گسترش تفکر و قلمرو زیدیه در یمن

فارسی 4857 نمایش |

پیش زمینه های ظهور زیدیه در یمن

ورود زیدیه به یمن به سال های پایانی قرن دوم بازمی گردد. هنگامی که محمد بن ابراهیم معروف به ابن طباطبا در سال 199 هجری دعوت خود را علنی ساخت، برادرش قاسم بن ابراهیم، معروف به قاسم رسی را به مصر و ابراهیم بن موسی را به یمن گسیل داشت. ابراهیم بن موسی به دعوت زیدیه در یمن پرداخته و تعدادی از قبایل را به سوی جذب کرد، ولی در جنگ با محمد بن عیسی بن ماهان، فرمانده سپاه عباسی در سال 201 هـ. شکست خورد و به بغداد کوچید، ولی روابط خود را با قبایل یمنی حفظ کرد. بعد از ابراهیم بن موسی تا ورود الهادی الی الحق در سال 280 هـ. به یمن از زیدیان خبری نیست.

حکومت الهادی الی الحق در یمن

یحیی بن حسین بن قاسم بن ابراهیم طباطبا بن اسماعیل بن ابراهیم بن حسن بن امام حسن مجتبی (ع)، معروف به الهادی الی الحق، ابتداء به طبرستان رفته و مردم را به سوی خویش دعوت کرد، ولی با مخالفت محمدبن زید که در آن زمان امام زیدیان طبرستان بود، روبرو گردید. بنابراین آن جا را ترک گفته و به سوی یمن رهسپار گردید و مردم صنعا دعوت وی را پذیرفتند، ولی پس از چندی از اوامر او سرپیچی کردند. بنابراین یحیی بن حسین به حجاز رفت و در آن جا بیتوته کرد. در این هنگام آشوب ها و اختلافات در یمن فزونی یافت و باعث گردید که مردم یمن بار دیگر از یحیی بن حسین دعوت کرده و او را به نزد خویش بخوانند. یحیی بن حسین در سال 284 هجری به صعده رفته و حکومت زیدیان یمن را تشکیل داد. وی در فرامین خود، مردم را به توحید، عدل، وعد و وعید، امر به معروف و نهی از منکر فراخواند و با مسیحیان نجران پیمان بست. الهادی الی الحق در ادامه به تصرف اطراف پرداخت و مردم نواحی شمالی یمن را فرمانبردار خود ساخت. هادی در سال 288 هجری توانست صنعاء را نیز به تصرف درآورد و مناطق جنوب را نیز به منطقه فرمانبرداری خود بیفزاید. وی در طول سالیان حکومت خود با قرامطه و اسماعیلیان درگیر بود و شهر صنعاء چندین بار به تصرف اسماعیلیان درآمده و دوباره بازپس گرفته شد. هادی الی الحق بعد از عمری تلاش در راه برپایی حکومت زیدیان در یمن در سال 298 هجری از دنیا رفت و فرزندش جای او را گرفت. هادی در مذهب زیدیه امام و مجتهد بود و مذهب نوینی بنیان نهاد که به هادویه شناخته می شود. وی به عنوان امیرالمؤمنین با مردم بیعت کرد و بر سکه های ضرب شده توسط دولت او عنوان «الهادی الی الحق امیرالمؤمنین ابن رسول الله» منقش گردیده است. (خضیری احمد در کتاب دولت زیدیه در یمن، ترجمه احمد بادکوبه هزاره، در صفحه 37 می نویسد: «دو سکه در موزه هنر اسلامی قاهره موجود است که در صعده در سال 298ق ضرب شده است.» گفتنی است که این کتاب فقط درباره حکومت هیجده ساله یحیی بن حسین است)
فخر رازی در کتاب الشجرة المبارکه در باب مذهب الهادی الی الحق می نویسد: «یحیی ابوالحسین... کتاب جامعی در فقه نوشته، که در اکثر ابواب آن با فقه ابوحنیفه موافق است. ناصر اطروش مسائل بسیاری از این کتاب را نقض کرده است. وی در سال 245ق در مدینه به دنیا آمده و در ایام معتضد، خلیفه عباسی، در سن 35سالگی در سال 280 در صعده یمن خروج کرد». (فخر رازی، الشجرة المبارکة فی أنساب الطالبیه، ص39) یحیی بن حسین کتب متعددی نگاشته و غالب آنها به چاپ رسیده است. مجموعه رسائل اعتقادی هادی الی الحق در مجموعه ای به نام مجموع رسائل الامام الهادی الی الحق القویم یحیی بن الحسین بن القاسم بن ابراهیم توسط عبدالله بن محمد شاذلی به چاپ رسیده است. در این مجموعه حدود سی و هشت رساله و جوابات یحیی بن حسین جمع آوری شده است. از رسائل قابل توجه در این مجموعه رد مجبره، رد تحریف قرآن، تأیید منزلة بین منزلتین معتزله، رد حسن بن محمدبن حنفیه در جبر، ادله امامت امام علی (ع) و عصمت انبیاء است. یکی از نکات جالب در یکی از رساله ها این است که از وی سؤال می شود که عقل رسول خدا (ص) مثل عقل ابوجهل است یا با هم فرق دارند؟ که وی قائل به تفضل الهی در عقل پیامبر است. (مجموعه رسائل امام هادی، صص558 ـ 562)
کتاب های دیگر وی نیز مثل کتاب اصول الدین، کتاب المنتخب (در فقه)، کتاب تثبیت الامامه، کتاب الفنون (در فقه)؛ تفسیر قرآن (ضمن کتاب المصابیح الساطعة الانوار فی تفسیر اهل البیت) و... در دهه اخیر به چاپ رسیده است. همچنین محمد عماره در رسائل العدل والتوحید پنج رساله از رسائل یحیی بن حسین را تصحیح و چاپ کرده است.

حکومت یمن بعد از امام هادی الی الحق

بعد از درگذشت یحیی بن حسین، فرزندش محمد به جای پدر زمام امور را در دست گرفته، ولی درباره خلافتش اختلاف کردند و بنابراین به نفع برادرش احمد، از حکومت کناره گرفت و به تألیف و تدریس مشغول شد. احمد بن یحیی بن حسین معروف به ناصر در سال 301ق به حکومت رسید و جنگ های متعددی با قرامطه داشته و همیشه پیروز میدان بود. از وی نیز کتب متعددی در طبقات یاد شده است، که برخی از آنها به چاپ رسیده است. آقای موسوی نژاد در کتاب تراث الزیدیه از چهار کتاب محمد بن یحیی بن حسین نام برده که یکی از آنها مجموعه رسائل هشت گانه وی است. (سید علی موسوی نژاد، تراث الزیدیه، ص70) از کتاب های احمدبن یحیی بن حسین نیز تعدادی به چاپ رسیده است که یکی از آنها کتاب النجاة لمن اتبع الهدی و اجتنب الردی است که چاپ های متعددی دارد. مؤلف تراث الزیدیه نوشته است که مجموعه رسائل احمدبن یحیی بن حسین در حال تحقیق و چاپ است.
حکومت زیدیه یمن بعد از وفات احمد ناصر در سال 322ق (325 یا 315ق) به ضعف گراییده و بین فرزندان ناصر بر سر رهبری اختلاف افتاد. این اختلافات حدود شصت سال ادامه داشت تا این که در سال 388ق المنصور بالله قاسم بن علی عیانی، از نوادگان قاسم رسی به امامت رسید. وی در ابتداء توانست نفوذ خود را تا نجران ادامه دهد، ولی عدم همراهی مردم صعده با وی موجب شد که وی به صعده لشکرکشی کند و آن جا را به فرمان خویش درآورد. با اطاعت مردم صعده، اهالی مناطق دیگر نیز به اطاعت وی درآمده، ولی این آرامش طولانی نبود و بار دیگر آشوب ها گسترش یافت. وی بعد از عمری تلاش در راه سرکوب آشوبگران در سال 393 هجری از دنیا رفت. بعد از وی فرزندش حسین بن قاسم در سال 401 هجری ادعا کرد که همان مهدی بشارت داده شده است. و قبایل حمیر و حمدان با وی بیعت کرده و افکار او را پذیرفتند و این چنین فرقه ای به نام حسینیه در تاریخ زیدیه یمن شکل گرفت. اطلاعات ما تا این اواخر از فرقه حسینیه بسیار اندک بود، تا این که در این اواخر آقای موسوی نژاد مقاله ای با عنوان «مهدویت و حسینیه زیدیه» به چاپ رسانده و مطالب مفیدی در این زمینه ارائه داده اند. (ر. ک: مجله هفت آسمان، ش27، پاییز 1384ش)
دائرة المعارف اسلام انگلیسی درباره حسین بن قاسم و حسینیه مدخلی ندارد و مدخل حسینیه دائرة المعارف تشیع خلط فراوان دارد. در مدخل آل طباطبا در دائرة المعارف بزرگ اسلامی در ذیل نام حسین بن قاسم عیانی آمده است که «پیروان وی بر این باورند که حسین بن قاسم، امام زنده غایب است و روزی آشکار گشته و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد. به پیروان او نسبت داده شده که عقیده دارند، کلام او برتر از کلام پیامبر است.» (دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج2، ص61)
البته عالمان متأخر زیدیه این گزارش ها را صحیح ندانسته و آنها را رد کرده اند، ولی از لا به لای برخی مطالب زیدیه به دست می آید که تا حدود یک قرن افرادی همچنان منتظر بازگشت حسین بن قاسم به عنوان مهدی موعود بوده اند. گویا بعد از این اتفاق و تشتت فکری ایجاد شده بین زیدیان یمن، قدرت سیاسی لرزان آنها سست تر شده و زیدیان یمن بعد از روی کارآمدن چند امام دیگر، در سال 444ق از صلیحیون اسماعیلی شکست خوردند و این چنین به محاق رفتند. این محاق حدود دویست سال طول کشید و از حدود 404 قمری، زمان فوت حسین بن قاسم، تا 583 ق ادامه داشت. مؤلف تاریخ الیمن السیاسی دوره اول دولت زیدیه در یمن را (یعنی از دولت هادی تا حسین بن قاسم) دوره اضطراب و عدم استقرار سیاسی معرفی می کند. (محمد یحیی الحداد، تاریخ الیمن السیاسی، ج2، ص17)

ظهور مطرفیه در دوران فترت

در دوران انزوای زیدیه در یمن، یکی از بزرگان زیدی مذهب با نام مطرف بن شهاب بن قاسم دیدگاه های جدیدی ارائه داد که با مخالفت شدید علمای زیدی روبرو گردید. وی در دوران صلیحیون می زیست و باید حوالی سال های 470 تا 480 هجری از دنیا رفته باشد. مهمترین دیدگاه مطرفیه به مسائلی پیرامون أعراض بازمی گردد. مطرفیه قائل بود که خداوند چهار عنصر آب، آتش، باد و خاک را آفریده و باقی اشیاء را از این چهار عنصر پدید آورده است. بنابراین بر اثر تأثیر و تأثیرات بین این چهار عنصر تغییرات طبایع اجسام حاصل می شود و خداوند تأثیری در این تغییرات ندارد. بنابراین لزومی ندارد که خداوند به صفات مربوط به این مسائل متصف گردد. گویا این نکته حرف تازه ای نبود و برخی از معتزله بغداد همچون ابوالقاسم بلخی نیز به آن معتقد بوده اند. ولی علمای زیدیه این دیدگاه را نپذیرفته و قائل بودند که خداوند أعراض را در اجسام اختراع می کند و می آفریند که به این گروه مخترعه می گفتند. تبلیغ عدم دخالت باری تعالی در اعراض اشیاء باعث برانگیخته شدن خشم برخی از علمای زیدیه شده و باعث تکفیر مطرفیه گردید و ردیه های بسیاری علیه آنها نوشته شد.
بنابر برخی از گزارش ها مطرفیه امور قبیح را به خدا نسبت نداده و می گفتند: «جانورهای موذی مورد خلق و اراده خدا نیستند همچنان که امراض و آفات و شرور نه خلق خدا است و نه مورد اراده او.» گویا انتشار عقاید مطرفیه در دوران فترت باعث نگرانی برخی از علمای زیدیه مخترعه شده و وظیفه شرعی خود دانسته که به مقابله با آن بپردازند. این مسئله باعث مهاجرت علمای زیدی مذهب ایران به یمن شد. زید بن حسن بیهقی (م552) از ایران به یمن مسافرت کرده و با مناظرات خود توانست برخی از علمای مطرفیه را متقاعد کرده که از عقاید خود دست بردارند. فرد دیگر که به مبارزه سرسختانه علیه مطرفیه پرداخت، قاضی جعفربن عبدالسلام (م572) است که نقش مهمی در کمرنگ کردن فعالیت مطرفیه داشته است. ردیه نویسی علیه مطرفیه در میان زیدیه قرن ششم و هفتم متداول بوده است و این چنین کم کم مطرفیه در قرن هشتم روبه اضمحلال گذاشته و دیگر طرفدارانی نیافت.

دوره دوم حاکمیت ائمه زیدیه بر یمن

بعد از یک دوره خموشی و فترت در سال 583 هجری امام عبدالله بن حمزه مردم را به خویشتن دعوت کرده و برخی از اهالی صعده با وی بیعت کردند، ولی به خاطر اوضاع اجتماعی تا سال 594 هـ. قیام خود را علنی نکرد. وی بارها با ایوبیان جنگید و توانست صنعا را نیز از دست ایوبیان رها سازد. از مهمترین فعالیت های وی، مقابله با مطرفیه بود. او در سال 611 هجری مساجد مطرفیه در صنعا را تخریب نموده و بسیاری از آنها را به قتل رساند. این مسئله باعث گردید که برخی از مطرفیه به خلیفه عباسی شکایت کرده و خلیفه عباسی نامه ای به ایوبیان نوشته و از آنها خواست که به یمن لشرکشی نمایند. زیدیه وی را امام مجدد قرن ششم خود دانسته که با قاطعیت با مبتدعان مبارزه کرده است. عبدالله بن حمزه در سال 614 هـ. از دنیا رفت و در قلعه ظفار مدفون گردید. (محمد یحیی الحداد، التاریخ العام للیمن، ج3، صص71ـ74)

مهمترین ائمه از قرن هفتم تا قرن دهم در یمن

بعد از عبدالله بن حمزه تعدادی از فرزندان و اولاد هادی الی الحق ادعای امامت کرده و با یکدیگر بر سر امامت و حکومت نزاع کردند، که کیفیت آن برای ما معلوم نیست. از مهمترین امامانی که در یمن بعد از فترت های متعددی از قرن هفتم تا قرن دهم به امامت رسیده، ولی خیلی سریع به شکست انجامید، عبارت بودند از:
1. المهدی لدین الله، احمد بن حسین مشهور به ابوطیر، که در سال 646ق امامت یافت و در سال 656 هجری به دست مخالفان خود کشته شد.
2. منصوربالله حسن بن بدرالدین محمد (م670ق) از مطرح ترین امامان زیدیه در قرون میانه در یمن.
3. متوکل علی الله، مطهربن یحیی معروف به المظلل بالغمام، متوفای 697ق.
4. مهدی لدین الله محمدبن مطهربن یحیی، که در سال 701 با وی بیعت کرده و سال ها با ایوبیان جنگید و در سال 728 هجری از دنیا رفت. این پدر و پسر از مجددان زیدیه در قرن هفتم و هشتم می باشند.
5. موید بالله یحیی بن حمزه، از نوادگان امام علی النقی (ع) که دیدگاهی زیدی داشت و در سال 729 مدعی امامت شد و تألیفات فراوانی را به نگارش درآورد.
6. مهدی الدین الله احمدبن یحیی، مشهور به ابن مرتضی، یکی از معروف ترین ائمه زیدیه در قرون گذشته و مجدد زیدیه در قرن نهم. وی در سال 793 هجری با مردم به عنوان امام بیعت کرد، ولی مخالفانش با وی جنگیده و او را اسیر کردند و هشت سال زندانی بود و برخی تألیفات خود را در زندان نگاشت. یکی از تألیفات مهم وی المنیة والامل درباره مذاهب، از کتب معتبر در باب فرق و مذاهب است. این کتاب بارها به چاپ رسیده و تاکنون سه بار تحقیق جداگانه شده است. (تراث الزیدیه، صص151ـ153)
7. هادی الی الحق عزالدین بن حسن که در سال 879 هجری به امامت رسید. وی ادامه دهنده راه ابن مرتضی بود و در زیدیه به عنوان مجدد قرن مطرح است. وی در سال 900 هجری از دنیا رفت.
8. المتوکل علی الله یحیی بن شرف الدین که در سال 912 هجری به امامت رسید و تا سال 952 هجری در صنعا حکومت کرد و در این سال حکومت را به پسرش مطهربن یحیی سپرد. وی در سال 965 هجری از دنیا رفت. مطهربن یحیی بارها با ترکان عثمانی جنگید و در سال 980 هجری از دنیا رفت.
9. المنصور بالله قاسم بن محمد که در سال 1006 هجری به امامت رسید و بارها با ترکان عثمانی جنگید و در سال 1025 هجری با ترکان قرارداد صلح بست. بعد از درگذشت وی تعدادی چند از ائمه زیدیه به حکومت رسیدند که از تاریخ فعالیت آنها چندان اطلاعی در دست نیست.
در این قرون زیدیه یمن هیچ گاه به عظمت سابق خود بازنگشته و شاید بتوان گفت به غیر از زمان هادی الی الحق و احمد ناصر و برخی ائمه دیگر، زیدیه یمن هیچ گاه حکومت مقتدری ایجاد نکردند و فقط هر از چند گاهی، امامی قیام کرده و چند صباحی بر چند شهر حکومت می کرد و سپس به خاطر جنگ های داخلی این اقتدار کوچک نیز از بین می رفت. این آشفتگی از قرن یازده بیشتر شده و حکومت زیدیان همیشه با شورش ها و اختلاف ها همراه بوده است. گاه چند امام در چند منطقه کوچک فرمان رانده و گاه اتفاق می افتاد که دو نفر در یک شهر ادعای امامت داشته اند. تفرقه، تشتت، ادعای امامت پی درپی، عدم انسجام و نظام قبیله گیری حاکم بر یمن از معضلات عدم ثبات سیاسی مقتدر در یمن بوده است. در سال 1052 هجری ترکان برای صدمین بار به یمن یورش برده و آن جا را تصرف کردند و به سرکوب زیدیه پرداختند.

زیدیه یمن در قرن چهاردهم هجری

در سال 1307 هجری محمدبن یحیی ملقب به حمیدالدین، المنصور بالله ادعای امامت کرده، ولی نتوانست کاری از پیش ببرد، تا این که امپراطوری عثمانی در سال 1337ق/ 1918م در جنگ جهانی اول از بین رفت و شرایط برای امامت فرزند حمیدالدین مهیا گردید و وی توانست بر یمن تسلط یابد. حکومت فرزندش احمد بن محمد با کودتای عبدالله سلال در سال 1382ق/ 1962م از بین رفت. از آن زمان به بعد حکومت جمهوری در یمن برپا شده و دیگر ائمه زیدیه از اریکه قدرت کنار نهاده شده اند. اکنون نیز کشور یمن به صورت دمکراتیک و جمهوری اداره شده و علی عبدالله به عنوان رئیس جمهور بر آن حکومت می کند. زیدیه حدود نیمی از جمعیت بیست و چند میلیونی کشور یمن را تشکیل می دهند و برخی از زیدیان در منطقه نجران در عربستان و تعدادی از آنها در خارج از یمن زندگی می کنند. (موسوی نژاد، «امامت از دیدگاه زیدیه»، صص37ـ 45؛ مدخل «آل طباطبا»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی).

منـابـع

مهدى فرمانیان و سیدعلى موسوى نژاد- درسنامه زیدیه «تاریخ و عقاید»- نشر ادیان

www. adyan. org

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد