آیینه دار نور السموات و الارض

فارسی 2907 نمایش |

خداوند درباره ی مقام نورانیت حضرت رسول (ص) می فرماید: «کتاب أنزلناه إلیک لتخرج الناس من الظلمات إلی النور بإذن ربهم إلی صراط العزیز الحمید؛ قرآن را از آن رو بر تو فرستادیم که مردم را از هرگونه تیرگی و تاریکی رهایی بخشیده آنها را نورانی کنی.» (ابراهیم/ 1) کسی که راه را نمی بیند دست به تباهی می زند، انسان روشن، دست و زبان خویش را به گناه نمی آلاید چون می داند که باطن آن سم و زبانه ی آتش است و عاقل هرگز به زبانه ی آتش دست نمی زند.
خدا «نورالسموات و الأرض؛ خدا نور آسمان ها و زمین است.» (نور/ 35) است و اراده کرده مردم با دست و زبان تو ای پیامبر، و سنت و سیرت تو نورانی بشوند، خدایی که چنین است در آیینه ی جلال و جمال تو جلوه کرده، تو آیینه دار جلال و جمال حقی، تو از خود نوری نداری ولی جانت آیینه ای است به سمت ”نور السموات و الأرض“. دیگران یا آیینه نیستند یا اگر جانشان شفاف است نمی دانند آیینه ی جان را به کدام سمت نگه دارند تا در آن، نور خدا بتابد. بعضی نیز آیینه ی هستی خود را تیره ساخته اند مانند سالمندان یا میانسالانی که عمری را به گناه سپری کرده اند: «کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون؛ چنین نیست [که مى پندارند،] بلکه اعمالشان زنگارى بر دل هاشان گردیده است.» (مطففین/ 14) و بعضی، چون نوسالان و جوانانی که تازه به تکلیف رسیده اند آیینه ی قلبشان شفاف است ولی نمی دانند به کدام سمت نگه دارند تا در آن نور خدا بتابد. صرف داشتن آیینه برای کسب نور کافی نیست بلکه باید بداند که آن را به کدام سمت نگه دارد تا شعاع خورشید حقیقت در آن تابیده و منطقه جان را روشن سازد.
رسول خدا آیینه ی تمام نمایی است که جهت تابش نور را می داند و دستور خدا را که فرمود: «فأقم وجهک للدین حنیفا؛ پس حق گرایانه، به سوى این آیین روى آور.» (روم/ 30) امتثال کرده مانند حضرت ابراهیم (ع) می گوید: «وجهت وجهی للذی فطر السموات و الأرض حنیفا و ما أنا من المشرکین؛ من خالصانه روى دل به سوى کسى داشته ام که آسمان ها و زمین را آفرید و من از مشرکان نیستم.» (انعام/ 79) یعنی، وجهت وجه قلبی لنور السموات و الأرض. و نیز بر اساس فرمان الهی می گوید: «إن صلوتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین؛ بگو: بى گمان، نماز و عبادات من، و زندگى و مرگ من همه براى خدا پروردگار جهانیان است.» (انعام/ 162) یعنی چهره ی جانم را متوجه خدا کردم و آیینه ی هستی خود را به سمت او نگه داشتم. وقتی آیینه به سمت ”نورالسموات و الأرض“ بود آن نور در این چهره می تابد، هم صفحه ی آیینه را روشن می کند و هم منطقه ای را که برابر آیینه قرار دارد.
لذا می فرماید: به تو قرآن دادم تا مردم را نورانی کنی، تو مظهر ولایت الهی هستی که خداوند با تابیدن آن مؤمنان را از تاریکیها به نور بیرون می آورد: «الله ولی الذین ءامنوا یخرجهم من الظلمات إلی النور؛ خدا سرپرست مؤمنان است و آنان را از تاریکى ها به سوى روشنایى بیرون مى آورد.» (بقره/ 257) مردم نورانی مردمی هستند که حق را بدانند و طبق دانسته و علم خویش عمل کنند، آن کس که نمی داند یا می داند ولی عمل نمی کند در تاریکی است. تو نه تنها باید مردم را راهنمایی کنی و آنان را به نور دعوت نمایی بلکه باید دست آنها را گرفته از ظلمت بیرون بیاوری و به نور برسانی، مانند کسی که برای نجات غریق، در ساحل قدم می زند تا اگر کسی در شرف غرق شدن بود دستش را گرفته او را از کام مرگ برهاند؛ این را «إخراج» می گویند. این قدرت را به اذن پروردگارت تنها تو داری و این راه، راه خدای «عزیز حمید» است، مردم باید راهی را طی کنند که با پیمودن آن «حمید» گردند «حمید» به انسانی می گویند که کار او پسندیده است، به پیامبر می فرماید: «جامعه را به محمدت دعوت کن.» یعنی افراد جامعه طوری باشند که محمود و مورد ثنای دیگران قرار گیرند، نه تنها فرد را، بلکه امت را و نه تنها مردم یک منطقه را بلکه مردم همه مناطق را نورانی کن.
خدای سبحان می خواهد فرد یا جامعه ذاتا، صفتا و فعلا پسندیده باشند، کارشان را خدا، پیغمبر، عقل و فرشته بپسندند پس پیغمبر تا روز قیامت مدار نورانیت فرد و جامعه است.

منـابـع

عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 8 صفحه 250

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد