زندگی و الوهیت عیسی مسیح در کلام مسیحی (نظریه هایی درباره مسیح)

فارسی 5508 نمایش |

نظرات حواریون درباره مسیح

از جمله استدلالاتی که مسیحیان برای اثبات الوهیت مسیح از کتاب مقدس ذکر می کنند برخی از آیاتی است که از حواریون در وصف مسیح ذکر شده است.

کلمه خدا بودن
یکی از مهمترین استدلالات مسیحیان بر الوهیت مسیح آیه اول یوحنا است. در ابتدا کلمه بود و کلمه پیش خدا بود و کلمه خدا بود. (یوحنا1:1). پیروان تثلیث ادعا می کنند که این به معنی آن است که کلمه (به یونانی لوگوس) که به صورت عیسی مسیح بر زمین آمد خود خدای قادر مطلق بود. و به این آیه استناد می کنند که مسیح خدا بود. آر. سی اسپرول الهی دان مسیحی، در مورد یوحنا  1:1با اشاره به کلمه (Logos)، (یونانی: λογος) چنین می نویسد: «در این آیه چشمگیر، Logos هم از خدا متمایز شده کلمه نزد خدا بود و هم با او یکی انگاشته شده است کلمه خدا بود. این جمع اضداد تاثیر بسیاری بر شکل گیری آموزه تثلیث داشت زیرا به موجب آن، Logos به عنوان دومین شخص تثلیث ظاهر می شود. کلمه به لحاظ شخص از پدر متمایز است، اما با او همذات می باشد.». دکتر دانیل بی. والاس استاد زبان یونانی، در مورد اهمیت ساختار فراز این چنین توضیح می دهد: «ساختاری که انجیل نگار انتخاب کرده، موجزترین شکل ممکن بود برای بیان این اندیشه که «کلمه» خدا بود، اما متمایز از پدر.» بدین ترتیب تشخص کلام (اقنوم پسر، عیسی مسیح)، متمایز از تشخص پدر اما هم ذات با وی می باشد. ویلیام بیدرولف (W. Biederwolf) می نویسد: «کسی که بتواند عهد جدید را بخواند اما پی نبرد که عیسی ادعا می کند که شخصی برتر از یک انسان است، مانند کسی است که به هنگام ظهر به آسمان صاف نگاه کند و خورشید را نبیند.».

نقد و بررسی
در اینجا نیز مضمون متن، زمینه را برای درک دقیق مطلب مهیا می سازد. این آیه می گوید که کلمه پیش خدا بود. فردی که پیش شخص دیگری باشد نمی توان همان شخص باشد. هماهنگ با این مطلب، مجله نشریات کتاب مقدس، به سردبیری جوزف آ. فیتس مایر عیسوی، اشاره می کند که اگر قسمت آخر یوحنا 1:1 به معنی خدای قادر مطلق تفسیر شود، در آن صورت با عبارت پیشین آن در تضاد خواهد بود، که می گوید کلمه پیش خدا بود.

ترجمه دقیق آیه مذکور چیست؟
در یوحنا 1:1 اسم یونانی تئوس (خدا) دو بار قید می شود. بار اول به خدای قادر مطلق اشاره می کند که کلمه پیش او بود و کلمه لوگوس نزد خدا شکلی از تئوس بود. این تئوس اول به دنبال شکلی از حرف تعریف یونانی تون می آید که به هویتی بخصوص اشاره می کند، در این مورد خدای قادر مطلق. از طرف دیگر هیچ حرف تعریفی برای تئوس دوم در یوحنا 1:1 وجود ندارد. بنابراین ترجمه تحت اللفظی چنین خواهد بود، و خدا بود کلمه. معهذا، دیده ایم که بسیاری از ترجمه های دومین تئوس (یک اسم مسند)، را بصورت الهی، خداگونه، یا خدایی ارائه می دهند. آنها با چه اختیاری این کار را می کنند؟ زبان یونانی کیینی حرف تعریف دارد، اما حرف نکره ندارد. بنابراین وقتی که پیش از اسم مسند حرف تعریف نیامده باشد، بسته به مضمون متن ممکن است نکره باشد. مجله نشریات کتاب مقدس می گوید که عبارت هایی که دارای مسندی بدون حرف تعریف هستند که پیش از فعل می آید، اصولا معنی توصیفی دارند. همانطور که این مجله می نویسد، این موضوع معلوم می دارد که لوگوس می تواند به خدایی تشبیه شود. همچنین در مورد یوحنا 1:1 می گوید: قدرت توصیفی این مسند آنقدر زیاد است که این اسم تئوس را نمی توان معرفه در نظر گرفت.

ترجمه های دیگر این آیه را چگونه ترجمه کردند؟
نویسنده کتاب پاسخ به اتهام در جواب می نویسد این ترجمه و نتیجه گیری های پیامد آن از روی عمد صورت می گیرد و هیچ حقیقت اساسی ندارد زیرا در بیش از 5300 نسخه خطی انجیل نمی توان موردی را یافت که موید این برداشت باشد. ترجمه های معتبر قدیمی کتاب مقدس این قسمت از آیه را اینگونه ترجمه نموده اند:
1808: و کلمه خدایی بود. ترجمه اصلاح شده عهد جدید، بر اساس ترجمه جدید اسقف اعظم نیوکام، با متن اصلاح شده.
1864: و خدایی بود کلمه. ترجمه موکد دو زبانه، قرائت مابین سطرها از پنجامین ویلسون.
1928: و کلمه وجودی الهی بود. کتاب مقدس سانته نر، انجیل یوحنا، از موریس گوگل.
1935: و کلمه الهی بود. کتاب مقدس ترجمه آمریکایی، از ج. م. پ. اسمیت و ا. ج. گودسپید.
1946: و از نوعی الهی بود کلمه. عهد جدید، از لودویگ تیمه.
1950: و کلمه خدایی بود. ترجمه دنیای جدید از نوشته های مقدس یونانی مسیحی.
1958: و کلمه خدایی بود. عهد جدید، از جیمز ل. تومانک.
1975: و خدایی (یا از نوعی الهی) بود کلمه. انجیل یوحنا از زیگفرید شولتس.
1978: و از نوع خداگونه بود لوگوس. انجیل یوحنا از یوهانس شنایدر.
و مسلم است که نه تنها مسیح بلکه همه مقدسان و انبیا هم خدایی بودند و حواریون مسیح هم خدایی بودند چنان که خود مسیح درباره ایشان می فرماید: خدا محبت است و هرکه در محبت ساکن است در خدا ساکن است و خدا در وی. (رساله اول یوحنا 4:16). بنابراین یوحنا 1:1 خصوصیت کلمه را نشان می دهد، این که او الهی، شبیه خدا، خدایی است، و نه اینکه خدای قادر مطلق است. این مطلب با بقیه کتاب مقدس هماهنگی دارد که نشان می دهد عیسی، که در اینجا در نقش سخنگوی خدا کلمه خوانده می شود، زیر دست مطیعی بود که از طرف خدای متعال و قادر مطلق خود به زمین فرستاده شد. در بسیاری از آیات دیگر کتاب مقدس، تقریبا همه مترجمان زبان های دیگر، هنگامی که جملات یونانی با ساختاری مشابه را ترجمه می کنند به طور ثابت حرف نکره را در آنها می گنجانند. برای مثال در مرقس 6:49 هنگامی که شاگردان دیدند که عیسی بر روی آب راه می رود، کتاب مقدس ترجمه فارسی، چاپ 1904 می گوید آنها تصور نمودند که این خیالی است در یونانی کیینی، پیش از واژه خیال حرف نکره وجود ندارد. اما تقریبا همة مترجمان در زبانهای دیگر حرف نکره را (مانند ی نکره در آخر واژه خیالی)، به منظور برقراری هماهنگی بین ترجمه و مضمون متن، بدان اضافه می کنند. به همین ترتیب، چون یوحنا 1:1 نشان میدهد که کلمه پیش خدا بود، او نمی توانست خدا باشد بلکه خدایی، یا الهی بود. جوزف هنری تایر، عالم الهیات و پژوهشگری که بر روی ترجمه آمریکن استاندارد کار میکرد بسادگی اظهار کرد، لوگوس الهی بود، نه خود وجود قادر مطلق الهی. و جان ل. مک کنزی یسوعی در فرهنگ کتاب مقدس نوشت، یوحنا 1:1 باید به دقت ترجمه شود. (کلمه وجودی الهی بود).

تخلفی از قاعده دستوری؟
اما بعضی ادعا می کنند که چنین ترجمه هایی از قاعده دستوری زبان یونانی کیینی، که بوسیله پژوهشگر زبان یونانی ا. ک. کلول در سال 1933 منتشر شد، تخطی می کنند. او ادعا کرد که اسم مسند در زبان یونانی هنگامی که بعد از فعل قرار بگیرد حرف تعریف دارد؛ و وقتی پیش از فعل قرار بگیرد حرف تعریف ندارد. به این وسیله او این منظور را می رساند که اسم مسند پیش از فعل باید طوری فهمیده شود که گویی حرف تعریف در جلوی آن قرار دارد. یوحنا 1:1 اسم دوم (تئوس) یعنی مسند، پیش از فعل آمده است و تئوس بود کلمه. بنابر ادعای کلول، یوحنا 1:1 باید چنین خوانده شود و قادر مطلق خدا بود کلمه. اما فقط به دو مثال در یوحنا 6:70 توجه کنید. آنجا عیسی به شاگردانش می گوید حال آنکه یکی از شما ابلیسی است. درست مانند یوحنا 1:1، در زبان یونانی اسم مسند (ابلیس) پیش از فعل (است) قرار دارد. هیچ حرف نکره ای در جلوی اسم مذکور وجود ندارد، زیرا در زبان یونانی کیینی حرف نکرده وجود نداشت. اما بیشتر مترجمان حرف نکره را در جمله می گنجانند زیرا دستور زبان یونانی و مضمون متن این امر را ایجاب می کند. کلول مجبور شد این مطلب را درباره اسم مسند تصدیق کند، زیرا او گفت: در این حالت به حرف نکره نیاز است، فقط هنگامی که مضمون متن آن را ایجاب می کند. بنابراین حتی او هم اقرار می کند، در صورت اقتضای متن مترجمان مجاز هستند، در این نوع ساختار جمله، حرف نکره را در کنار اسم قرار دهند. آیا مضمون متن در یوحنا 1:1 استفاده از حرف نکره را ایجاب می کند؟ بلی، زیرا شهادت کل کتاب مقدس این است که عیسی قادر مطلق نیست. بنابراین، قاعده دستور زبانی مشکوک کلول نیست که باید برای مترجمان راهنما باشد بلکه در این موارد مضمون متن باید مترجمان را راهنمایی کند. و از تعداد زیادی ترجمه به زبانهای مختلف که حرف نکره را در یوحنا 1:1 و در جاهای دیگر می گنجانند، در می یابیم که بسیاری از علمای دین، و همین طور کلام خدا، با چنین قاعده ساختگی موافق نیستند.

برابر با خدا؟
نورمن گایسلر می نویسد: پولس می گوید قیل از انکه مسیح در صورت انسان ظاهر شود اشاره به تن گیری واقعی انسانی اوست او در صورت خدا بود. چنانکه در فیلیپیان آمده و هیچ چیز را از راه تعصب و عجب مکنید بلکه با فروتنی دیگران را از خود بهتر بدانید و هریک از شما ملاحظه کارهای خود را نکند بلکه هر کدام کارهای دیگران را نیز. پس همین فکر در شما باشد که در مسیح عیسی نیز بود. او، اگر چه در شگل خدا وجود داشت، اما توجهی به تصرف نداشت به این معنی که او باید با خدا برابر باشد. لیکن خود را خالی کرده صورت غلام را پذیرفت و در شباهت مردمان شد و چون در شکل انسان یافت شد خویشتن را فروتن ساخت و تا به موت بلکه تا به موت صلیب مطیع گردید. از این جهت خدا نیز او را بغایت سرافراز نمود و نامی را که فوق از جمیع نام ها است بدو بخشید. (فیلیپیان 3:9).

بررسی و نقد
فیلپیان 2:6 ترجمه دووی کاتولیک، سال 1609، درباره عیسی می گوید: چون در شکل خدا بود فکر کرد که مساوی بودن با خدا سرقت نیست. ترجمه کینگ جیمز. سال 1611، نیز شبیه به این ترجمه است. هنوز بعضی افراد از تعدادی از این ترجمه ها برای حمایت از اعتقاد برابری عیسی با خدا استفاده می کنند. سایر ترجمه ها این آیه را این گونه ارائه می دهند:
1904: چون در صورت خدا بود با خدا برابر بود آن را غنیمت نشمرد. ترجمه فارسی کتاب مقدس چاپ 1904
1965: او حقیقتا از طبیعت الهی! هرگز در اثر اعتماد به نفس، خود را مساوی خدا نساخت. عهد جدید، چاپ تجدید نظر شده، از فریدریش ففلین.
1965: او، اگر چه در شکل خدا بود، مساوی بودن با خدا را مانند چیزی که بخواهد حریصانه از آن خود بکند، مدنظر نداشت. لا بی بیا کونکورداتا.
1981: اگر چه او از ازل دارای الوهیت بود ولی اینرا غنیمت نشمرد که برابری با خدا را به هر قیمتی حفظ کند. انجیل شریف، ترجمه جدید فارسی.
1984: او، اگر چه در شکل خدا وجود داشت، اما توجهی به تصرف نداشت به این معنی که او باید با خدا برابر باشد. ترجمه دنیای جدید از کتاب مقدس.
1985: او که در شکل خدا می بود، برابر بودن با خدا را مانند چیزی که باید به چنگ آورد بشمار نیاورد. کتاب مقدس اورشلیم جدید.
با این وجود برخی ادعا می کنند که حتی این ترجمه های دقیق تر تلویحا دلات می کنند بر این که عیسی از قبل دارای برابری بود اما مایل به حفظ آن نبود یا اینکه او نیازی نداشت که برابری را به چنگ آورد زیرا از آن برخوردار بود. در این مورد، رالف مارتین، در رساله پولس به فیلپیان درباره اصل متن یونانی می گوید: با این وجود، معلوم نیست که مفهوم این فعل بتواند از معنی حقیقی خود که غصب کردن، با خشونت قاپیدن است، به تدریج دور شود و به معنی محکم نگاه داشتن تغییر یابد. همچنین مفسر عهد یونانی می گوید: نمی توانیم عبارتی بیابیم که در آن هار. پازو یا هر گونه کلمه مشتق از آن دارای مفهوم (در مایملک خود نگاه داشتن)، (محفوظ نگاه داشتن) باشد. بلکه به نظر می رسد که به نحو تغییر ناپذیری به معنی (غصب کردن) یا (با خشونت قاپیدن)، است. بنابراین مجاز نیست که لغزش خورده و از مفهوم واقعی به چنگ آوردن به مفهوم محکم نگاه داشتن، که کاملا متفاوت است، برسیم. از آنچه ذکر شد، آشکار می شود که مترجمان ترجمه هایی از قبیل دووی و کینگ جیمز قواعد را طوری می پیچانند که از عقاید معتقدان به تثلیث پشتیبانی شود. اگر متن یونانی فیلپیان 2:6 را بی طرفانه بخوانیم، منظور از آن این نیست که عیسی فکر می کرد شایسته است با خدا برابر باشد، بلکه درست عکس آن، این که او فکر نمی کرد چنین کاری شایسته است. آیات جانبی (ترجمه دووی) آشکار می سازد که آیه 6 را چگونه باید فهمید. اهالی فیلپی چنین ترغیب شدند: با فروتنی دیگران را از خود بهتر بدانید. آنگاه پولس مسیح را نمونه برجسته ای از این طرز تلقی قلمداد می کند پس همین فکر در شما باشد که در مسیح عیسی نیز بود. چه فکری؟ (این فکر که مساوی بودن با خدا سرقت نیست)؟ خیر، درست عکس این نکته! عیسی که (خدا را بهتر از خود و محترم می دانست) هرگز (مساوی بودن با او را غصب نمی کرد)، بلکه در عوض، خویشتن را فروتن ساخت تا به موت. مطیع گردید. مطمئنا، نمی توان چنین چیزی را درباره بخشی از خدای قادر مطلق بیان کرد. آن سخن درباره عیسی مسیح است، که بطور کامل نکته ای را که پولس در اینجا می گوید، نشان داد یعنی اهمیت فروتنی و اطاعت از شخص برتر و خالق، یهوه خدا.

مسیح خدای پسر یا پسر خدا
یکی دیگر از استدلالات مسیحیان برای خداوندی مسیح این است که در کتاب مقدس، از عیسی مسیح به عنوان پسر خدا یاد شده است. در مرقس آمده: «پس عیسی آوازی بلند برآورد و جان داد و چون یوزباشی که مقابل وی ایستاده بود، دید که بدین طور صدا زده، روح را سپرد، گفت: فی الواقع، این مرد پسر خدا بود.» (مرقس 37:39: 18). و در موارد زیادی در کتاب مقدس مسیح پسر خدا نامیده شده است. البته پسر خدا بودن مسیح ربطی به تولدش از مریم باکره ندارد بلکه او قبل از اینکه از مریم باکره متولد شود پسر خدا بود.

نقد و بررسی
الف) در جواب به این دلیل باید گفت که: در ادبیات کتاب مقدس، خداوند پدر همه مؤمنین و صالحین خوانده شده است و به ایماندارن پنین اموزش داده شده تا خدا را پدر بخوانند. و حتی در مواردی در تعالیم حضرت عیسی آمده است که هنگام دعا کردن خداوند را به عنوان «پدر» خطاب کنید نمونه این ادبیات در آیات زیر دیده می شود: پس شما به اینطور دعا کنید: ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد (متی 6:9 و 14). در موارد متعددی از آیات کتاب مقدس مسیح هم به پدر آسمانی خدا خطاب کرده در حالی که اگر خودش نیز خدا بود نمی بایست وی را خدا خطاب کند. «ولیکن نزد برادران من رفته، به ایشان بگو که نزد پدر خود و پدر شما، و خدای خود و خدای شما می روم.» (یوحنا 17:20). فرزند خدا بودن اختصاصی به مسیح ندارد بلکه هر کسی که اطاعت خدا کند فرزند خدا خطاب می شود. در متی آمده: «من به شما می گویم که اعمال صالح انجام دهید تا پدر خود را که در آسمان است پسران شوید» (متی 5: 44:45) و به طور کلی در کتاب مقدس هر کس عادل باشد فرزند خداست و اختصاصی به مسیح ندارد «اگر فهمیده اید که او (خدا) عادل است، پس می دانید که هر که عدالت را به جا آورد، از وی تولد یافته است» (رساله اول یوحنا 2:29).
ب) و در ادبیات کتاب مقدس همه مومنین فرزندان خدا هستند و اختصاصی به مسیح ندارد و به طور اختصاصی داود و سلیمان و آدم (ع) فرزند خدا خوانده شدند «حضرت موسی به بنی اسرائیل فرمود: شما پسران یهوه خدای خود هستید.» (سفر تثنیه 1:14) و یا خداوند به موسی (ع) دستور داد که به فرعون بگو یهوه چنین می گوید: اسرائیل پسر من و نخست زاده من است و به تو می گویم پسرم را رها کن تا مرا عبادت نماید و اگر از رها کردنش ابا نمایی همانا پسر تو یعنی نخست زاده تو را می کشم. (خروج 4:22) و در این عبارت بنی اسراییل نه تنها پسر خدا بلکه نخست زاده خدا خطاب می شود. در پیدایش 2:6 می خوانیم «پسران خدا دختران آدمیان را دیدند». در اول تواریخ می خوانیم: «خداوند به داود فرمود: چون روزهای عمر تو تمام شود بعد از تو نسلت را برمی انگیزم او خانه ای برای من بنا خواهد کرد من او را پدر خواهم بود و او مرا پسر خواهد بود» (اول تواریخ 17 11:14). یا یوحنا می گوید «و اما به آن کسانی که او را قبول کردند قدرت داد تا فرزندان خدا گردند، یعنی به هر که به اسم او ایمان آورد، که نه از خون و نه از خواهش جسد و نه از خواهش مردم بلکه از خداوند تولد یافتند» (یوحنا 12:12:1). یوحنا نیز می گوید :«ای حبیبان، یکدیگر را محبت بنماییم زیرا که محبت از خداست و هر که محبت می نماید از خدا مولود شده است و خدا را می شناسد.» (رساله اول یوحنا 4:7). و یا درباره حضرت داود داریم «خداوند به حضرت داود فرمود: تو پسر من هستی امروز تو را تولید کردم» (کتاب مزامیر، مزمور2:7). یوحنا می نویسد: هر که ایمان دارد که عیسی مسیح است از خدا مولود شده است (اول یوحنا 1:5) «و به من گفت: پسر تو سلیمان او است که خانه مرا و صحن های مرا بنا خواهد نمود. زیرا که او را برگزیده ام تا پسر من باشد و من پدر او خواهم بود.» (اول تواریخ 6:28). و این در حالی است که پولس می نویسد: عیسی به واسطه رستاخیزش به پسر خدا معروف شد (رومیان 1:4). گایسلر نیز اذعان می کند مفهوم پسر خدا مفهوم مجازی و استعاری دارد مثلا از مسافر به عنوان این السبیل (پسر راه) سخن گفته می شود تنها در همین مفهوم گسترده تر می توان از عیسی به عنوان پسر خدا یاد کرد.
(ادامه دارد...).

 

منـابـع

آلیستر مک گراث- آموزشکده مجازی اسلام و مسیحیت- در آمدی بر الهیات مسیحی- ترجمه عیسی دیباج

جورج برانتل- آیین کاتولیک- فصل پنجم- صفحه 147

آلیستر مک گراث- درسنامه الهیات مسیحی- مترجم بهروز حدادی- ناشر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- تاریخ نشر 1384

ویلیام هوردرن- راهنمای الهیات پروتستان- ترجمه طاطهوس میکائیلیان- انتشارات علمی فرهنگی

امام محمد غزالی- الرد الجمیل لالوهیه العیسی بصریح الانجیل

توماس میشل- کلام مسیحی- مترجم حسین توفیقی- ناشر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- تاریخ نشر 1377.

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد