جهل و غفلت، یکی از موانع معرفت و شناخت حقیقت در قرآن

در آیات شریفه قرآن پیرامون حجاب جهل و غفلت، که از موانع شناخت آدمی است، چنین می خوانیم:

1- «کذلک یطبع الله علی قلوب الذین لا یعلمون» (سوره روم/ آیه 59)

2- «لتنذرما قوما انذر آبائهم فهم غافلون- وجعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشینا هم فهم لا یبصرون- وسواء علیهم انذرتهم ام لم تنذرهم لا یومنون» (سوره یس/ آیات 6-9-10)

ترجمه:

1- «اینگونه خداوند بر دلهای کسانی که آگاهی ندارند مهر می نهد!»

2- «تا قومی را انذار کنی که پدران آنها انذار نشدند و لذا غافلند – ما در پیش روی آنها سدی قرار دادیم، و در پشت سرشان سدی، و چشمان آنها را پوشاندیم، لذا چیزی را نمی بینند و برای آنها یکسان است چه انذارشان کنی یا نکنی، ایمان نمی آورند!»

تفسیر و جمع بندی
در نخستین آیه مورد بحث بعد از تاکید بر اینکه در این قرآن برای مردم هرگونه مثالی زدیم و حقائق را در لباسهای مختلف، گاه آیات آفاقی و انفسی، گاه وعده و وعید، و زمانی امر و نهی، گاهی بشارت و انذار، گاه از طرق فطری و عاطفی، و گاه از راههای استدلالی برای مردم بیان کردیم ولی گروهی آنچنان جاهل و غافلند که اگر هر آیه و نشانه ای بیاوری باز می گویند شما اهل باطلید، می افزاید: «اینها همه به خاطر ان است که خداوند بر دلهای کسانی که نمی دانند و در جهل خویش اصرار دارند و هرگز حاضر نیستند با بی نظری و بی طرفی جویای حق باشند مهر می نهد و درک و تشخیص را از آنان می گیرد». در حقیقت این آیه اشاره به یکی از بدترین انواع جهل می کند که آن را «جهل مرکب» می نامند، یعنی در عین اینکه جاهل است خود را عالم می پندارد، و اگر هم کسی بخواهد او را از جهلش بیدار کند گوش شنوائی ندارد، به همین دلیل چنین شخصی در جهل مرکبش ابدلدهر می ماند. اگر طرف خطاب «جاهل بسیط» باشد یعنی کسی که می داند که نمی داند و در عین حال حاضر به پذیرش حق باشد هدایت او بسیار آسان است، هنگامی حجاب بر دل می افتد و مهر بر قلب نهاده می شود که جهل به صورت مرکب آمیخته با روح عدم تسلیم گردد. در اینجا شعر لطیفی از بعضی از شعرای عرب در بعضی از تفاسیر نقل شده است:

قــال حمار الحــــکیم یوما                                     لو أنصفونی لکنت ارکب!

لانــــنی جاهل بســـیط                                          و صـــاحبی جاهل مرکب!

«روزی الاغ آن مرد دانشمند (مغرور و منحرف) چنین گفت: اگر در حق من انصاف دهند من باید سوار شوم! چرا که من جاهل بسیطم در حالی که صاحب من جاهل مرکب است»!
قسمت دوم از این آیات اشاره به گروهی از غافلان می کند که بر اثر جهل و غفلت و لجاجت، فرمان عذاب الهی درباره آنها صادر شده و قابل هدایت نیستند. سپس قرآن ترسیم عجیبی از حجابهائی که اطراف عقل آنها را احاطه کرده دارد، می گوید: ما در گردن آنها غلهائی قرار داده ایم که تا چانه ها ادامه دارد و سرهایشان را بالا نگهمیدارد، و در پیش روی آنها و پشت سرشان سدی قرار دادیم و برچشمهایشان پرده افکندیم، لذا چیزی  را نمی بینند. سدهای پیش رو و پشت سر اشاره به حجابهائی است که آنها را از مشاهده آیات آفاقی و آثار خدا در پهنه هستی باز می دارد. و غلهائی که بر گردنشان است و سرشان را به بالا نگهمیدارد شاید اشاره به محرومیت آنها از مشاهده آیات انفسی و نشانه های خدا در وجود خودشان است و از آن بدتر بر چشمهایشان پرده افتاده، پرده ای از جهل و غرور و غفلت. بدیهی است با اینهمه حجابها چه انذارشان بکنند و چه نکنند، چه آیات قرآن را از لبهای پاک محمد (ص) بشنوند یا نشنوند، هرگز هدایت نخواهند شد، آنها نه تنها اسیر یک زنجیر که اسیر زنجیرها و زندانها هستند (توجه داشته باشید که «اغلال» جمع است). بعضی از مفسران سدهای پیش رو را اشاره به موانعی می دانند که آنها را از هدایت نظری و استدلالی محروم می کند و سدهای پشت سر را به موانعی که آنها را از بازگشت به هدایت فطری باز می دارد.

حجاب جهل در احادیت اسلامی
1- در حدیثی از امیرمومنان علی(ع) می خوانیم که درباره جاهل فرمود: "الجاهل میت بین الاحیاء"، «جاهل مرده ای است در میان زندگان».

2- «در جای دیگر فرمود: "الحمق من ثمار الجهل"، «حماقت از میوه های جهالت است». روشن است همان گونه که مرده درک و احساسی ندارد از جاهل  لجوج و بی خبر نیز نمی توان انتظار فهم حقیقی داشت.

3- «افراد جاهل مرکب لجوج آنچنان هستند که حتی بر عالمان واقعی خرده می گیرند نه تنها خود را گمراه نمی دانند، بلکه آنها را گمرا می شمرند، لذا در حدیثی از امام موسی بن جعفر(ع) آمده است: "تعجب الجاهل من العاقل الکثر من تعجب العاقل من الجاهل"، «تعجب جاهل از عاقل بیشتر از تعجب عاقل از جاهل است».

4-«این سخن را با حدیثی از امیر مومنان (ع) پایان می دهیم فرمود: "ان قلوب الجهال تستفزها الاطماع وترتهنها المنی و تستغلقها الخدایع"، «دلهای جاهلان را طمع به حرکت در آورد، آرزو ها آن را در گرو خویش می گیرد، و خدعه ها و نیرنگها آن را به خود مربوط می سازد» و تعجب نیست چنین دلی از درک حقیقت محجوب باشد.


منابع :

  1. آیت الله مکارم شیرازی- پیام قرآن جلد اول- از صفحه 326 تا 330

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/401548