ریشه های تثلیث مسیحی در ادیان باستانی و قدیم

فارسی 7129 نمایش |

مقدمه
تحقیقات تاریخى مؤید این است که بسیارى از آموزه هاى مسیحیت، از جمله تثلیث، تجسم، فدا، رستاخیز، مصلوب شدن، تاریکى جهان هنگام مرگ نجات دهنده، پسر خدا بودن، نازل شدن پسر خدا براى رهانیدن زندگان و مردگان و موارد بسیار دیگر، در آیین بت پرستان سابق، خصوصا هندوها و بوداییان وجود داشته، و از طریق آنان به کلیسا راه یافته است؛ مثلا هندوها «برهم» را خداى اکبر مى دانند که در سه «اقنوم» یعنى «برهما»، «ویشنو» و «شیوا» متجلى شده است. چنانچه «اوزیریس» در مصر، «آتیس» در آسیاى صغیر، و «دیونوسوس» در یونان، خدایانى بودند که به خاطر نجات بشر مرده بودند.
واژه ى «کیریوس» را نیز که به معناى «خداوندگار» است و «پولس» به حضرت عیسى (ع) اطلاق مى نماید، از یونانیان و سورى ها که به خداى «دیونوسوس» اختصاص داده بودند، اخذ نموده است. مطالعه ى تاریخ آیین هاى باستانى به ما نشان مى دهد که اصطلاح «پسر خدا» در قدیم بسیار معمول بوده است و بسیارى از پادشاهان، مانند «فرعون مصر»، خود را «پسر خدا» مى نامیدند. هم چنین قصه مرگ یا مصلوب شدن مقدسین، تحمل درد و مصیبت، و بالاخره رستاخیز آنان، نمونه هاى فراوانى است که در بسیارى از روایات اساطیرى قدیم آمده است: «هراکلس» یونانى، «تموز» بابلى، «آدونیس» سورى، «آتیس» فریقى، «ازیریس» مصرى، خدایانى هستند که کشته شدند؛ «پرومته»، «لیکورگوس» و «دیونیزوس» مصلوب شدند؛ برخى از این خدایان، مانند «آتیس»، «ازیریس» و «آدونیس» از قبر برخاستند و بسیارى، مانند عیسى، در روز سوم رستاخیز کردند; هر سال پیروان «آتیس» که پرستش او از آسیاى صغیر به غرب (روم) نفوذ کرده بود، شکل «آتیس» را به درخت کاج مى آویختند و براى مرگش عزادارى مى کردند و پس از سه روز آن را دفن کرده، رستاخیزش را جشن مى گرفتند و آن را نشان نجات مى دانستند و به نشان این رستاخیز از خون گاو نر تعمید مى گرفتند و کاهن آیتس اعلام مى کرد که: «دلگرم باشید، همان گونه که خداوند رستاخیز کرد، شما هم نجات خواهید یافت.»؛ پیروان «دیونیزوس» در معابد خود مجسمه یا نقش مصلوب خدا را نشان مى دادند، همان گونه که در کلیساى مسیحیت، شمایل عیساى مصلوب به جاى خدا ارائه مى شود. قصه ى رستاخیز خدایان و قهرمانان به حدى شایع بود که اریگنس (اوریحن) درباره رستاخیز عیسى مى نویسد: این معجزه براى بت پرستان چیز تازه اى نیست.

پرستش بتها در گروه سه تایی
در سراسر تاریخ جهان باستان، از همان روزگار بابل، پرستش بتها در گروه سه تایی یا ثلاثی معمول بود. در مصر، یونان و روم نیز از قرنها پیش از آمدن مسیح تا قرن ها پس از مرگ او تأثیر این رسم مشهود بود. پس از مرگ رسولان چنین اعتقادات بت پرستانه ای در مسیحیت نفوذ پیدا کردند. در کتاب مذهب مصری، زیگفرید مورنز می نویسد: تثلیث مشغله ذهنی عمده علمای الهیات مصری بود. سه خدا با هم ترکیب و بصورت وجودی منفرد تلقی میشوند و بصورت مفرد مورد خطاب قرار می گیرند. و به این طریق نیروی روحانی مذهب مصری پیوندی مستقیم با علم الهیات مسیحی ظاهر میسازد. به این ترتیب، در شهر اسکندریه در مصر، در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم، مردان کلیسا از قبیل آتاناسیوس، با تدوین عقایدی که به تثلیث منتهی می شد، این نفوذ را منعکس کردند. نفوذ خود آنها گسترش یافت، بطوری که مورنز علم الهیات اسکندریه را واسطه یا رابطی بین میراث دین مصری و مسیحیت تلقی می نماید. در دیباچه کتاب تاریخ مسیحیت اثر ادوارد گیبون آمده: اگر بت پرستی مغلوب مسیحیت شد، مسیحیت نیز به همان میزان به بت پرستی آلوده گشت. کلیسای روم خداگرایی محض مسیحیان اولیه را. به عقیده خشک و غیرقابل درک تثلیث مبدل کرد. بسیاری از عقاید بت پرستانه که بوسیله مصریان ابداع و به دست افلاطون تکمیل گشت، دارای ارزش اعتقادی به حساب آمده، حفظ شدند. فرهنگ معرفت دینی مینویسد که به گفته بسیاری عقیده تثلیث اعتقاد فاسدی است که از ادیان مشرک اقتباس شده است، و در ایمان مسیحی گنجانده شده است. و کتاب بت پرستی در مسیحیت ما اذعان می کند، منشأ تثلیث کاملا بت پرستانه است.

دیدگاه جان هیک
جان هیک متکلم نامدار مسیحى مى نوسید: «دو نفر از همکارانم در دانشگاه بیرمنگام که به تدریس عهد جدید و مکتوبات اولیا و قدسیان مسیحیت مشغول بودند، در خلال مطالعات تاریخى خود به این نتیجه دست یافتند که این فکر که عیسى مسیح (ع) تجسم و تجسد خداوند و یا اولین شخص از یک تثلیث الهى است که به زندگى انسانها روى کرده است، از ساخته هاى کلیساست که از مضامین و دستمایه هاى سنتهاى دینى یهودى و یونانى الهام گرفته است. موضوعات و دستمایه هایى که مشابه آنها را در سایر تعابیر تفکر دینى در مدیترانه عهد باستان نیز مى بینیم». باید توجه داشت ادیان گذشته آریایى مصرى و رومى و هندوها داراى سه خدا بودند که هر یک از آنها وظیفه خاصى بر عهده داشتند: یکى از آسمان نگه دارى مى کرد و دیگرى مواظب زمین بود و سومى عطایا و بخششهاى موجودات را بر عهده داشت.

دیدگاه جان ناس
جان ناس مى نویسد: «آریایى نژاد قدیم و یونانی ها و رومی ها، به سه خدا معتقد بودند که آنها عبارتند از: خداى پدر «دیوس بیتار».که نزد همه ملل خداى آسمان شمرده مى شد، دوم، خداى مادر که به هندى او را «پربتیوى ماتار»، خداى زمین یا «گایاماتر» یونانیان است و سوم، خداى میترا، که ایرانیان او را «میترا» یا «مهر» مى گویند که نزد همه، این اله، بخشنده و جواد است». این افکار پرستش سه خدا براى اولین بار توسط پولس یهودى که از دشمنان سرسخت مسیحیت به شمار مى رفت به گونه اى که مسیحیان را به بدترین وضع شکنجه مى داد و ناگهان مدعى شد عیسى بر او تابید و مسیحى شد، وارد دین مسیحیت گردید.

دیدگاه فلیسین شاله
فلیسین شاله مى گوید: «با ترکیب طریقه عرفانى شرقى و مسیح موعود، یهودیان و افکار یونانى و همگان گرایى روحى، دین مسیح نمایان مى گردد. شخصیت تصورى عیسى، ترکیبى از عقاید سامیان و مردم اژه و اهالى آسیاست. به گفته ماسون اورسل، یهوه در دین مسیح، بدون واسطه، نقش پدر خدا را دارد و عیسى پسر خدا، آن دسته از خدایانى را نشان مى دهد که براى نجات بشر رنج مى برند و مردم اژه و مصر و سوریه از آن پیروى مى کنند. این دین طرفدار نوعى واحد پرستى و یکتا پرستى است که خدا را سرآغاز جامعه قرار مى دهد و بشر را بوسیله پسر خدا (عیسى مسیح)، با خدا مربوط مى سازد». بنابراین، اعتقاد به سه خدا، مطلبى نیست که از سوى عیسى مسیح القا شده باشد؛ بلکه از قرن پنجم میلادى بر اثر افکار وارداتى و اختلاط مسیحیت با ادیان شرقى و فلسفه، به جاى خداى سه گانه گذشته، «نروبى تر»، «زنون» و «نرو»، خداى سه گانه جدید جایگزین آن شده است.

افلاطون، فیلسوف یونانی، با تثلیث چه ارتباطی داشت؟
دایره المعارف جدید معرفت دینی شاف هر سوگ تأثیر این فلسفه یونانی را نشان می دهد: اعتقادات لوگوس و تثلیث، به دست پدران یونانی شکل گرفتند، کسانی که بطور مستقیم یا غیر مستقیم به شدت تحت تأثیر فلسفه افلاطونی قرار داشتند. نمی توان منکر این موضوع شد که از این راه، اشتباهات و انحرافات به کلیسا رخنه کرد. کتاب کلیسای سه قرن نخستین می گوید: اعتقاد تثلیث به تدریج و نسبتا دیر شکل گرفت؛ منشأ این اعتقاد کاملا متفاوت با نوشته های مقدس عبری و مسیحی است؛ این اعتقاد رشد یافت، و به دست پدران پیرو افلاطون در مسیحیت گنجانده شد.

مکتب افلاطون
تصور می شود که افلاطون از سال ۴۲۸ تا ۳۴۷ پیش از مسیح زندگی می کرد. او تثلیث را به شکل امروزی آن تعلیم نداد، اما فلسفه های او راه را برای این عقیده هموار ساخت. بعدها، جنبش های فلسفی که شامل اعتقادات تثلیثی بودند پدیدار شدند، و این جنبش ها تحت تأثیر عقاید افلاطون در مورد خدا و طبیعت قرار گرفتند.فرهنگ جامع جدید به زبان فرانسه، درباره نفوذ افلاطون می گوید، به نظر می رسد که تثلیث افلاطونی، که صرفا شکلی جدید از تثلیثهای مردمان پیش از دوران او بود، همان تثلیث فلسفی عقلانی از خصوصیات باشد که از آن سه اقنوم یا شخص الهی که کلیساهای مسیحی تعلیم میدادند، تولد یافت. درک این فیلسوف یونانی از تثلیث الهی را. می توان در همه ادیان بت پرستانه باستانی یافت.

تثلیث بابل و آشور
قرنها پیش از مسیح، مجموعه های سه گانه، یا تثلیث هایی، از خدایان در بابل و آشور قدیم وجود داشت. دایره المعارف میتولوژی لاروس به زبان فرانسه به یک چنین مجموعه سه گانه ای در همان منطقه بین النهرین اشاره می کند: عالم به سه ناحیه تقسیم شده بود و هر ناحیه به قلمرو یک خدا مبدل گشت. سهم آنو آسمان بود. زمین به انلیل واگذار شد. ائا حاکم آبها شد. آنها با یکدیگر مجموعه سه گانه خدایان اعظم را تشکیل دادند. تا پایان قرن سوم میلادی مسیحیت و فلسفه های جدید افلاطونی به نحو جدایی ناپذیری با یکدیگر ادغام شدند. همانطور که آدلف هارناک در کتاب خود با عنوان خلاصه تاریخ اصول عقاید میگوید، اعتقاد کلیسا عمیقا در هلنیسم افکار بت پرستانه یونانی ریشه دارد. در نتیجه برای اکثریت عظیم مسیحیان حالتی نامفهوم یافته است. کلیسا ادعا کرد که اعتقادات نوین آن، بر پایه کتاب مقدس است. لیکن هارناک می گوید: در واقع کلیسا اندیشه هلنی یعنی دیدگاههای خرافی و رسوم پرستش اسرارآمیز بت ها را در میان خود مشروعیت بخشید. اندروز نرتن در کتاب شرح استدلالها در مورد تثلیث می گوید: رد تاریخ این اعتقاد و منشأ آن را نمی توان در مکاشفه مسیحی جستجو کرد بلکه باید آنرا در فلسفه افلاطونی جویید. تثلیث اعتقادی از جانب مسیح و رسولانش نیست، بلکه افسانه ای است بر پایه مکتب پیروان بعدی افلاطون.

تثلیث مصری
مصر نیز یکی از خاستگاه های تثلیث در ادیان ابتدایی است. تثلیث مصری از جمله ی این موارد است؛ خدای مصریان از اوزیریس osiris (پدر) ایزیس isis (مادر) و هروس horus (پسر) تشکیل شده بود. مصریان اوزیریس، آیسیس و هورس را به مقام الوهیت رسانده بودند. این سه، خانواده ای در پنتئون یا مجموعه خدایان مصری می باشند. (اوسایریس، پدر و برادر آیسیس و هورس نیز فرزند آنهاست. جان کنریک (John Kenrick) پروفسور تاریخ، در کتاب Ancient Egypt Under the Pharaohs می نویسد: "تعداد خدایان مصری، آنچنان عظیم بود، که هر روز سال، به یک خدا تعلق می گرفت. جمیز پیتر الن (James Peter Allen)، پروفسور مصرشناس دانشگاه براون، بیان می دارد: "همانگونه که صدها عنصر و نیروی طبیعی شناخته شده وجود دارند، به همان سان صدها خدای مصری هم وجود داشتند. در ادبیات و اسناد مصری نیز شاهد این تعدد خدایان و تثلیث یک خدای واحد، میباشیم. به این ترتیب از آنجایی که تثلیث در ارتباط با تعدد خدایان قرار دارد هرچند که ادیان مصری بر الاهیات تعدد خدایان بنا گشته اند، ولی آموزه های مصری بر تثلیث تاثیر داشته است. البته می بایست مد نظر داشت که چندگانه پرسی مصری در مقاطع مکانی و زمانی کوتاهی، اشکال دیگر خداشناسی، چون هنوتئیسم (Henotheism - Wikipedia) و حتی یکتا پرستی مطلق را نیز بخود گرفته است که پایدار نبوده و در پایان مغلوب تعددخدایان گشتند. با این وجود، الاهیات تثلیثی، در تاریخ و ادبیات مصری به چشم می خورد. همانگونه که مسیحیان پدر پسر و روح القدس را پرستش می کنند، مصریان نیز اوسایریس (Osiris) آیسیس (Isis) و هورس (Horus) را به مقام الوهیت رسانده بودند. افسانه ی این سه خدای مصری، با تثلیث مسیحی شباهت و پیوند دارد. اوزیریس، آیسیس و هورس، خانواده ای در پنتئون یا مجموعه خدایان مصری می باشند. (اوسایریس، پدر و برادر آیسیس و هورس نیز فرزند آنهاست) در اسناد و ادبیات مصری این سه، یک خدا دانسته شده است. میبایست دقت نمود که در ادیان مصری، دسته های سه تایی خدایان، همچون خانواده ی اوسایریس، آیسیس و هورس یا آمون موت چونس وجود داشتند، با این وجود هر دسته ی سه تایی را می توان یک تثلیث دانست.

