مراقبت از تحریکات دشمن در داخل حکومت اسلامی، یکی از وظایف حکومت پیامبر(ص)

مهمترین وظیفه «سازمان اطلاعات و جاسوسی» مراقبت از تحرکات و نفوذ دشمن در داخل کشور اسلامی است تا در داخل کشور افراد و یا گروههائی پیدا نشوند و به عنوان «ستون پنجم» دست به خرابکاری نزنند و در نتیجه باعث سقوط دولت و حکومت اسلامی گردند، چنانچه در زمان پیامبر اکرم (ص) مسلمانان دقیقا فعالیتهای منافقان و دشمنان داخلی را تحت نظر داشتند و کوچکترین توطئه را در نطفه خفه می کردند. آری سراسر تاریخ زندگی پیامبر اکرم این روش را نشان می دهد که او همیشه می کوشید که دشمن در برابر حق تسلیم گردد، و هرگز نظر انتقام و نابودی دشمن را نداشت. در بسیاری از نبردهائی که خود آن حضرت شخصا شرکت می نمود، و یا موقعی که گروهی را برای نبرد اعزام می کرد، هدف این بود که توطئه دشمن برچیده شود، اجتماع آنان به هم بخورد و افراد متفرق گردند، زیرا او به خوبی  می دانست که اگر موانع از سر راه تبلیغ اسلام برداشته شود، منطق نیرومند اسلام در محیط آزاد، تأثیر خود را خواهد کرد و همین افراد که اجتماع آنها مانع از نفوذ و تبلیغ اسلام بود، اگر خلع شوند و به حالت جنگی خاتمه دهند افراد طبعا بر اثر راهنمائی فطرت، مجذوب آئین توحید شده، در شمار یاران و پیروان اسلام در خواهند آمد. از این نظر بسیاری از ملل مغلوب که در مقابل قدرت نظامی اسلام شکست خوردند و سپس در محیط دور از تشنج و غوغا، در تعالیم اسلام به فکر و تدبیر فرو رفتند و شیفته اسلام گردیدند و خود به نشر تعالیم اسلام  پرداختند در موقع فتح مکه، این موضوع به کامل تر ین صورت تجلی نمود. پیامبر می دانست که اگر مکه را فتح کند و دشمن را خلع سلاح و محیط را آزاد و آرام سازد، چیزی نخواهد گذشت که همین گروه که فعلا دشمنان سرسخت اسلام می باشند، از یاران و مجاهدان در راه اسلام خواهند بود.. بنابراین باید بر دشمن پیروز شد، و او را مغلوب ساخت ولی هرگز نباید او را نابود کرد و تا آنجا که امکان دارد باید از خونریزی جلوگیری نمود. برای رسیدن به این هدف مقدس (مغلوب کردن دشمن بدون خونریزی ) باید از اصل «غافگیری دشمن» استفاده کرد و پیش از آنکه دشمن به فکر دفاع بیفتد و قوا و نیروی گرد آورد، به او حمله برد و او را خلع  سلاح کرد. شکی نیست این اصل در صورتی عملی است که تمام اسرار نظامی امت اسلامی محفوظ  بماند و به دست دشمن نیفتد، اصولا دشمن نداند که آیا پیامبر در صدد حمله هست یا نه؟ و بر فرض فکر حمله، از وقت و مسیر حرکت ارتش اسلام آگاه نباشد و در غیر این صورت، «اصل» مزبور عملی نخواهد شد. پیامبر برای فتح مکه و گشودن محکم ترین دژهای بت پرستی  و برانداختن حکومت ظالمانه قریش که بزرگترین سد در راه پیشرفت آئین توحید بود، بسیج عمومی اعلام کرد و از خداوند خواست که جاسوسان قریش از حرکت مسلمانان آگاه نشوند. برای عملی ساختن این موضوع، تمام راههائی که منتهی به مکه می گردید، تحت مراقبت مأموران  حکومت اسلام قرار گرفت و رفت و آمدها شدیدا تحت کنترل در آمد، هنوز سربازان اسلام حرکت نکرده بودند که جبرئیل به پیامبر گزارش داد که شخصی به نام «حاطب بن ابی بلتعه» به قریش نوشته و با زنی قرار بسته که با اخذ مبلغی نامه وی را به قریش برساند و در آن نامه پاره ای از اسرار نظامی اسلام و حمله قریب الوقوع مسلمانان به مکه فاش شده بود. پیامبر به علی (ع) و زبیر و مقداد مأموریت داد که راه مکه را پیش گیرند و این  زن را هر کجا دیدند دستگیر نمایند و نامه را از وی بگیرند. آنان در نقطه ای زن را دستگیر کرده و بارها او را دقیقا وارسی کردند ولی چیزی نیافتند خصوصا که زن مسأله بردن نامه را از طرف «حاطب» شدیدا تکذیب می کرد. علی (ع) فرمود: «به خدا سوگند هرگز پیامبر خلاف نمی گوید باید نامه را بدهی والا هر طوری که شده نامه را از تو می گیریم.» در این لحظه زن احساس کرد علی (ع) تا فرمان پیامبر را انجام ندهد دست بر نمی دارد بدین جهت به حضرت گفت مقداری فاصله بگیرد، سپس نامه کوچکی از لای تابهای گیسوان بلند خود، در آورد و به علی (ع) تسلیم نمود و او نامه را به  حضور پیامبر آورد، پیامبر «حاطب» (نویسنده نامه) را به شدت مورد مذمت و نکوهش قرار داد. برای اینکه این جریان بار دیگر تکرار نگردد، آیاتی از اوائل سوره «ممتحنه» نازل گردید و آغاز آن چنین است: «یا  ایها الذین آمنوا لا تتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء تلقون الیهم بالموده و قد کفروا بما جاءکم من الحق...» (سوره ممتحنه / آیه 1«ای کسانی که ایمان آورده اید، هرگز نباید کافران را که دشمن من و شمایند یاران خود بر گرفته، طرح دوستی با آنها افکنید..» پیامبر، این چنین عملیات جاسوسی دشمن را در داخل بی اثر می ساختند و از این جاست که بعضی از علمای اسلام بر ضرورت وجود سازمانی که افراد را کنترل کند و بتواند نقشه های خائنانه دشمن را کشف نماید، تأکید می کنند.

قاضی ابو یوسف در «کتاب الخراج» می گوید: بر امام لازم است بر مرزهائی که به کشورهای کفار باز می شوند، مرزبان بگمارد تا از تجار و افرادی که از این مرزها عبور می کنند کاملا  بازجوئی نمایند و هرکس سلاح همراه داشته باشد از او گرفته شود، و هرکس نامه ای با خود حمل کند بررسی گردد و اگر در نامه اخباری راجع به مسلمانان باشد نامه و صا حب آن بازداشت شده، پیش امام فرستاده شود تا امام درباره آن تصمیم بگیرد.


منابع :

  1. آیت الله جعفر سبحانی- مبانی حکومت اسلامی- از صفحه 656 تا 659

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/401507