آموزه ها و تعالیم اصلی اوپانیشادها (تناسخ)

فارسی 5501 نمایش |

٣. همسانی آتمن و برهمن یا خود و خدا
آموزه دیگر اوپانیشادها که در پیوند با دو آموزه پیشین و شاید مهم ترین آموزه اوپانیشادهاست همسانی و عینیت آتمن با برهمن است که در ضمن مباحث پیشین و در فرازهایی که از اوپانیشادها نقل شد اشارات مکرر به آن وجود داشت. این آموزه که آن را در یک کلام چنین می توان خلاصه کرد که «خود حقیقی انسان همان خداست» و یا «آتمن همان برهمن است»، در مهاواکیه ها (Mahâvâkya)، یا جملات بزرگ و مهم اوپانیشادها، از قبیل «آن تو هستی»، «من برهمن هستم» و یا در معادله «برهمن = آتمن» به صراحت بیان شده است. بر اساس این آموزه «خود همان خداست که در نتیجه آمیختن با ناخود، یا ضمائم مادی، حقیقت الهی خود را فراموش کرده است. درک این همسانی و همانی نقطه اوج معرفت، و غایت سلوک فرزانگان هندی است و این مهم، با معرفت به خود، که در حقیقت همان معرفت به برهمن است، حاصل می شود، همان که: در درون دل است و از دان های برنج و یا بذر جوی کوچک تر و در عین حال از زمین و آسمان و همه جهان بزرگتر است. درک خود یعنی درک سه ویژگی ذاتی خود؛ یعنی هستی محض (satyam)، آگاهی محض (jnanam)، و بهجت محض (ânantam) که در حقیقت سه ویژگی ذاتی برهمن است. کسی که به چنین آگاهی به خود نایل شد؛ همان گونه که در ماندوکیه اوپانیشاد و سایر اوپانیشادها بدان تصریح شده «خود او در خود متعال محو می شود»، چنان که گفته اند «گر به خود آیی به خدایی رسی!. نتیجة همسانی آتمن و برهمن، حضور الهی در ذات انسان است. با وجود آنکه به گفته اوپانیشادها برهمن غیرقابل شناخت و توصیف است، این میل به شناخت برهمن که در ما وجود دارد از همان حضور ناشی می شود، و اگر چنان نبود چنین خواستی نیز در ما نبود، و توانایی ما بر چنان شناختی نیز محصول همین حضور است اگر ما در شناخت برهمن توفیقی می یابیم بدان دلیل است که برهمن در ما به خود آگاه میشود. به همین دلیل است که برهمن را که در روح انسان جای دارد تنها از طریق تجربه روحانی و نه به وسیله منطق می توان شناخت. درک او هنگامی میسر می شود که تجربه کننده، تجربه و موضوع تجربه، در یک کل واحد در هم آمیزند و حجاب هایی که شناسای و موضوع شناسایی و یا ذهن و عین را از هم جدا می کند، کنار روند و در آن صورت در یک تجلی ناشناختنی و توصیف ناشدنی «حقیقت حقیقی»، مکشوف می گردد. به اعتقاد برخی هندشناسان، نظریه همانی آتمن و برهمن که به اعتقاد آﻧﻬا «مهم ترین تحول در کل تاریخ اندیشه هندی است» نتیجه فرایندی است که از دوره منتره های متأخر و براهمنه ها آغاز می شود و در اوپانیشادها تداوم می یابد، که بر اساس آن گرایشی وجود دارد به یافتن نوعی مطابقت میان فرد و جهان و یافتن مطابق و المثنایی از اجزای مهم هر کدام در دیگری، در واقع تلاش می شد تا جهان برحسب فرد توضیح یابد. این تلاش برای رفتن از جزئی معلوم به کلی نامعلوم را در ریگ ودا، در سرود مشهور پروشه سوکته (purusasūkta) و یا یکی از سرودهای مربوط به آئین تدفین که در آنجا آمده است: «بگذارید چشم به خورشید، نفس به باد و... برود» می توان مشاهده کرد. تعمیم پرانه یا نفس حیاتی فردی به پرانه کیهانی نیز در همین راستا صورت می گیرد. چنین نگرشی به جهان، به صورت یک فرد کیهانی به طور طبیعی بر مفهوم آتمن نیز تأثیر گذارد و چیزی را که فقط یک اصل روانی است به اصلی کیهانی متحول ساخت و آتمن به عنوان روح یا درونی ترین حقیقت انسان به عنوان روح کیهانی یا درونی ترین حقیقت جهان شد. به جز آموزه هایی که به عنوان تعالیم اصلی اوپانیشادها بدان پرداخته شد، نکات دیگری نیز وجود دارد که ذکر آﻧﻬا برای انعکاس دیدگاه های کلی اوپانیشادها ضروری است. مباحثی از قبیل مراتب هستی، برهمن و جهان، مایا، حقیقی بودن یا نبودن جهان، کرمه و مسئله تناسخ.

مراتب حقیقت و یا نظام سلسله مراتبی موجودات در اوپانیشادها
همان گونه که «خود» دارای مراحل و یا به اصطلاح قشرهایی بود که در ﻧﻬایت به خود حقیقی می انجامید، عالم وجود نیز دارای مراتبی است. این مراتب، به صورت پراکنده، در اوپانیشادها مطرح و تصدیق شده است. در مکاتب گوناگون نیز این مراتب به صورتهای مختلف ذکر شده اند. رسیدن به نظری جامع و دقیق که ناظر به کل ادبیات ودایی باشد کاری است مشکل و شاید دست نیافتنی. در عین حال، می توان با توجه به اشارات مکرر اوپانیشادها طرحی اجمالی بسیار ساده شده از نظامی بسیار پیچیده را به صورت زیر عرضه داشت که در ترتیبی نزولی سامان یافته است:
برهمن (Brahman)
پوروشه (Purusha = شخص، یا اولین روح یا افعل افعال)
پرآریتی (Prakriti یا اولین افعل منفعل که دوشادوش و در عرض اصل پیشین است)
ایشوره ( Ishvaraیا روح خلاق)
ویرات (Virât= روح کیهانی)
هیرنیه گربهه (Hiranyagarbha= بیضه طلایی یا روح جهان)
برهما (Brahmâ= سازنده جهان)
پرجاپتی (Prajâpati= اصل و نیای همة مخلوقات، خدایان و ارواح)
دوها (Devas = خدایان و الهه ها. شامل نیروهایی که اساس موجودات آسمانی، پدید ههای طبیعی، حواس، عناصر اصلی آتش هوا، آب و فضا و زمین)
پتراها (pitrâs= ارواح نیاکان)
جهان موجودات فردی

برهمن و آفرینش
برهمن، حقیقتی مطلق و کاملا غیر شخصی است و بیشتر دارای معنایی متافیزیکی است تا الهیاتی. بدین لحاظ در اوپانیشادها مگر در مواردی که ضرورت سیاق اقتضا نموده است با ضمیر«آن» و نه «او» بدان اشاره شده است. بنابراین نمی توان آن را با خدای آفریدگار اسلامی و یا یهودی مسیحی، مقایسه نمود. در اینجا و به تبع آن در مکتب ودانته، آفرینش در مفهومی که در ادیان ابراهیمی مطرح است، وجود ندارد. جهان از برهمن به بیرون بسط یافت. عبارات زیادی از اوپانیشادها بر این امر دلالت دارد، از جمله برهمن با تمرکز و مراقبه بسط مییابد متجلی می شود، آنگاه مادهغذا بوجود می آید از ماده غذا، حیات، ذهن، عقل و هفت جهان. و از کارهایی که در جهان ها انجام می شود، رشته بی منتهایی از آثار و نتایج کارها بدنبال می آید.

