ویژگی های مومنان بهشتی در سوره توبه

در آیه ی 112 سوره توبه، صفت مومنانی که طرف معامله ی خدا قرار می گیرند و بهشتی می شوند؛ آمده است.

«التائبون»

الف: توبه کارند

شرط اول این که توبه کار باشند. ببینید اگر واقعا کج می روید و انحراف دارید؛ برگردید. اگر چشمتان آلوده و زبانتان آلوده و کسبتان آلوده است، تائب باشید. اگر با همین آلودگی بمانید انتظار بهشتی شدن نداشته باشید! آلوده ها را به بهشت راه نمی دهند. بهشت دارالسلام و جایگاه سالمان است. هرکسی در زندگی خود در هر شغل و شأنی که هست، آلودگیها دارد و خودش بهتر می داند که نقص و عیبش در کجاست. آیا واقعا چشمم پاک است؟ زبانم پاک است؟ کسب و کارم پاک است؟ اموالم روی حساب شرع است؟ اگر نیست؛ تا فرصت باقی است اقدام به اصلاح نماید که به همین زودی این کوتاه زودگذر بساط خود را برمی چیند. دنبالش برزخ و پس از آن محشر فرا می رسد. آنوقت است که آتش حسرت از درونمان شعله می کشد که ای عجب! من که می توانستم از کجروی برگردم و توبه کار شوم و خود را اصلاح کنم، پس چرا نکردم؟!

ب: عابدند

«العابدون»

شرط دوم، عبادت است. اول توبه کار شوید و سپس به عبادت بپردازید. اول این دیوار سیاه جان را سفید نموده و بعد روی آن نقاشی کنید. اول تائب بشوید و تیرگیها و آلودگیها را از صفحه ی دل بزدایید، آنگاه نماز که می خوانید و روزه که می گیرید و اتفاقاتی که می نمایید، تأثیر معنوی بسیار عالی در روح خویش احساس می کنید.

ج: سیاحتگر عابدند

«السائحون»

در معنای  این کلمه مفسران، وجوه مختلفی گفته اند. مشتق از سیاحت است و به معنای «سیاحتگران». حال آیا منظور از سیاحتگران کیانند؟ بعضی گفته اند: کسانی هستند که در نقاط مختلف عالم می گردند و آثار توحیدی را مورد مطالعه قرار می دهند و به فلسفه ی تاریخ و علل ارتقاء و انحطاط ملل می اندیشند. البته این مطلب در جای خود بسیار خوب است اما مناسب با سیاق آیه و قبل و بعد این جمله نیست! برخی به معنای روزه داران گفته اند که: «السائحون» یعنی (الصائمون)؛ ولی آنچه که بهتر به نظر می رسد، همان است که بعضی براساس روایت معنا کرده و گفته اند: سیاحتگران کسانی هستند که در مراکز عبادت در حال گردشند. از رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده که:  «سیاحه امتی فی المساجد»؛ البته نه این که از این مسجد به آن مسجد می روند؛ بلکه احتمالا مراد این باشد که کاری که می کنند در همان کارشان عبادت خدا می کنند و رضای خدا را طالبند. مسجد می‌آیند، عبادتگاه خداست. سرکار می روند، محل کارشان نیز معبد و عبادتگاه آنهاست. برای مسلمان همه جا مسجد است و جای انجام تکلیف الهی است. تنها مسجد برای مسلمان معبد نیست. در محل کارش نیز اشتغال به عبادت دارد و می کوشد که برای جلب رضای خدا کار کند و حلال مشکلات مردم باشد. اگر طبیب است، اگر دانش آموز یا معلم است، اگر وزیر یا وکیل است، هرچه که هست معبدش همان محل کارش می باشد. برای مسلمان همه جا معبد است و پیوسته از این معبد به آن معبد می رود و در مراکز عبادت در حال سیاحت است. اگر این طور معنا کنیم ظاهرا مناسب با کلمات قبلی و بعدی خواهد بود.

د: رکوع و سجود می کنند

«الراکعون الساجدون»

رکوع می کنند، در مقابل فرمان خدا خم می شوند. سجده می کنند. در مقابل خدا به  خاک می افتند و کمال خضوع انسان در حال سجده است.

ه: امر به معروف و نهی از منکر می کنند

«الامرون بالمعروف»، «امر به معروف می کنند»

«الناهون عن المنکر»، «نهی از منکر کرده و جلوی  منکرات را می گیرند[».

این یک وظیفه ی بزرگ اجتماعی هر فرد مسلمان است که با لحاظ شرایط مخصوص، باید به مردم بگوید فلان چیز واجب است، انجام بدهید. فلان چیز حرام است، ترک کنید! اگر امر به معروف و نهی از منکر با لحاظ شرایط داشتیم، اجتماع امروز ما به این فساد نمی افتاد!

دلیل واضح رشد فساد اجتماعی

این فساد اجتماعی موحش برای این است که تارک امر به معروف و نهی از منکر بوده ایم!! در خانه ها والدین اولادشان را امر به معروف و نهی از منکر  نمی کنند چه برسد به سایر افراد در سایر جاها!

ز: سپاسگزار خدایند

«الحامدون»

یعنی انسانهای مومن، تمام نعمت ها را از خدا می دانند و او را حمد می کنند و نسبت به دیگران نیز حسد نمی ورزند که چرا  آن یکی فلان نعمت را دارد و من ندارم؟ می گویند: مردم هرچه دارند خدا داده است و بجا داده و حکیمانه داده است.

«وهنیالهم»

آخرین صفت از صفات نه گانه ی مومنان:

ح: نگاهبان حدود خدا هستند

«والحافظون لحدود الله»، «نگهبانان حدود خدا هستند».

دین خدا حدود دارد. از خودتان اعمال سلیقه نکنید. دخل و تصرف در مسائل دین ننمایید.

«تلک حدود الله و من یتعد حدود الله فقد ظلم نفسه» (طلاق/1«هرکس تعدی به دین خدا کند، در واقع ستم به خود کرده و پایه ی سعادت خود را متزلزل نموده است».

عده ای هستند که فقط به عبادت می پردازند و به مسائل اجتماعی دین کار ندارند. با اینکه دین همه چیز دارد. دین مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و عبادی دارد. باید تمام حدود دین رعایت شود و در همه جا رنگ خدا محفوظ بماند.

«صبغه الله و من أحسن من الله صبغه» (بقره/138عده ای دیگری هستند که تنها به مسائل اجتماعی دین اهمیت می دهند و نسبت به مسائل عبادی کم اعتنا هستند. در صورتیکه یک مومن مسلمان باید در زندگی دینیش، جامع باشد. در مسجد عابد باشد و در مدرسه مدرس، در مطب پزشک و در مزرعه زارع و در بازار تاجر و در همه جا به یاد خدا باشد و مطیع فرمان خدا و حافظ حدود خدا.


منابع :

  1. سیدمحمد ضیاء آبادی- تفسیر سوره توبه(جلد دوم) – از صفحه 383 -388

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/402307