تثلیث هندو
برخی می گویند: آموزه تثلیث، برگرفته ایست از تفکر تریمورتی (Trimurti) آیین هندوییسم. تثلیث هندو که قرنها پیش از مسیح وجود داشته در این آیین براهما ایزد آفرینش و در کنار ویشنو (خدای محافظ) و شیوا (خدای هلاکت)، از ایزدان تریموتی است. دانشنامه ی New World Encyclopedia ذیل مدخل Trimurti می نویسد: تریمورتی به برخی از تفاسیر تثلیث مسیحیان چون سابلینیسم (Sabellianism) (شباهت دارد. و همان تعبیر سه در یک، تثلیث در تریموتی نیز وجود دارد. تریمورتی، چنین تبیین می گردد که برهمان (Brahman) حقیقت متعال و بی نهایت آیین هندوییسم، در سه فورم آفریننده، نگاه دارنده و نابود کننده متجلی شده است. البته از آنجایی که هندوییسم یک آیین پنتئیست (Pantheist) می باشد، برهمان، به جز سه فرم نام برده، اساس ماده، زمان، مکان و هرآنچه در این جهان و فرا جهان است، نیز می باشد. به همین خاطر است که در ماهاواکیاس (Mahavakyas) هندو می خوانیم، دانش، برهمان است. من برهمان هستم. تو برهمان هستی. همه چیزی که در جهان میبینیم برهمان است. چنین تعالیمی تثلیث (Trinity وحدت سه)، یا در زبان دانشنامه ی New World "سه در یک"، بلکه وحدت بینهایت (بینهایت در یک) است که در صوفیگری اسلامی، با عنوان "وحدت وجود" شناخته می شود. در این وحدت وجود، گاهی تاکیدی بر سه فورم، آفرینش، نگاهداری، و نابودی میشده که حتی به نقل Malthe Conrad جاودانی نیز نیستند.
در طول تاریخ متاخر هندویسسم، این سه فورم برهمان، با میت (Myth) هندی ادغام گشته و به خدایان متعدد چون شیوا (Shiva)، براهما (Brahma) و ویشنو (Vishnu) نسبت داده شده، که هر کدام اصل، بنمایه و پیروان مختص به خود، و جدا از دیگری داشته اند. البته این سه نیز، نه یک خدا، بلکه سه خدای بزرگ (chief gods) در میان خدایان بیشمار هندو می باشند؛ چنانچه مونیر ویلیامز (Monier-Williams)، شرق شناس نامی و استاد زبان سانسکریت در دانشگاه آکسفورد، در کتاب Hinduism بیان می دارد که که شیوا، براهما و ویشنو، سه خدای بزرگ اند؛ به همراه دگر نیمه خدایان (semi gods) و ارواح شریر و نیکو، اله ها و. در دانشنامه ی Encyclopedia of World Environmental History نیز، ذیل Trimurti می خوانیم: عقیده بر این است که 36000 تجلی از اصل الهی (براهمان؟) وجود دارند. برای هندوگرایان، خدایان در رود ها (همچون رود گنگ) در حیوانات (همچون گاو) و در کوه ها (همچون هیمالیا) موجود اند. در کوتاه سخن، تریمورتی در تئوری، صرفا بیانگر تاکید بر تجلی برهمان است. در عمل نیز، هندوگرایان،گاه شیوا، براهما و ویشنو را به عنوان یک خدا عبادت نموده اند که مسلما بر این اساس، تریمورتی دخل و پیوندی خاص با تثلیث و تئولوژی مسیحی دارد.

نتیجه
نتیجه آن که مسأله تثلیث، بر اثر تحریف، وارد دین مسیحى شده است و این، مطلب تازه اى نبود؛ بلکه در امتهاى مشرک پیشین وجود داشت و در دین مسیحیت اسامى خدایان سه گانه، تغییر پیدا کرد و با رجوع به تاریخ، انطباق این افکار با افکار مشرکین به خوبى آشکار مى گردد.

منـابـع

آموزشکده مجازی اسلام و مسیحیت- مقاله تثلیث

هنری تیسن- الاهیات مسیحی- ترجمه ط. میکائیلیان- تهران- انتشارات حیات ابدی

سیدمحمد ادیب آل على- مسیحیت- ناشر- انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم

عبدالرحیم سلیمانى اردستانى- درآمدى بر الهیات تطبیقى اسلام و مسیحیت

جان بى ناس- تاریخ جامع ادیان- ترجمه علی اصغر حکمت

دکتر فضائی- سیر تحولی دینهای یهود و مسیح- صفحه 291

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد