی که نزد من از همه محبوب تر بود.


منابع :

  1. شهید عبدالحسین دستغیب- گناهان کبیره(باب اول)- از صفحه 221 تا 224

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/401314