مفهوم مایا
در مورد وجود مفهوم مایا در اوپانیشادها دو دیدگاه کلی وجود دارد. برخی معتقدند که این آموزه در اوپانیشادها نامعلوم و ناشناخته است. دیدگاه دیگر بر این عقیده است که وجود دیدگاه غیر کیهانی از برهمن در اوپانیشادها، مستلزم وجود مفهوم و اندیشه مایاست؛ زیرا مایا اصلی است که برهمن غیرکیهانی را به صورت برهمن کیهانی نشان می دهد. به اعتقاد این گروه این اندیشه از قبل در اوپانیشادها وجود داشته، اما طبیعتا همه جنبه هایی را که بعدها در نتیجه توضیح و تفصیل این نظریه در ادویته ودانته بدان داده شد، دارا نبود. البته خود تعبیر «مایا» به ندرت در اوپانیشادهای قدیمی به کار رفته، اما در ادبیات حتی کهن تر نیز این تعبیر یافت می شود، گو اینکه معنای آن همیشه به وضوح مشخص نیست. در ادبیات پس از آن که چندان هم متأخر نیست این تعبیر به کار رفته است. در اوپانیشادهای قدیمی تر نیز که در آنجا واژه مایا را نمی یابیم، واژه هم معنای آن یعنی اویدیا وجود دارد. عباراتی نیز در آﻧﻬا از این قبیل وجود دارد که تنها هنگامی که، به عبارتی، ثنویتی وجود دارد، در آن صورت، شخص دیگری را می بیند، شخص دیگری را می بوید. عباراتی نیز در اوپانیشادها وجود دارد آه جهان را غیرحقیقی و تنها برهمن را حقیقی معرفی می کند. مرا از غیر حقیقی به حقیقی رهنمون باش مرا از تاریکی به نور رهنمون باش. و یا مثلا در چاندوگیه اوپانیشاد تجربة متعارف ما از زندگی را دروغ معرفی می کند که حقیقت غایی را از ما پنهان می دارد. این عبارات و نظایر آن هما نگونه که پژوهشگرانی چون دوسن نیز تصدیق می کنند به وضوح به ایده پدیداری بودن جهان اشارت دارند و می توانند به طور حتمی همان مفهوم مایا را القا کنند. با وجود این، برخی محققین همچون راده اکریشنان تأکید می کنند که به سختی می توان در اوپانیشادها این نظر را یافت که همة جهان متغیر یک بافته بی اساس خیالی، یا یک نمایش پدیداری صرف و یا جهان سایه ها باشد. این گروه عبارات مذکور از اوپانیشادها را به گونه ای دیگر تفسیر می کنند. به هر صورت به تعبیر داسگوپتا آموزه مایا که در بریهد ارنیکه اوپانیشاد تقریبا یکبار و در شوتا شوتره چندین بار اشاره شده، به مبنا و شالوده فلسفه ودانته شنکره تبدیل شد که در آن فقط برهمن حقیقی است و هر آنچه غیر از آن است، غیرحقیقی است.

تناسخ و کرمه
این دو اندیشه مرتبط که امروز از ارکان باور هندویی به شمار می روند در دوره ودایی چندان مطرح نبوده کند. به اعتقاد مردمان ودایی هر کدام از اعضای انسان پس از مرگ به یکی از بخشهای متناسب با آن در جهان می پیوندد، چشم به خورشید، نفس به باد و غیره. در این دوره اعتقاد به مکافات اعمال خوب و بد در زندگی دیگر نیز وجود داشته است. در اوپانیشادها شاهد رشد چشمگیر عقیده به حیات پس از مرگ در قالب اعتقاد به تناسخ هستیم که شاید از خارج از سنت برهمنی و آریایی و احتمالا تحت تأثیر اندیشه های بومی به این منابع راه یافته باشد.

عقیده به مکافات اخروی ودایی
به اعتقاد داسگوپتا اعتقاد به تناسخ در اوپانیشادها در دو مرحله و یا در دو خط متمایز رشد کرده است. بر اساس یکی از این دو که بیان روشن آن در چاندوگیه اوپانیشاد مشاهده می شود، عقیده به مکافات اخروی ودایی با آموزه تناسخ درهم آمیخته است. بر این اساس، در حیات پس از مرگ دو راه تصور می شود؛ یکی راه پدران یا پیتریانه (pitryâna) و دیگر راه خدایان یا دویانه (devayâna). آﻧﻬایی که کارهای خیر و یا عام المنفعه از قبیل حفر چاه ها انجام می دهند پس از مرگ راه پدران را می گیرند که مطابق آن، روح پس از مرگ ابتدا وارد دود، سپس وارد شب و نیمه تاریک ماههای سکل و ﻧﻬایتا وارد ماه می شوند. تا مادامی که ذخیره کارهای نیک آﻧﻬا باقی است در ماه هستند و سپس از طریق اثیر، باد، دود، بخار، ابر، باران، علف، غذا، دانه، و از طریق جذب غذا توسط انسان، به رحم مادری وارد و مجددا زاده می شوند. بر اساس این روایت، روح هم در ماه مکافات می بیند، و هم مجددا در این جهان زاده میگردد. اما راه خدایان برای آسانی است که به پرورش ایمان و ریاضت پرداخته کند؛ این ارواح پس از مرگ با موفقیت به شعله داخل می شوند و از طریق روز، نیمه روشن ماه های سکل، نیمه روشن سکل، خورشید، ماه، آذرخش، ﻧﻬایتا به برهمن میروند و هیچ گاه باز نمی گردند، به تعبیر دوسن معنای همه اینها این است که روح در راه خدایان به قلمروهایی از روشنایی دست می یابد که دائما در حال فزونی هستند و در این مسیر همه روشن ها و درخشان ها چونان ایستگاهی در راه برهمن نورالانوار جمع شده کند.

آموزه تناسخ بدون برداشت ثمرات اعمال در زندگی های دیگر
آموزه دیگر موجود در اوپانیشادها در مورد آخرت، همان آموزه تناسخ بدون ترکیب با عقیده برداشت ثمرات اعمال در زندگی های دیگر و دو راه مذکور است. تفصیل این آموزه در بریهد آرنیکه اوپانیشاد مطرح شده است. از تأمل در این اوپانیشاد معلوم می شود که روح پس از آنکه دوره حیات فعلی اش به پایان می رسد خودش بدن را نابود می کند و با اعمالش قالب و ساختاری جدید بنا می کند. ترک بدن در هنگام مرگ، تنها برای ساختن بدنی جدیدتر در این جهان دیگر است. بدنی که در اینجا نوزایی را تجربه می کند؛ انباشتی از مقولات مختلف و اتحادی از گرایش های اخلاقی و روانی و نیز عناصری است که بدن مادی را بوجود می آورند. مجموعه این فرایند تغییر و تحول و تولد مجدد، از طبیعت روح ناشی می شود؛ زیرا میل و خواسته موجود در آن موجب اراده، و اراده موجب عمل، و ثمرات مترتب بر عمل موجب نوزایی و بازگشت مجدد به جهان میشود. مهم ترین جنبه متمایز این آموزه این است که به امیال، و نه کرمه به عنوان علت نوزایی می نگرد، به گونه ای که اگر این امیال متوقف شوند رنج تولدی دیگر نخواهد بود، کرمه فقط، عامل ارتباط میان امیال و نوزایی است. بنابراین هیچ کدام از پیچیدگی های آموزه کرمه را که مابعدها در پیشرفت های متأخر تفکر هندو مشاهده می شود، در اوپانیشادها نمی توان یافت.

منـابـع

رادها آریشنان- سروپالی- تاریخ فلسفه شرق و غرب- جلد 1

میان محمد شریف- تاریخ فلسفه در اسلام- جلد 1.

ابوالفضل محمودی- فصلنامه علمی پژوهشی انجمن معارف اسلامی- شماره اول- زمستان ٨٣- مقاله حکمت اوپانیشادی

ف لرس. ف هک- تفکر فلسفی در هند پیش از اسلام- ترجمه دکتر فتح الله مجتبائی- جلد 1، صفحه 27

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد