مشاهیر فرقه ماتریدیه قرون چهارم و پنجم هجری

فارسی 7811 نمایش |

مکتب ماتریدیه بسیار گسترده است و دانشمندان بى شمارى از آن پیروى کرده اند. به ناچار در این نوشتار دست به گزینش زده و از قرن چهارم هجرى، که عصر ظهور و تأسیس مکتب ماتریدیه است، تا قرن چهاردهم هجرى، در هر قرن به تعداد انگشت شماری از اندیشمندان این نحله را، آن اشاره می کنیم. در اینجا و در قسمت اول به مشاهیر فرقه ماتریدیه در قرون5 و4 هجری اشاره می شود.

مشاهیر قرن چهارم هجرى
قرن چهارم براى جهان اهل سنت اهمیتى ویژه دارد. در این قرن دو شخصیت مهم، یعنى ابوالحسن اشعرى و ابومنصور ماتریدى، به اصلاح و دفاع از عقاید اهل سنت برخاستند، و با این هدف، دو مکتب کلامى نسبتا قوى در این برهه از تاریخ اسلام پدید آمد. ابومنصور در اواخر قرن سوم و ابتداى قرن چهارم ظهور کرد و مکتب خود را بنیاد نهاد، و احتمالا شاگردان پرشمارى گرد او جمع شدند. (در خصوص زندگی، آثار، استادان و شاگردان وی به «شرح احوال و آثار ابومنصور ماتریدى (1) و(2)» مراجعه شود.) بنابراین در اینجا تنها به یکى از اندیشمندان ماتریدى قرن چهارم که بسیار مهم به نظر مى رسد، اشاره مى کنیم:

ابولیث نصر بن محمد سمرقندى:
ابولیث نصر بن محمد بن ابراهیم بن الخطاب سمرقندى، از دانشمندان مهم و پر نفوذ سده چهارم هجرى است. او نزد حنفیان جایگاه مهمى دارد و با القابى چون «الفقیه» و «امام الهدى» او را مى ستایند. با این حال، از جزئیات زندگى او اطلاع چندانى در دست نیست؛ چنان که تقریبا عموم تذکره نویسان تنها نام یکى از اساتید وى، یعنى ابوجعفر هندوانى را ثبت کرده اند. هندوانى خود شاگرد ابوالقاسم صفار و او نیز شاگرد نصیر بن یحیاى بلخى (استاد ماتریدى) است. بنابراین ابولیث سمرقندى شاگرد یکى از هم قطاران ماتریدى است. همچنین از لابه لاى تفسیر او مى توان دریافت که وى نزد پدرش نیز درس خوانده است؛ چون گاه مى گوید: «حدثنى ابى»، اما از دیگر استادان او و اینکه آیا وى نزد ابومنصور ماتریدى نیز درس آموخته است یا خیر، هیچ اطلاعى در دست نیست. همچنین در خصوص شاگردان او اطلاعاتى در کتب طبقات حنفى ثبت نشده است. همچنین درباره تاریخ تولد ابولیث نیز هیچ اظهار نظرى نشده است، اما بر سر تاریخ وفات او اختلاف نظرهایى به چشم مى خورد. بیشتر تذکره نویسان، تاریخ درگذشت وى را شب سه شنبه، یازدهم جمادى الثانى سال373مى دانند؛ اما تاریخ هاى دیگرى همچون سال 375، 383، یا 393 نیز ثبت شده است. شرح حال نویسان آثار فراوانى را به وى نسبت داده اند که از جمله آنها مى توان به این نمونه ها اشاره کرد: 1. بحرالعلوم در تفسیر قرآن؛ 2. تنبیه الغافلین در اخلاق و مواعظ، 3. بستان العارفین در عرفان و تصوف، 4. فضائل رمضان در مواعظ، 5. عمدة العقائد، 6. رسالة فى اصول الدین در عقاید و کلام، 7. المقدمة، 8. خزانة الفقه، 9. النوازل من الفتاوى در فقه، 10. تفسیر جزء عم یتساءلون، 11. عیون المسائل، 12. شرعة الاسلام در فقه، 13. مختلف الروایة در باب اختلاف میان ابوحنیفه، مالک و شافعى، 14. دقائق الاخبار فى بیان اهل الجنة و النار در زهد و تصوف، و 15. قرة العیون و مفرج القلب المحزون.

مشاهیر قرن پنجم
قرن پنجم براى مکتب ماتریدى اهمیت و ارزش فراوانى دارد. در این قرن، با تلاش هاى عالمان پرنفوذ سمرقند و اقدامات آشتى جویانه برخى از ایشان، مکتب ماتریدى از شکل مکتب علماى سمرقند خارج شد و به دیگر نقاط ماوراءالنهر، از جمله حوزه مهم بخارا، نیز راه یافت. در این دوره، شخصیت هاى ماتریدى مسلک پرشمار و سرشناسى ظهور کردند، که به سه تن از آنان اشاره مى کنیم.

ابوالیسر بزدوى (421ـ493)
ابوالیسر محمد بن محمد بن الحسین بن عبدالکریم بن موسى بزدوى، از نامدارترین عالمان حنفى ماتریدى در قرن پنجم است. او به سال 421 در بزده (یا پزده) در خانواده اى اهل علم و پر آوازه به دنیا آمد. موسى بن عبدالکریم بزدوى، جد ابوالیسر، شاگرد ابومنصور ماتریدى بوده و چنان که خواهیم دید، برادرش فخرالاسلام بزدوى نیز از دانشمندان بزرگ آن دیار به شمار مى رفته است. بزدوى در سمرقند به مقام قاضى القضات دست یافت و به همین سبب «قاضى صدر» لقب گرفت، و پس از او نیز این مقام به فرزندش، قاضى ابوالمعالى احمد بن محمد بزدوى به ارث رسید.
ابوالیسر بزدوى از نظر علمى میان حنفیان و ماتریدیان جایگاهى والا دارد و در عصر خود در فقه و اصول و کلام و حدیث و مناظره، مرجع و امام حنفیان بوده است. نجم الدین عمر نسفى، شاگرد بزدوى و عالم پرنفوذ ماتریدى، در این باره مى نویسد: «او شیخ اصحاب ما (حنفیان و ماتریدیان) در ماوراءالنهر و امام على الاطلاق امامان بود؛ از همه جا (براى کسب علم) به نزد او مى آمدند. او با تصنیفات خود، در اصول و فروع، شرق و غرب را پر کرده است». به هر روى، از گزارش بزدوى در مقدمه کتاب اصول الدین نیز دامنه گسترده مطالعات او مشهود است. بنا بر اساس این گزارش، وى آثار فلاسفه اى همچون کندى و اسفزارى، و نیز کتب معتزلیانى مانند عبدالجبار رازى، جبائى، کعبى، ونظام، و نیز تصنیفات اهل تجسیم همچون محمدبن هیصم را مطالعه کرده است. همچنین وى مدعى است با کتب اشعرى و دیگر متکلمان نیز آشنا بوده و در این زمینه حدود دویست اثر را دیده است. افزون بر این، وى از دو اثر مهم ابومنصور ماتریدى، یعنى التوحید و تأویلات اهل السنة نیز نام مى برد و مدعى است که آن دو را دیده و خوانده است. بزدوى از این میان، آثار فلاسفه، معتزله و مجسمه را جزو کتب ضاله دانسته و حفظ و نگهدارى آنها را جایز نمى شمارد، اما در خصوص آثار اشعرى معتقد است وى در برخى مسائل به خطا رفته و مطالعه آثار وى براى کسانى که بر خطاهاى وى واقف باشند، اشکال ندارد. لیکن از مقام و آثار ماتریدى تجلیل مى کند و ظاهرا تمام مطالب موجود در آثار او را مى پذیرد، اما مدعى است که چون کتاب التوحید ماتریدى به دو اشکال پیچیدگى و درازگویى مبتلاست، وى کتاب اصول الدین را تألیف کرده است، وگرنه به همان بسنده مى کرد. بزدوى نزد ابویعقوب یوسف بن محمد بورى و اسماعیل بن عبدالصادق، شاگرد عبدالکریم بزدوى، درس آموخته است و شاگردان بسیارى نیز نزد او به شاگردى زانو زده اند که از جمله آنان مى توان از فرزندش ابوالمعالى احمد بن محمد بزدوى، نجم الدین عمر نسفى، برادرزاده اش حسن بن على بزدوى، علاءالدین محمد بن احمد سمرقندى، و عبدالکریم بن محمد صنائى نام برد. بزدوى در گسترش مکتب ماتریدى از سمرقند به دیگر شهرهاى ماوراءالنهر نقش بسزایى داشته است و دیدگاه هاى آشتى جویانه وى میان عالمان سمرقند (ماتریدیان) و عالمان بخارا در پذیرش افکار ماتریدى در حوزه بخارا ایفا کرده است. ابوالیسر بزدوى در رجب سال 493 در بخارا درگذشت.

فخرالاسلام بزدوى (400ـ482)
ابوالحسن على بن محمد بن الحسین بن عبدالکریم بزدوى، ملقب به فخرالاسلام از نامداران روزگار خود در حوزه علمى ماوراءالنهر بود. فخرالاسلام بزدوى، برادر بزرگ ابوالیسر بزدوى است که در فنون مختلف و بهویژه در فقه، مرجع حنفیان بوده است. منابع از وى با عنوان فقیه ماوراءالنهر، فقیه کبیر، استاد امامان و بزرگان، و صاحب طریقت در مذهب ابوحنیفه یاد و فراوان تمجید کرده اند. از زندگى فردى و اجتماعى فخرالاسلام بزدوى اطلاع چندانى در دست نداریم، اما زندگى علمى وى سرشار از افتخارات است. عناوین و القابى که هم مسلکانش به وى اعطا کرده بودند، نشان دهنده جایگاه رفیع علمى اوست. آثار فراوانى نیز به فخرالاسلام نسبت داده اند که از جمله آنها مى توان به کتاب پر حجم المبسوط در یازده جلد، شرح جامع الکبیر، شرح جامع الصغیر، اصول الفقه، و غناء الفقهاء اشاره کرد. بنابر گزارش لکنوى و زرکلى، بزدوى در سال چهارصد هجرى به دنیا آمد. درباره درگذشت وى نیز تقریبا همگان اتفاق نظر دارند که روز پنجشنبه پنجم رجب سال 482 رخ داده و او را در سمرقند به خاک سپرده اند.

ابومعین نسفى (ف. 508)
ابومعین میمون بن محمد بن محمد بن معتمد بن محمد بن مکحول نسفى مکحولى، صاحب تبصرة الادلة است. نسفى در نخشب، در نزدیکى بخارا به دنیا آمد. از زندگى شخصى و اجتماعى وى اطلاع چندانى در دست نیست. همچنین از تاریخ تولد و نخستین سال هاى زندگى وى چیزى نمى دانیم، جز اینکه زرکلى در یکى از نسخه هاى الاعلام، و به تبع وى رضاکحاله در معجم المؤلفین، تاریخ تولد وى را سال 418 ثبت کرده اند. این در حالى است که ابن قطلوبغا در تاج التراجم مى گوید: «وى به سال 508 در هفتاد سالگى در گذشته است» و در این صورت تاریخ تولد ابو معین سال 438 خواهد بود. درباره خاندان نسفى تنها همین قدر مى دانیم که آنان، خاندانى برجسته و علمى بودند، زیرا نسفى کتاب العالم و المتعلم ابوحنیفه را از پدرش محمد روایت کرده است. همچنین جد دوم او، معتمد بن محمد بن مکحول از پدر خود محمد بن مکحول، و محمد نیز از پدرش مکحول روایت و سمع حدیث کرده است، و ابومطیع مکحول بن فضل نسفى، جد چهارم ابومعین، از مشاهیر علماى حنفى است و به دلیل همین شهرت او، ابومعین را مکحولى نیز لقب داده اند. مکحول بن فضل شاگرد یحیى بن معاذ و محمد بن کرام سجستانى بود و از بزرگانى چون ابوسلیمان جوزجانى، عبدالله بن احمد بن حنبل، ابوعیسى ترمذى و... سمع حدیث کرده و کتبى همچون الشعاع و کتاب اللؤلؤیات داشته است.
اما به رغم فقدان اطلاعات کافى از زندگى شخصى و اجتماعى ابومعین نسفى، وى به لحاظ علمى، اهمیت فوق العاده اى دارد. به نظر مى رسد وى ژرف اندیش ترین شخصیت ماتریدیان پس از ابومنصور باشد. به اذعان بسیارى از محققان حوزه تاریخ و اندیشه مکتب ماتریدیه، کتاب تبصرة الادلة او، پس از التوحید ماتریدى، به مثابه دومین منبع مطالعه این مکتب به کار مى آید، و شاید بتوان وى را در اوج تفکر ماتریدى تلقى کرد. تذکره نویسان حنفى وى را با القابى چون «الامام»، «الزاهد»، «البارع» و «العالم» معرفى مى کنند. ابوحفص عمرالنسفى نیز در تجلیل از مقام وى مى گوید: «دانشمندان شرق و غرب از دریاى وجود او بهره و از انوار او پرتو مى گرفتند». نبوغ و توان بالاى علمى و نیز روحیه جدلى و کلامى او در آثارش آشکار است. درمیان متکلمان ماتریدى شخصى را به پایه ابومعین نسفى وجود ندارد و از این رو بیشترین نقش در گسترش ماتریدیه از آن اوست. همین توان علمى نسفى سبب شد که وى توجه اشخاص و دانشجویان پرشمارى را به خود جلب کند و کسان بسیارى براى بهره گیرى از دانش وى، نزد او گرد آیند. هرچند از حوزه درس نسفى و نیز شمار واقعى شاگردان او اطلاع دقیقى در دست نیست، از تعبیر نجم الدین عمر نسفى، شاگرد برجسته ابومعین، بر مى آید که وى شاگردان بسیارى داشته است. به هر روى، نسفى با ترویج و بسط اندیشه هاى ماتریدى و نیز تألیف آثار و تربیت شاگردان، آیین ماتریدى را به خوبى گسترش داد.
برخی از شاگردان وى از این قرارند: 1. نجم الدین عمر نسفى، صاحب عقاید النسفیة (متوفاى 537)،2. علاءالدین محمد بن احمد بن ابوبکر سمرقندى، صاحب تحفة الفقهاء و اللباب فى اصول الدین (متوفاى 575)، 3. علاءالدین ابوبکر بن مسعود بن احمدشافعى کاشانى، ملقب به ملک العلماء (متوفاى رجب 578)، 4. ابوالمظفر اسماعیل بن عدى طالقانى (متوفاى حدود 540)، 5. صدرالائمه ابوالمعالى احمد بن محمد بن محمد بزدوى (فرزند امام ابوالیسر بزدوى)؛ (متوفاى 542)؛6. ابوالحسن على بن الحسن بلخى (متوفاى 548)،7. ابوالفتح احمد بن محمد خلمى (متوفاى 547)، 8. قاضى ظهیرالدین عبدالرشید بن ابى حنیفه نعمان بن عبدالرزاق ولوالجى (متوفاى 540)، 9. ابوالحامد محمد بن احمد ساغرجى سفدى (متوفاى حدود 560)،10. و على بن الحسین بن محمد بلخى سکلکندى. جالب آنکه، بسیارى از این شخصیت ها شاگرد ابوالیسر بزدوى نیز هستند و برخى از آنان به مناطق غربى عالم اسلام، همچون دمشق، هجرت کرده اند. از این موضوع مى توان نتیجه گرفت که دست کم پس از ابومعین نسفى و ابوالیسر بزدوى، یعنى حدود اوایل قرن ششم، اندیشه هاى ماتریدیان به غرب جهان اسلام نیز راه یافته است.
افزون بر تربیت شاگردان، نسفى در تألیف آثار نیز سهم بسزایى داشته است. او سه کتاب مهم در علم کلام و عقاید حنفى ماتریدى دارد که عبارت اند از: تبصرة الادلة فى اصول الدین على طریقة الامام ابومنصور الماتریدى در دو جلد قطور، التمهید لقواعد التوحید یا التمهید فى اصول الدین که با هر دو عنوان، به همت دو شخص، جداگانه تحقیق و چاپ شده است و به مثابه چکیده اى براى تبصرة الادلة به کار مى آید؛ و بحرالکلام که به گزارش دکتر حربى، در سال هاى 1329 و 1340 در قاهره دو بار چاپ شده است. آثار دیگرى همچون ایضاح المجحة لکون العقل حجة، شرح الجامع الکبیر للشیبایى، مناهج الائمة، تصیید القواعد فى علم العقائد و الافساد لخدع الالحاد را نیز به وى نسبت داده اند. به اعتقاد همه شرح حال نویسان، نسفى در 25 ذى حجه سال 508 هجرى درگذشته است.
ادامه دارد...
(در قسمت دوم به مشاهیر فرقه ماتریدیه در قرون 6 و7 هجری اشاره خواهد شد.)

منـابـع

سیدلطف الله جلالی- تاریخ و عقاید ماتریدیه- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1386ش

غلامحسین ابراهیمى دینانى- کلام ماتریدى- مجله کیهان فرهنگى- شماره 130ـ131.

علی ایوب على- ماتریدیه- ترجمه غلامرضا اعوانى- در م. م. شریف- تاریخ فلسفه در اسلام ج1- ترجمه نصرالله پورجوادى- تهران- مرکز نشر دانشگاهى.

ویلفرد مادلونگ- مکتب ها و فرقه هاى اسلامى در سده هاى میانه- ترجمه جواد قاسمى- آستان قدس- مشهد- 1375 ش.

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد